بیزبلاگر- BETA

بیزبلاگر: در باره بازار، تجارت، سرمایه، زندگی و کسب وکار از نگاه فرزاد زمانی!- آنچه دیروز نمی دانستم!

بیزبلاگر- BETA

بیزبلاگر: در باره بازار، تجارت، سرمایه، زندگی و کسب وکار از نگاه فرزاد زمانی!- آنچه دیروز نمی دانستم!

واقعیت‌های فلسطین را می‌گویم



دو سال پیش با انتشارات سایمون و شوستر قراردادی را امضا کردم برای نوشتن کتابی درباره‌ی خاورمیانه که مبتنی است بر مشاهدات شخصی‌ام. این مشاهدات حاصل نظارت مرکز کارت بر سه انتخابات در فلسطین و مشورت‌های من با رهبران سیاسی اسراییل و فعالان صلح است.

وقتی که یاسر عرفات و بعداً محمود عباس به عنوان رؤسای تشکیلات خودگردان و اعضای پارلمان برای نمایندگی انتخاب شدند، ما تمام جامعه‌های فلسطینی را در سال‌های ۱۹۹۶، ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ پوشش دادیم. این انتخابات تقریباً بی‌عیب بودند و حضور مردم بسیار بالا بود مگر در شرق اورشلیم که به خاطر محدودیت‌های شدید اسراییلی‌ها، تنها حدود ۲۰ در صد از رأی دهندگان ثبت شده توانستند رأی بدهند.

موضوعات جنجال برانگیز مربوط به فلسطین و مسیر صلح برای اسراییل میان اسراییلی‌ها و ملت‌های دیگر شدیداً محل بحث هستند اما در ایالات متحده وضع چنین نیست. در ظرف سی سال گذشته، من محدودیت‌های شدید هر گونه بحث آزاد و متعادل را درباره‌ی واقعیت‌های این منطقه شاهد بوده و تجربه کرده‌ام. دودلی در انتقاد از سیاست‌های دولت اسراییلی به خاطر تلاش‌ها و لابی کمیته‌ی عمل اسراییلی-آمریکایی و غیبت هر گونه صدای مهم و مخالف است.

تبعیت رسانه‌های آمریکا از مواضع دولتی

برای اعضای کنگره حمایت کردن از موضعی متعادل میان اسراییل و فلسطین و سخن گفتن از این‌که اسراییل باید به قوانین بین‌المللی تن دهد یا سخن گفتن در دفاع از عدالت یا حقوق بشر برای فلسطینی‌ها حکم خودکشی را دارد. افراد خیلی کمی جسارت دیدن شهرهای فلسطینی رام الله، نابلس، حبرون، شهر غزه یا حتی بیت‌اللحم و سخن گفتن با ساکنان محاصره شده را پیدا می‌کنند. چیزی که فهم‌اش دشوارتر است این است که چرا صفحات سردبیری روزنامه‌ها و مجله‌های عمده در ایالات متحده‌ی آمریکا این محدودیت‌های خود آفریده را رعایت می‌کنند درست بر خلاف ارزیابی‌های خصوصی که با قوت توسط همکاران‌شان در ارض مقدس بیان می‌شوند.

با کمی تردید و اندکی دودلی درباره‌ی نحوه‌ی استقبال از کتاب‌ام، من از نقشه‌ها، متون و اسنادی استفاده کردم که وضعیت را دقیق توصیف و تنها مسیر ممکن برای صلح را تحلیل کنم: که اسراییلی‌ها و فلسطینی‌ها در کنار یکدیگر در حیطه‌ی مرزهای شناخته‌ شده‌ی بین‌المللی‌شان با هم زندگی کنند. این گزینه‌ها با قطع‌نامه‌های سازمان ملل که مورد حمایت آمریکا و اسراییل نیز هستند، و با سیاست رسمی آمریکا از سال ۱۹۶۷، توافق‌نامه‌های مورد اتفاق رهبران اسراییلی‌و دولت‌های‌شان در سال‌های ۱۹۷۸ و ۱۹۶۷ (که به خاطر آن جایزه‌ی صلح نوبل دریافت کردند)، پیشنهاد اتحادیه‌ی عرب برای به رسمیت شناختن اسراییل در سال ۲۰۰۲ و برنامه‌ی بین‌المللی چهارجانبه‌ی «نقشه‌ی راه صلح» که سازمان آزادی‌بخش فلسطین آن را پذیرفت و عمدتاً اسراییل آن را رد کرد، سازگار است.

این کتاب اختصاص به شرایط و اتفاقات در فلسطین دارد و نه اسراییل که دموکراسی در آن حاکم است و شهروندان با هم زندگی می‌کنند و جایگاه قانونی برابر دارند.

با وجود این‌که حدود یک هفته را برای تور یک کتاب تا به حال سپری کرده‌ام، از هم اکنون می‌توان واکنش افکار عمومی و رسانه‌ها را داوری کرد. فروش کتاب زنده و با نشاط است و مصاحبه‌های جالبی در تلویزیون از جمله با «برنامه‌ی زنده‌‌ی لری کینگ»، «هاردبال»، «دیدار با مطبوعات»، «ساعت خبری با جیم لرر»، نمایش تلویزیونی «چارلی رز»، سی-اسپن و دیگران داشته‌ام. اما گزارش‌های خبری اندکی در روزنامه‌های عمده درباره‌ی آن‌چه نوشته‌ام دیده‌ام.

اراضی اشغالی را ببینید، بعد نقد کنید

بررسی‌های کتاب در رسانه‌های غالب عمدتاً توسط نمایندگان سازمان‌های یهودی نوشته شده‌اند که بعید است از اراضی اشغالی دیدن کنند و نقد اصلی آن‌ها بر کتاب این است که این کتاب ضد اسراییلی است. دو عضو کنگره آشکارا منتقد این کتاب بوده‌اند. سخنگوی تازه‌ی کنگره نانسی پلوسی، به عنوان مثال، (پیش از انتشار کتاب) بیانیه‌ای صادر کرد و گفت که «او درباره‌ی اسراییل سخنگوی حزب دموکرات نیست». بعضی از بررسی‌هایی که در آمازون دات کام شده‌ است مرا «ضد سامی» می‌نامند و بعضی کتاب را متهم به «دروغ‌بافی» و «تحریف» کرده‌اند. یکی از همکاران سابق مرکز کارتر با آن مشکل پیدا کرده است و آلن درشوویتز عنوان کتاب را «بی‌شرمانه» نامیده است.

اما در جهان واقعی، واکنش بسیار مثبت بوده است. من در چهار کتاب فروشی کتاب را امضا کرده‌ام و در هر کدام از آن‌ها کتاب بیش از ۱۰۰۰ خریدار داشته است. من یک اظهار نظر منفی هم داشته‌ام – که باید به خاطر خیانت مرا محاکمه کنند – و یک نفر به سی-اسپن تلفن زده بود و مرا ضد سامی خوانده بود. آزاردهنده‌ترین تجربه‌ی من رد پیشنهادم برای سخنرانی رایگان درباره‌ی کتاب در مراکز دانشگاهی بود که دانشجویان یهودی زیادی دارند. هدفم برگزاری پرسش و پاسخ میان دانشجویان و استادان بود. شهروندان برجسته‌ی یهودی و اعضای کنگره که به طور خصوصی از من به خاطر ارایه‌ی واقعیت‌ها و نظرهای تازه تشکر کرده‌اند، بسیار مرا تشویق کرده‌اند.

من واقعیت‌ها را می‌گویم

این کتاب ظلم و تعقیب منفور در اراضی اشغالی فلسطین را که در آن‌ها مردم به جوازهای عبور سختگیرانه نیاز دارند و تفکیک سختی میان شهروندان فلسطینی و ساکنان یهودی کرانه‌ی باختری هست، توصیف می‌‌کند. یک دیوار بزرگ مانند زندان در دست احداث است که از میان آن‌چه از فلسطین باقی مانده است عبور می‌کند تا زمین‌های بیشتری را برای ساکنان اسراییلی فراهم کند. از بسیاری جهات، این وضعیت ظالمانه‌تر از وضعیتی است که سیاهان در آفریقای جنوبی دوره‌ی آپارتاید از سر می‌گذراندند. من روشن کرده‌ام که انگیزه‌‌ی این کار نژاد‌پرستی نیست بلکه تمایل اقلیتی در اسراییل است برای تصرف و استعمار مکان‌های برگزیده در فلسطین و سپس سرکوب زورگویانه‌ی هر گونه امتناعی از سوی شهروندان آواره. روشن است که من هر گونه عمل تروریستی یا خشونت علیه غیرنظامیان بی‌گناه را محکوم می‌کنم و درباره‌ی کشتارهای وحشتناک از هر دو سوی، اطلاعات می‌دهم.

هدف نهایی کتاب من ارایه‌ی واقعیت‌هایی درباره‌ی خاورمیانه است که عمدتاً در آمریکا مجهول مانده‌اند تا بحث و گفت‌وگو را جا بیندازم و به آغاز دوباره‌ی گفت‌وگوهای صلح (که اکنون شش سال است متوقف مانده‌اند) کمک کنم. این واقعیات می‌تواند منجر به صلح دایمی برای اسراییل و همسایگان‌اش شود. امید دیگرم این است که یهودیان و سایر آمریکاییانی که هدف مشابهی دارند انگیزه پیدا کنند تا عقایدشان را بیان کنند، حتی به صورت عمومی، و شاید به طور منسجم و هماهنگ. خوشحال می‌شوم در این راستا کمکی انجام بدهم.

منبع: لوس آنجلس تایمز

بوش از ترس افزایش نفوذ ایران با این کشور مذاکره نمی کند

   
۱۹ آذر ۱۳۸۵
دلیل جرج بوش رئیس جمهوری آمریکا برای به تعویق انداختن مذاکره با ایران، ترس از افزایش نفوذ تهران در منطقه است.

تایم در شماره جدید خود با بیان این مطلب به تحلیل گزارش گروه تحقیق عراق به ویژه طرح گفتگو با ایران و خروج نیروهای نظامی آمریکا ازعراق پرداخته و نظر برخی از کارشناسان سیاسی را نیز در این مورد جویا شده است.

 پیشنهادهای ارائه شده به بوش درگزارش گروه تحقیق عراق ، برای برقراری ثبات در عراق با طرح ایران برای برقراری آرامش در این کشور مشابه بوده و به نظر می رسد ایرانی ها بیش از بوش از گزارش گروه تحقیق راضی هستند.

به گزارش این مجله، مقامهای ایرانی مدعی اند تنها راه کاهش بحران درعراق خروج نیروهای نظامی بیگانه از عراق است و گزارش بیکر و همیلتون نیز خروج نظامیان ازعراق را یکی از راههای مناسب برای برقراری آرامش درعراق معرفی کرده است.

این مجله در ادامه نوشت : مقامهای ایرانی اخیرا بارها اعلام کرده اند که حاضر به همکاری برای حل بحران عراق هستند و اظهارات جدید منوچهر متکی،وزیر امور خارجه ایران در گفتگو با شبکه الجزیره مبنی بر اینکه "ایران ازهر اقدامی برای بازگرداندن امنیت، ثبات و تمامیت ارضی به عراق حمایت می کند" نیز بیانگر تمایل ایران برای گفتگو با آمریکا برای حل بحران عراق است.

بر همین اساس آقای متکی در ادامه صحبت های خود به این نکته اشاره کرده بودکه خروج نظامیان آمریکایی از عراق و محول کردن کنترل عراق به خود عراقی ها می تواند یکی از راهکارهای اساسی برای برقراری آرامش در عراق باشد.و همچنین با توجه به آنکه آمریکا به دنبال یافتن یک روش مناسب برای خروج از عراق است، ایران می تواند آمریکا را در یافتن این روش یاری دهد.

این گزارش در ادامه می افزاید: در حالی که اغلب آگاهان سیاسی بر لزوم مذاکره با ایران برای حل بحران عراق تاکید دارند، اما به نظر می رسد بوش از اهمیت این نکته غافل است و بوش بارها اعلام کرده که پیش شرط مذاکره با ایران تعلیق غنی سازی اورانیوم از سوی این کشور است.

مجله تایم درباره علت طفره رفتن رئیس جمهوری آمریکا از گفتگو با ایران با وجود اصرار کارشناسان آمریکایی بر انجام آن به نقل از کارشناسان تاکید می کند : دلیل بوش برای به تعویق انداختن مذاکره با ایران ترس از افزایش نفوذ ایران در منطقه است.

این مجله در ادامه می افزاید : در حال حاضر طراحان سیاست خارجی ایران بر این باورند که تمایل ایران برای مذاکره با آمریکا برای حل بحران عراق نشانگر علاقه ایران برای برقراری روابط با آمریکا تحت شرایط خاص است و از مهمترین این شرایط  به رسمیت شناختن انقلاب اسلامی ایران از سوی آمریکا و پایان دادن به دشمنی های خود بر ضد ایران است و در صورت انجام این کارها از سوی آمریکا، باید منتظر پاسخ ایران برای آغاز مذاکره مستقیم با آمریکا باشیم.

تایم در ادامه می نویسد: شکست آمریکا در افغانستان و عراق، سبب کاهش اعتبار آمریکا در  جهان شده و از سوی دیگر در سالهای اخیر موقعیت ایران در میان سایر کشورها به طور چشمگیری بهبود یافته و همین امرسبب شده تا ایران نسبت به آمریکا از جایگاه بهتری در منطقه برخوردار باشد.

این مجله در ادامه صحبت های دکتر محمود احمدی نژاد را در رابطه با اینکه ایران توانایی مقابله با آمریکا را دارد؛ دلیل اثبات این ادعا اعلام کرده است.

به نوشته این مجله، مردم  ایران هنوز آمریکا را به عنوان "شیطان بزرگ" می شناسند و ادامه سیاستهای فعلی آمریکا علیه ایران به سود آمریکا نخواهد بود.

در ادامه این گزارش آمده است : برخی از مقامهای ایرانی معتقدند، ایستادگی ایران در برابر فشارهای آمریکا و شورای امنیت در مورد برنامه هسته ای موجب شده تا ایران به دستاوردهای زیادی برسد و مذاکره ایران و آمریکا سبب افزایش این دستاوردها می شود.

تایم در اشاره به اتهامات مقامهای آمریکایی علیه ایران مبنی بر تلاش برای بر هم ثبات درعراق با وجود حمایت تهران از دولت بغداد و برقراری صلح و ثبات در عراق نوشت : از سوی دیگر ایران بر خلاف آنچه آمریکا ادعا می کند به شدت برای برقراری امنیت در عراق تلاش می کند و این در ست بیانگر همان پیشنهاد بیکر و همیلتون مبنی بر استفاده از توانایی های ایران برای پایان دادن به بحران عراق است.

در پایان این گزارش آمده است : هرچند ایران درصدد برقراری آرامش در عراق است، اما به هیچ وجه خواهان آن نیست که آمریکا پس از برقراری آرامش در عراق خود را پیروز این میدان بداند و پس از آنکه خیالش از جانب عراق آسوده شد به ایران حمله کند.  

ایران هرگز چنین قدرتمند نبوده است

     
۱۹ آذر ۱۳۸۵
وابسته‌ی مطبوعاتی و فرهنگی سفارت ایران در بیروت تاکید کرد که ایران هرگز در منطقه به این اندازه قدرتمند نبوده است.

 خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش داد، نجف علی میرزائی، وابسته مطبوعاتی و فرهنگی سفارت ایران در بیروت هم چنین اظهار کرد: ایران اکنون به آسودگی اطمینان دارد که می‌تواند به هر نوع تهاجم آمریکایی پاسخ گوید.

آسوشیتدپرس افزود: از زمان انقلاب 1979 ایران هرگز چنین قدرتمند نبوده است. این کشور نفوذش را در عراق، لبنان، در میان فلسطینی‌ها، در کشورهای حاشیه خلیج (فارس) نظیر بحرین و کویت و حتی در بخشهایی از افغانستان توسعه داده است. ایران موشک‌هایش را ارتقا می‌دهد و یک برنامه‌ی هسته‌ای را گسترش می‌دهد که غرب می‌گوید هدف از آن تولید بمب است؛ در حالی که ایران می‌گوید این برنامه صلح آمیز است.

این خبرگزاری ادامه داد: مبارزه‌ی پیچیده‌ی ایران برای گسترش نفوذش که گاهی به طور مستقیم با منافع آمریکا درگیر بوده است باعث نگرانی در منطقه و فراتر از آن شده است؛ بسیاری از کشورهای عربی هم چنان از آمریکا حمایت می‌کند، اما نمی‌توانند ایران را کنار بزنند.

این گزارش به نقل از عبدالله الشیجی، استاد دانشگاه کویت نوشت: ایرانی‌ها با کارت‌های بسیار متنوعی بازی می‌کنند و برگ برنده‌های بسیاری دارند.

این گزارش حاکی است: ارزشمند‌ترین کارت و نیرومند‌ترین منبع نفوذ ایران عراق است که اکثریت جمعیتش شیعه است و ایران در آنجا روابط بلندمدت و نفوذی بسیار بر سه گروه شیعه دارد که دولت را کنترل می‌کنند. خشونت وخیم در عراق این پرسش را طرح می‌کند که آیا آمریکا باید به ایران دسترسی پیدا کند یا خیر. گروه تحقیق در عراق که ریاستش را جیمز بیکر، وزیر امور خارجه اسبق آمریکا عهده‌دار است، پیشنهاد کرده که واشنگتن به عنوان بخشی از یک رویکرد منطقی برای پایان دادن درگیری‌ها در عراق با ایران و متحدش یعنی سوریه به تعامل بپردازد. اما رییس جمهور بوش هنوز هیچ نشانه‌ای از اینکه چنین کاری را انجام خواهد داد نشان نداده است و ایران را به مسلح کردن و حمایت از شورشیان در عراق و تامین سرمایه‌ی دیگر افراطیون متهم می‌کند. حتی اگر بوش تصمیم به معامله با ایران درباره عراق را بگیرد، ایران به روشنی اعلام کرده است که کمک نخواهد کرد، مگر آنکه گفتگوها مسایل دیگر از جمله برنامه هسته‌یی این کشور را در بر بگیرد.

 

واشنگتن برای گفتگو با تهران باید بهای سنگینی بپردازد

۱۹ آذر ۱۳۸۵
به اعتقاد تحلیلگران، واشنگتن در گفتگوی مستقیم با تهران برای حل مشکلات عراق باید بهای سنگینی را پرداخت کند و منتقدان سیاست یکجانبه گرایی بوش هم به آمریکا پیشنهاد می دهند تا با چشم پوشی از درخواستهای شورای امنیت و شرایط اروپا وارد گفتگوی دوجانبه با ایران درباره برنامه هسته ای آن شود.

انستیتو سیاست خاور نزدیک واشنگتن در تحلیلی نوشت : " آمریکا و جمهوری اسلامی ایران، تاریخ طولانی در داشتن گفتگوهای مستقیم دوجانبه دارند. به طور مثال، در روزهایی که بحثهایی درباره طالبان وجود داشت، دو طرف در مورد افغانستان با یکدیگر دیدار کردند.البته همواره حداقل یک نماینده خارجی هم برای نشان دادن این مسئله که این گفتگوها دوجانبه نیست، در آنجا حضور داشت. دو طرف همچنین پیش و در طول ورود آمریکا به عراق با هم دیدار کردند. حداقل سه بار در سال 2003- در ژانویه، مارس و می- برای بحث و رایزنی در مورد وضعیت عراق جلسه تشکیل دادند."

"پاتریک کلاوسون" (Patrick Clawson) نویسنده این تحلیل و معاون رئیس در بخش پژوهش این انستیتو خاطر نشان می کند: " موضع کنونی ایران این است که احتمال انجام گفتگوها را باز نگاه دارد و این در صورتی است که آمریکا پیشنهاد کافی و جذابی را به آن ارائه کند. البته واشنگتن نیز بارها تمایل خود را برای رایزنی درباره عراق با مقامهای ایرانی اعلام کرده است."

در ادامه این تحلیل آمده است :"یک مسئله بسیار متفاوت این است که آیا آمریکا باید گفتگوهایی با ایران در مورد برنامه هسته ای آن داشته باشد یا خیر. انگلیس، فرانسه و آلمان از مذاکره با ایران در این مورد تا زمانی که تهران تعلیق غنی سازی را از سر نگیرد، خودداری کرده اند. برخی که از دولت بوش به خاطر یکجانبه گرایی آن انتقاد می کنند از واشنگتن می خواهند تا از درخواستهای شورای امنیت و شرایط اروپا چشم پوشی کند؛ در واقع آنها از آمریکا می خواهند تا مذاکرات دو جانبه ای با ایران درمورد برنامه هسته ای اش داشته باشد."

نویسنده تصریح می کند:"برخی گفته اند که ایران دارای منافع مشترکی با آمریکا در جلوگیری از هرج و مرج در عراق است و بنابراین دلیلی هم برای همکاری با آمریکا دارد. با این وجود ایران از سیاست دیرپای خود در عراق برخوردار است. احتمالا مقامهای ایرانی فکر می کنند که سیاستی را که آنها پذیرفته اند منافع ملی آنها را پیش می برد.این ایده که واشنگتن می تواند تهران را متقاعد کند که آمریکا بهتر از ایران می داند چطور منافع ملی آنها پیش می رود، غیرقابل قبول است. "

به گزارش مهر،کلاوسون می افزاید:"به احتمال زیاد ایران بهایی را برای هرگونه همکاری درخواست خواهد کرد. هنوز مشخص نیست که آمریکا چه چیزی را می تواند پیشنهاد کند که ایران را تحریک کند، اما احتمالا ایران در بین دیگر موضوعات، به دنبال موضع نرم تر در قبال برنامه هسته ای خود است. در واقع این بهای سنگینی خواهد بود."

نویسنده در ادامه با اشاره به گفته مقامهای آمریکایی مبنی بر اینکه ایران نقش مهم و مستقیمی در مشکلات امنیتی عراق داشته است، ادعا می کند:" بر اساس اطلاعات آمریکا ، ایران مواد و ابزار منفجره را برای ساخت بمب و آموزش مبارزان درداخل  عراق  فراهم کرده است. نقش ایران در عراق نامتقارن است: این کشور می تواند مشکل ایجاد کند، اما نمی تواند صلح را به همراه داشته باشد؛بنابراین ایران می تواند اقدامات بیشتری را برای بی ثبات کردن عراق به جای برقراری ثبات درآن انجام دهد."

در پایان این تحلیل ادعا شده است:" به طور خلاصه، ایران علاقه مندی کمی را به گفتگو با آمریکا در مورد عراق نشان داده  و در هر موردی می تواند اقدام کمی را برای پیشبرد ثبات در عراق انجام دهد. حساب کردن روی ایران برای کمک به بهبود امنیت در عراق تلاشی در نهایت خوشبینی است."

سرنگونی دولت سنیوره مقدمه ای برای فروپاشی دولتهای وابسته به آمری

   
۱۹ آذر ۱۳۸۵
به اعتراف یک مسئول بلندپایه وزارت امور خارجه آمریکا ، سرنگونی کابینه فواد سنیوره مقدمه ای برای فروپاشی دیگر دولتهای وابسته به آمریکا است.

گزارش های محرمانه فوری از تحولات داخلی لبنان حاکی از آن است که دولت فواد سنیوره نخست وزیرلبنان به تدریج در حال از دست دادن توازن خود در برابر اعتصابات مردمی است.

این گزارش محرمانه را واشنگتن از برخی ازکشورهای منطقه دریافت کرده است.

همچنین منابع آگاه اعلام کردند: واشنگتن از مقامهای چند کشورعربی برای انجام دیداری محرمانه در پایتخت یک کشور عربی با هدف بررسی تحولات موجود در لبنان و همچنین در راستای تلاش برای جلوگیری از سرنگونی دولت لبنان دعوت به عمل آورده است.

به گفته این منابع حمایت رسمی عربی و بین المللی از دولت کنونی لبنان در برابر امتداد اعتصابات مردمی لبنان که خواستار سرنگونی دولت فواد سنیوره هستند، هیچ فایده ای ندارد.

این منابع به نقل از یک مسئول بلندپایه در وزارت امورخارجه آمریکا تصریح کردند : سرنگونی دولت سنیوره مقدمه ای برای سرنگونی دیگر دولتها و سازمانهای تابع دولت آمریکا است.

این مسئول آمریکایی همچنین از پیشنهاد ارائه شده به مقامهای بلند پایه کشورش سخن گفت که به برقراری صلح گسترده درمنطقه به منظورآنچه که خود تحرک و دخالت ایران در خاورمیانه می نامند، دعوت می کند.

مسئول آمریکایی مذکورهمچنین ارائه طرحی را برای حل بحران لبنان بعید ندانست.

طیف های مختلف مردمی لبنان از 10 آذر(اول دسامبر)پیش اعتصابات خود را در اعتراض به حضور دولت آمریکایی فواد سنیوره و همچنین با هدف تشکیل دولت وحدت ملی آغاز کردند که در این مدت کشورهای عربی مانند عربستان ، اردن و مصر و همچنین کشورهای غربی مانند آمریکا ، فرانسه و انگلیس و دیگر کشورها حمایت خود را از دولت سنیوره اعلام کردند.