بیزبلاگر- BETA

بیزبلاگر: در باره بازار، تجارت، سرمایه، زندگی و کسب وکار از نگاه فرزاد زمانی!- آنچه دیروز نمی دانستم!

بیزبلاگر- BETA

بیزبلاگر: در باره بازار، تجارت، سرمایه، زندگی و کسب وکار از نگاه فرزاد زمانی!- آنچه دیروز نمی دانستم!

ایران یورو را جایگزین دلار می‌کند

دکتر الهام ، سخنگوی دولت، در نشست مطبوعاتی روز دوشنبه خود با اشاره به اینکه کلیات لایحه بودجه سال 86 به تصویب رسیده است، اظهار داشت: براین اساس ما کلیه درآمدهای نفتی و درآمدهای خارجی خود را بر اساس یورو ـ ریال حساب خواهیم کرد. دکتر الهام، در این نشست مطبوعاتی اظهار داشت: بر این اساس درآمد‌های نفتی و خارجی یا همان ارزی کشور بر اساس یورو محسوب شده و وقتی می‌خواهیم آن را حساب کنیم بر حسب یورو آن را به ریال تبدیل می‌کنیم. وی گفت: همچنین براساس مصوبه شورای عالی اقتصاد تصمیم گرفته شده است که گشایش‌ها و حساب‌های آتی دستگاه‌های مختلف اجرایی براساس یورو قرار داده شود.

پیشگوئیهاى نوسترآداموس و انقلاب «جهانى امام مهدى(عج)»

مقدمه
هنگامى که پل ترنر (Paul Turner) تهیه کننده معروف استرالیایى در طى برنامه‏اى ماهواره‏اى تحت عنوان: نوستر آداموس: مردى که فردا را پیش‏بینى مى‏کند. خطر روزافزون ایران وانقلاب اسلامى ایران براى غرب و تمدن غربى مطرح کرد و در طى این برنامه تمام آنچه را که نوسترآداموس در بیش از 390 سال پیش از آن تاریخ «آگوست 1989م» پیشگوئى کرده بود منتسب به ایران کرد؛ هیچ سیاستمدارى حرف وى را چندان جدى نگرفت؛ چرا که موقعیت ایران در سال 1989، نه تنها به هیچ وجه مناسب نبود؛ بلکه به واسطه جنگ تحمیلى و عواقب ناشى از آن و تحریمهاى شدید اقتصادى بسیار شکننده و حساس بود. لیکن پس از به واقعیت پیوستن واقعه یازدهم سپتامبر در آمریکا که اتفاقاً در فیلم به صراحت به آن اشاره مى‏شود (وقوع دو انفجار مهیب و عظیم در New City) همگان شگفت‏زده و نگران شدند؛ به نحوى که رئیس‏جمهور نه چندان باهوش آمریکا، پس از وقوع این حادثه به تبعیت از نوسترآداموس، ایران را هم یکى از «محورهاى شرارت» در جهان معرفى کرد و از این طریق بر وحشت و ترس عمیق هیأت حاکمه آمریکا از ایران (پرشیا) صحّه گذاشت.
در این مقاله سعى نگارنده بر آن نیست که بر پیشگوئیهاى نوسترآداموس صحّه بگذارد یا از آن دفاع کند و یا به هر طریق ممکن آن را خزعبلاتى هذیان‏گونه جلوه دهد؛ بلکه حداکثر کوشش نگارنده بر آن است که دیدگاه غرب و تمدن غربى نسبت به پیشگوئیهاى شگفت‏آور نوسترآداموس را مورد بررسى و مداقه قرار داده و این پیشگوئیها را که اغلب درباره ایران یا کشورهاى اسلامى بوده؛ مورد بررسى قرار دهد. البته بایستى در نظر گرفت که بدون شناخت این پیشگوى کبیر نمى‏توان حساسیتهاى انسان غربى نسبت به انسان شرقى را شناخت؛ چرا که اغلب سیاستمداران و متفکران غربى عمیقاً به ستاره‏شناسى، طالع‏بینى و آینده‏نگرى همراه با ادبیات رمزى (Occult) معتقدند و حتى نظریه‏پرداز معروف هاروارد؛ یعنى ساموئل هانتینگتون نیز تئورى برخورد تمدنها (The clash of civilizations) را از نوسترآداموس به عاریت گرفته است. پیشگویى نوسترآداموس درباره واقعه یازدهم سپتامبر و تأثیر شگرفى که بر نگرش و فرهنگ آمریکایى گذاشت مى‏تواند منجر به تحولى اساسى نسبت به دیدگاه غرب درباره انقلاب اسلامى ایران شود، همانکه نباید به سادگى از کنار آن گذشت.
... آسمان، در چهل و پنج درجه (مختصات جغرافیایى نیویورک؟!) خواهد سوخت، آتش به شهر جدید (New City)، نزدیک مى‏شود.1
جالب‏ترین نکته در مورد پیشگوئیهاى نوسترآداموس آن است که وى به ندرت نام کشورى را به صراحت و آشکارا ذکر مى‏کند، حال آنکه در مورد ایران (Parsia) به صراحت عنوان مى‏کند که ایران، جهان را تسخیر خواهد کرد. ایران از طریق آناتولى، فرانسه و ایتالیا را فتح خواهد کرد و بالاخره ایران باعث وقوع جنگ جهانى سوم خواهد شد.2 بنابراین، در گام نخست بایستى نوسترآداموس را بیشتر و بهتر بشناسیم و راز و رمز تأثیرگذارى وى بر تمدن غربى را از این طریق دریابیم.
میشل دونوسترادام (Michel De Nostradame) که بیشتر با نام لاتین خود؛ یعنى نوسترآداموس (Nostr Adamus) شناخته شده است؛ در روز چهاردهم دسامبر سال 1503 م. در ناحیه سن رمى فرانسه متولد شد.
خانواده وى از شجره پزشکى یهودى و ایتالیایى الاصل بود. پدر بزرگ وى در شکل‏گیرى و تربیت نوسترآداموس نقش اساسى داشته و آموزه‏هاى اشراقى مکتب کابالیست‏ها را مستقیماً به وى تعلیم داده است. نوسترآداموس در سن 22 سالگى از دانشگاه بسیار معتبر آن روزگار فرانسه؛ یعنى مون‏پلیه در رشته پزشکى فارغ‏التحصیل شد و براى نجات بیماران از بیمارى مرگ سیاه یا طاعون، بلافاصله مشغول به کار شد. شاوینى، پیرو و مفسر معروف نوسترآداموس مى‏نویسد که وى سه سال تمام بر روى نخستین اشعار وحى‏آمیز خود که از آینده و رویدادهاى آن خبر مى‏آورد کارکرد و در سال 1555م. دفترى را - که در بر گیرنده بیش از سیصد پیشگویى شعرگونه بود - به پسرش سزار هدیه کرد. سپس در سالهاى بعد مجموعه کاملى از شعرواره‏هاى نوسترآداموس در 1000 قطعه؛ یعنى 10 سانتورى که هر سانتورى مشتمل بر 100 قطعه بود، را منتشر شد. نوسترآداموس بر خلاف شایعات واهى و عبثى که پیرامون شیطان‏پرستى و خداستیزى به وى نسبت داده‏اند، فردى عمیقاً مؤمن و پاى‏بند به مذهب کاتولیک به بود و در نامه‏اى به پسرش صریحاً متذکر مى‏شود که:
... و از زمانى که اراده ذات خداوند متعال بر این قرار گرفته که تو فقط در نور طبیعى و در این نقطه زمین به دنیا بیایى... از آنجایى که برایم ممکن نیست نوشته‏اى را به صورت رسمى و کامل برایت به ارث بگذارم؛ چون بر اثر بى‏عدالتى و گذشت زمان نابود خواهد شد...؛ چون که همه چیز تحت اختیار و سلطه قادر متعال و خداوند یکتا قرار دارد.
در واقع او با این عبارات، صریحاً اشاره به عدم اصالت ادبیات رمزى علم اخترشناسى و طالع‏بینى نموده است و همه اراده‏ها را موکول به خواست و اراده خداوند متعال مى‏نماید.

بررسى پیشگوئیهاى نوسترآداموس درباره جهانى شدن انقلاب اسلامى ایران
شاهزاده عرب، مریخ، خورشید، ناهید، شیر، حکومت کلیسا را از طریق دریا از پاى در خواهد آورد، از جانب ایران (پرشیا) بیش از یک میلیون پرهیزگار به بیزانس و مصر، به سوى شمال هجوم خواهند آورد.3
از کشور عربى خوشبخت (در منطقه غنى و ثروتمند اعراب) شخصى قدرتمند و مسلط بر شریعت [حضرت] محمد(ص) زاده خواهد شد، اسپانیا را به دردسر انداخته و بر گرانادا (غرناطه) مستولى مى‏شود. از طریق دریا بر مردم نیکوزیا ظفر خواهد یافت.4
مرد مشرقى از محل استقرار خویش خارج خواهد شد، براى دیدار فرانسه از کوه آپونین خواهد گذشت، از فراز آسمان، از برف‏ها، دریاها و کوهها گذر خواهد کرد و همگان را با عصایش مضروب خواهد کرد...5
ادبیات رمزآلود، واژه‏اى است که به بهترین نحو مى‏تواند عمق معانى شعرواره‏هاى نوسترآداموس را بیان کند؛ چرا که طبق نظر اغلب مفسران معروف نوسترآداموس؛ یعنى اریکاچیتهام، گى بوحک و ژان شارل دو فن برون، حداقل وقایع ذیل را مى‏توان بدون هیچ شک و تردیدى از میان شعرواره‏هاى رمز آلود نوسترآداموس بر شمرد:
آتش‏سوزى بزرگ لندن در سال 1666م. اعدام چارلز اول، روى کارآمدن حکومت مذهبى کرامول در انگلستان، وقوع انقلاب فرانسه، انقلاب روسیه، رویارویى استالین و تروتسکى پس از مرگ لنین، اضمحلال رژیم شوروى، اعدام لویى شانزدهم و مارى آنتوانت، به قدرت رسیدن ناپلئون و انتخاب لقب امپراتور توسط وى، به قدرت رسیدن هیتلر و رژیم نازى، به قدرت رسیدن موسولینى در ایتالیا و ژنرال فرانکو در اسپانیا، ترور کندى، سقوط شاه ایران و وقوع انقلاب اسلامى در ایران، رهبرى امام خمینى(ره) از فرانسه - او دقیقاً عنوان مى‏کند که رهبر ایران از فرانسه باعث سقوط شاه ایران مى‏شود - ، وقوع حادثه یازدهم سپتامبر و آتشى که در برجهاى دوقلوى شهر جدید (نیویورک) ایجاد مى‏شود و بسیارى از حوادث تاریخى دیگر از سالهاى 1555 میلادى به بعد که حدوداً 450 سال را دربر مى‏گیرد.

دو محاصره،
در گرمایى سوزان، انجام مى‏گیرد.
آن مرد،
از فشار تشنگى،
به خاطر دو فنجان مملو از آب،
کشته مى‏شود.
دژ نظامى، مملو مى‏شود،
و یک آرمانگراى کهنسال [امام خمینى (ره)]
نشانه‏هاى نیرا (سرزمین ایران) را
به اهالى ژنو [سازمان ملل متحد]
نشان خواهد داد.6
رهبر پاریس،
اسپانیاى بزرگ را اشغال مى‏کند،
کشتیهاى جنگى
در برابر مسلمانان [محمدى‏ها] که از پارتیا [ناحیه‏اى در ایران] و مدیا [ناحیه‏اى در ایران] برخاسته‏اند، مى‏ایستند. آن مرد، سیکلاد [اروپا] را تاراج مى‏کند، و آنگاه انتظارى بزرگ در بندر یونان حکمفرما مى‏شود.
در مجموع نوسترآداموس به این موضوع به صراحت اشاره مى‏کند که ایران (پارت، نیرا، پرشیا، مدیا) با کمک مسلمانان سراسر جهان، از جمله کشورهاى عربى و مخصوصاً سوریه، عربستان سعودى و لیبى حکومت مقتدرى را تشکیل مى‏دهند و پس از جنگى مذهبى که هسته آن از لبنان شروع مى‏شود و عمدتاً بر علیه اسرائیل است، جهان را به تسخیر خود درمى‏آورند و سپس جنگى جهانى و عظیم رخ خواهد داد و جهان نابود خواهد شد.7
در هنگامه دمیدن خورشید،
آتش بزرگ، دیده خواهد شد؛
صدا و روشنایى،
در امتداد شمال، ادامه خواهد یافت.
در میانه کره خاک،
مرگ و آواى مرگ، شنیده خواهد شد؛
مرگ از درون سلاحها،
آتش و خشکسالى
آنان را به انتظار خواهند نشاند.
در خاتمه، این سرزمین به واسطه جنگ جهانى سوم نابود و نامسکون خواهد شد.8
سرزمین مسکونى،
از سکنه خالى خواهد شد؛
براى به دست آوردن سرزمینها،
جدال و اختلاف شدیدى درمى‏گیرد؛
قلمروها به مردانى سپرده خواهد شد؛
که از غرور و سربلندى تهى خواهند بود.
سپس، براى برادران بزرگ،
نفاق و مرگ
پیش خواهد آمد.
و از چنین برمى‏آید که ایران، جهان را ابتدا از طریق حمله به ترکیه (و مقدونیه) به تصرف خود درخواهد آورد:
شب در آسمان، مشعلى رو به خاموشى، دیده خواهد شد. در مرکز رن، جنگ و خشکسالى به بار مى‏آید، کمک خیلى دیر مى‏رسد. پرشیا (ایران) حمله آورده و ماگدونیا و در جاى دیگر مى‏گوید: (مقدونیه) را به محاصره درمى‏آورد.9
تو اى فرانسه!
اگر،
از آبهاى لیگوریا گذر کنى؛
خود را،
در میانه دریا و جزایر،
در محاصره خواهى یافت؛
و پیروان محمد،
در برابر تو خواهند ایستاد.
و همچنین
تو، اى دریاى آدریاتیک!
استخوان خران و اسبان را
خواهى جوید.10
و باز مى‏گوید:
آن مرد،
با سلاحها و آتش درخشان،
در نزدیکى دریاى سیاه،
از پرشیا براى تسخیر ترابوزان
خواهد آمد.
فاروس و میتیلن به لرزه در خواهد آمد؛
خورشید،
دریاى آدریاتیک را که مملو از اجساد اعراب است؛
روشن خواهد کرد.11
و سپس نوسترآداموس، عواقب جنگ اتمى و نابودى تدریجى جهان به واسطه جنگ جهانى سوم را شرح مى‏دهد:
کسوفى در پیش خواهد بود که از زمان آفرینش گیتى تا زمان مرگ و مصائب حضرت مسیح و از آن زمان تا به امروز هرگز رخ نداده است و جهان چنین ظلمتى به خود ندیده است...12
که در این مورد آیات مربوط به قیامت در سوره قیامت به ذهن انسان تداعى مى‏شود:
فإذا برق البصر و خسف القمر و جمع الشمس و القمر یقول الإنسان یومئذ أین المفرّ.
هنگامى که بینایى خیره مى‏گردد، و ماه فرو مى‏رود، و خورشید و ماه گرد هم آیند، آن روز انسان مى‏گوید: به کجا فرار کنم؟
مرد والامقامى از تبار عرب به زودى پیش خواهد تاخت. از سوى اهالى بیزانس به او خیانت خواهد شد. از شهر قدیمى رودس به پیشواز او خواهند آمد، از جانب هانگرى [مجارستان] متحمل آزار بسیار خواهد شد.13
در حوالى دریاى آدریاتیک بر اثر توفانى عظیم، کشتى غرق مى‏شود و زمین به لرزه درآید و به سوى آسمان پرتاب مى‏شود و دوباره فرو مى‏افتد؛ در مصر جنبش پیروان محمد افزایش مى‏یابد و پیکى به (آن سوى مرزها) فرستاده مى‏شود تا خبر را اعلان کند.
... شهرها آلوده و کثیف گشته، باعث اعتراض و شرمسارى زیادى خواهد شد، و تاریکى و جهل فقط با درخشش نور از بین مى‏رود و با تغییراتى حکومت جهل و ظلمت پایان خواهد یافت...
رهبرى اصلى مشرق زمین با شورشهاى زیادى روبرو خواهد شد، که اکثراً از طرف شمالى‏ها و غربى‏هاى مغلوب شده است، که عده‏اى کشته و برخى مورد آزار قرار گرفته‏اند و بقیه در حال گریزند و فرزندانشان که از زنان متعددى هستند، زندانى شده‏اند.14
م.پ. ادوارد در کتاب خود در باب پیشگوئیهاى نوسترآداموس نقل مى‏کند که سانتورى هشتم، قطعه 6 مربوط به وقوع جنگ جهانى سوم است:
... جنگ و خونریزى براى مرتبه سوم حتمى است؛ آتش به حدى است که دریاها به جوش مى‏آید و از دولت‏ها فقط دو دولت و از جهان فقط نیمى باقى مى‏ماند...15
شاهزاده لیبیایى [که نماینده حکومت ایران است] در غرب به قدرت خواهد رسید، یک فرانسوى از اعراب به شدت مکدر خواهد شد، دانشمند ادیب [ادبا] خود را با اوضاع وفق خواهند داد، زبان عرب بر فرانسه پیشى مى‏گیرد...16
در نزدیکى سوربن جهت حمله به مجارستان
قهرمانى از اهالى برودها [سیاه‏پوستان] به آنان هشدار خواهد داد.
رهبر بیزانس، سالون از اسلاوینا،
آنان را به شریعت محمد[(ص)] در خواهد آورد.
همچنین نوسترآداموس در چنین مى‏سراید که:
امپراتورى مقدس به آلمان خواهد آمد؛
پیروان اسماعیل جایگاه بى‏مانع خواهند یافت.
آدمهاى نادان همچنان خواستار کارمانى [شریعت کهنه] هستند. تمامى حمایت کنندگان [محمدص] سراسر گیتى را خواهند پوشاند.17
بنابراین، نوسترآداموس در اغلب سانتورى‏ها از جمله سانتورى 5 نسبت به فتح جهان به وسیله شریعت حضرت محمد(ص) به غرب و تمدن غربى هشدار مى‏دهد و به جهانیان اعلام مى‏کند که روزى مسلمانان به رهبرى ایران و تمدن ایرانى بر جهان مسلط خواهند شد که این بى‏شک در پیوند با گسترش و جهانى شدن انقلاب اسلامى ایران است.




پى‏نوشتها:
1 . سانتورى‏هاى (5/25 ، 10/75 ، 2/29 و 10/31).
2 . (قطعه 5/25).
3 . (قطعه 5/55).
4 . (قطعه 2/29).
5 . (سانتورى 4 / قطعه 59).
6 . (3/63)
7 . (سانتورى 2 / قطعه 91)
8 . (سانتورى 2 / قطعه 95)
9 . سانتورى 2 / قطعه 96
10 . (سانتورى 3 / قطعه 23)
11 . (5/27)
12 . سانتورى 5 / قطعه 47
13 . سانتورى 2 / قطعه 86
14 . نوسترآداموس، نامه به فرزند، ص274
15 . سانتورى 3 / قطعه 27
16 . سانتورى 10 / قطعه 62
17 . سانتورى 10، قطعه 31

حمله آمریکا به ایران در ماه مارس !

متن پیش‌نویس قطعنامه جدید تروئیکای اروپایی علیه برنامه هسته‌ای ایران در برگیرنده هیچ نوع فشار اقتصادی یا دیپلماتیک شدیدی به تهران نبوده و مهتر اینکه به هیچ نوع اولتیماتومی نیز اشاره نمی‌کند. این موضوع علاوه بر آنکه موجبات ناخرسندی مقامات رژیم صهیونیستی را فراهم آورده، عصبانیت شدید سیاستمداران و روزنامه‌نگاران طرفدار این رژیم در ایالات متحده را نیز در پی داشته‌است. «تد بلمن» تحلیلگر اسرائیلی تبار روزنامه آمریکن دیلی در یک پیشگویی راجع به فرجام پرونده هسته‌ای ایران ادعا کرده که آمریکا یا اسرائیل احتمالا در ماه مارس تاسیسات اتمی ایران را مورد حمله نظامی قرار خواهند داد!
 در ابتدای این مقاله که روز یکشنبه در پایگاه اینترنتی «آمریکن دیلی» منتشر شده آمده است: یووال اشتینتز عضو سرشناس لیکود در کنیست می‌گوید متقاعد شده که ایالات متحده از طریق یک حمله نظامی به ایران دنیا را از خطر مواجه شدن با تسلیحات اتمی این کشور نجات می‌دهد! با این حال اگر آمریکا به هر دلیل مایل و یا قادر به انجام این حمله نباشد اسرائیل راسا مسئولیت انجام آن را بر عهده خواهد‌ گرفت.

مطابق نوشته بلمن سفر بوش به امان و چنی به عربستان سعودی بیشتر از آنکه مسیر مفاهمه با ایران را برای ایالات متحده هموار کرده باشد واشنگتن را متقاعد به تغییر رویکرد در برابر تهران نمود، به‌گونه ای که آن بخش از گزارش بیکر-همیلتون که مشارکت بیشتر ایران در حل بحران عراق را توصیه می کرد با مخالف آشکار روسای ‌جمهور آمریکا و همکارانش مواجه شد.

تحلیگر آمریکن دیلی در ادامه می‌نویسد: در حالی‌که دموکراتها در زمان تبلیغات انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره به شدت از تغییر سیاست در عراق سخن می گفتند تاکنون هیچ برنامه عملی برای تغییر اوضاع پیشنهاد نکرده اند. در مقابل پیشنهادهای واقعا عملی برای تغییر اوضاع از سوی جان مک‌کین و رودی جولیانی کاندیداهای محبوب جمهوریخواه ارائه شده که خواستار افزایش سی‌هزار سرباز دیگر آمریکایی در عراق شده‌اند، امری که می‌تواند حمله نظامی به ایران در اینده را امکان‌پذیر‌تر سازد!

در ادامه این مقاله با اشاره به پاسخ احتمالی تهران به تعرض احتمالی آمریکا و اسرائیل چنین ادعا شده است: ایران ممکن است از حماس، حزب‌الله و یا گروههای مسلح وفادار به خود در عراق برای هدف قرار دادن منافع امریکا و اسرائیل در منطقه استفاده کند، ولی به‌نظر می‌رسد اگر ایالات متحده زمانی بخواهد از «آخرین گزینه» استفاده کند به راههای مقابله با چنین ضد‌حمله ای نیز فکر کرده ‌باشد.

نویسنده آمریکن دیلی در پایان می‌نویسد: «اگر آمریکا یا اسرائیل بخواهند به چنین اقدامی دست بزنند ماه مارس مناسب‌ترین زمان است، زیرا فصل زمستان پایان یافته و غرب آمادگی پذیرش شوک ناشی از افزایش قیمت نفت بر اثر حمله به ترمینال‌های نفتی ایران را خواهد داشت، علاوه بر آن ضرب‌الاجل بعدی شورای امنیت به تهران نیز برای توقف غنی‌سازی اورانیوم نیز تا آن زمان به پایان رسیده‌است».

برنامه استراتژیک انرژی ایران

 
 

فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد این تصور را در اقتصاد جهان ایجاد کرده بود که نفت به عنوان یک کالای دوگانه خاصیت سیاسی خود را تا میزان بالایی از دست بدهد ولی تحولات پس از آن این تصور را باطل کرد.


 امروز در شرایطی هستیم که جایگاه نفت به عنوان یک کالای با کارکرد دوگانه افزایش یافته است و این پیش‌فرض با درک این مسئله که به رغم افزایش قیمت نفت تلاش‌ها برای یافتن منبع جایگزین به اعتقاد اکثر کارشناسان تا دو دهه دیگر نیز نمی‌تواند اقتصادی باشد، جایگاه نفت را به عنوان اصلی‌ترین منبع تامین انرژی جهان تثبیت کرده است.

این پیش‌بینی‌ها با توجه به شکست همه تلاش‌ها برای یافتن یک منبع قابل اتکا در جهان انرژی به جز منطقه خلیج فارس که به عنوان یک سیاست استراتژیک از سوی آمریکا در پیش گرفته شد بر اهمیت این منطقه در اقتصاد جهان افزوده است. توجه خاص و ویژه همه مصرف‌کنندگان به منطقه خلیج فارس و رفت و آمد پیاپی مقامات این کشورها به منطقه برای تامین امنیت انرژی در آینده و یافتن سرپل‌های لازم برای این نیاز اساسی است.

 با توجه به این امر ایران به عنوان دارنده سومین منابع نفت و دومین منابع گاز جهان جایگاه ویژه‌ای در اقتصاد و سیاست جهان دارد که درک این جایگاه و استفاده مفید و منطبق با منافع ملی از آن  بدون یک استراتژی دقیق و روشن عملی نیست.

 برای ایفای نقش موثر در تحولات آینده تنها داشتن منابع کافی نیست و توان استفاده از این منابع با اختیار و ابتکار و کسب توان فنی و اقتصادی عملی است. صنعت نفت بزرگترین مزیت اقتصاد ایران است که با کسب مزیت سیاسی جایگاه فراتری نیز یافته است. تدوین یک برنامه دقیق و روشن برای این صنعت و شناخت دقیق تحولات آینده سیاسی و اقتصادی جهان به یک همکاری و هماهنگی عمومی در کشور نیاز دارد و تنها از یک یا دو وزارتخانه  برنمی‌آید.

علاوه بر این، با توجه به وجود منابع بزرگ انرژی در ایران نمی‌توان از تحولات آینده جهان نیز دور بود و از برنامه‌های استراتژیک و طرح‌های دیگران پرهیز کرد و دامن بیرون کشید. انرژی چه بخواهیم و چه نخواهیم در آینده جهان نقش مهمی دارد و امروز دستور کار اصلی نشست‌های بلندپایه‌ترین مقامات جهان است. باید برای آن برنامه دقیق و روشن و استراتژیک داشت.

 
     
  
 

نفت؛ برگ برنده ایران

 
 

«تهدید نفتی ایران» یکی از مهم‌ترین مسائلی است که امروزه محافل سیاسی غرب را به بحث در این زمینه واداشته است.

 قطعاً هرگونه ناملایمتی با ایران در مسائل سیاسی یا اقتصادی، آثار گسترده‌ای را بر بازار نفت دنیا به عنوان شاهرگ کشورهای صنعتی خواهد داشت.

بنیاد مطالعاتی «هریتچ» در آخرین تحلیل خود در اواخر نوامبر، «نفت» را اهرمی‌بسیار قدرتمند در دستان ایران معرفی کرده است که می‌تواند با استفاده از آن، امنیت خلیج‌فارس را به مخاطره بیندازد. «اریل کوهن»، «جیمز فیلیپس» و «ویلیام چیرانو» تحلیل‌گران نام‌آشنای بنیاد هریتچ در این نوشتار، ایران را «تهدید نفتی» دانسته‌اند و نهایتاً ضمن ارائه راهکارهایی به دولت آمریکا برای مقابله با ایران، اذعان کرده‌اند آمریکا فعلاً توان مقابله با ایران را ندارد.

 بررسى انگیزه‏هاى ایران به لحاظ تاریخى نشان می‌دهد ایران همواره به دنبال تسلط بر خلیج فارس بوده است. این هدف که پس از پیروزى انقلاب اسلامی‌در سال1979 به اولویت مهمی‌تبدیل گردید، ایران را در مقابل همسایگان خود قرار داد و با حذف صدام در سال2003 دست‌یافتنى شد. اگر چه دیگر عراقى وجود ندارد تا به قدرت ایران توازن بخشد، اما در حال‏ حاضر، آمریکا مانع اصلى ایران براى دستیابى به اهدافش در خلیج فارس می‌باشد. ایران از درگیرى مستقیم با نیروهاى‏ آمریکایی در منطقه پرهیز کرده اما آماده است که به صورت غیرمستقیم، نیروهاى آمریکایى را به چالش کشد.

عزم ایران‏ براى دستیابى به چرخه کامل سوخت هسته‏اى بسیارى را در آمریکا هوشیار کرده است که به جمهورى اسلامی‌ایران نباید اجازه داده شود تا به سلاح هسته‏اى دست یابد. بوش بارها تکرار کرده که خواستار حل‌وفصل دیپلماتیک مساله ‏هسته‌اى ایران است. البته این روشى است که براى ازبین‌بردن تهدید هسته‌اى ارجحیت دارد، اما به این شرط که توافق‏ انجام‌شده محکم باشد و مانع فریبکارى ایران گردد.

 البته در مقابل‏ سرسختى ایران، بعضى اشخاص، حمله نظامی‌ آمریکا به ایران براى جلوگیرى از تولید بمب اتمی‌ را توصیه مى‏کنند. اگرچه بسیارى این گزینه را رد مى‏کنند اما باید دولت بوش پیامدهاى بالقوه چنین اقدامی‌ حتى زمانى که سود آن بیشتر از خطراتش باشد را بررسى کند. یکى از پیامدهاى مشکل‌ساز این اقدام، افزایش احتمال این مساله است که ایران صادرات ‏نفت از خلیج فارس را -خصوصا نفت کشور‏هایى که از تنگه هرمز عبور مى‏کند و تقریبا دوپنجم از نفت جهان را تامین‏ مى‏کند- هدف قرار دهد.

تهدید استفاده از اهرم نفت، هراسى را در بین بازرگانان نیویورک ایجاد کرده ‏است که این موضوع ‏باعث افزایش قیمت نفت به بشکه‏اى 80دلار شد. با این حال، دولت بوش تهدیدات انرژى از جانب ایران را با ایجاد ائتلاف جهانى تحت‌فشارقراردادن ایران کاهش داده است. کاندولیزا رایس -وزیر خارجه آمریکا- در جولاى2006 گفت: به نظر من، ما نباید تاکید بیش از حدى بر این‌گونه تهدیدات داشته باشیم چرا که ایران بسیار به منابع نفتى وابسته‏ است.

فکر مى‏کنم چیزى در حدود 80درصد بودجه ایران از منابع نفتى تامین می‌گردد و بنابراین اگر صادرات نفت در بازارهاى جهانى با اختلال مواجه شود، مشکل بسیار جدى براى ایران به وجود خواهد آمد اما فکر نمى‏کنم تاکید بیش از حد بر این موضوع لازم باشد. تا حدى، این نقل قول، طرز تفکر موجود در واشنگتن را نشان مى‏دهد. «ایلان من» -کارشناس برجسته در زمینه ایران- معتقد است: با توجه به واقعیت‌ها، سخنانى که از جانب ایران مطرح مى‏شود، بیشتر شبیه رجزخوانى است. تاکنون این راهبرد موفق بوده است.

 نگرانى سرمایه‏گذاران به دلیل افزایش احتمال برخورد با ایران، عامل اصلى افزایش نفت خام بوده است. دولت بوش و متحدان بین‏المللى آن در برنامه‌ریزى‌هایشان بهتر است‏ پیش‌بینى‌هاى دقیق‌ترى درباره اهرم انرژى ایران ارائه کنند. اگر چه نگرانى‏هاى سرمایه‏گذاران بر قیمت نفت تاثیر گذاشته است، اما برخى از این نگرانى‌ها با توجه به رفتار گذشته ایران، پذیرفتنى است.

 با افزایش تنش‏ها بر سر موضوع ‏هسته‏اى ایران، آمریکا باید با دوراندیشى بیشترى، تهدیدات ایران در مورد حمله به نفتکش‏هاى حاضر در خلیج فارس را مد نظر قرار دهد. گزارش‌هایی مبنى بر اینکه ایران به موشک‏هاى ضدکشتى دست یافته، باعث افزایش نگرانى‏ها شده است. همچنین ایران مجهز به موشک‌هاى قدیمى‏تر و همچنین موشک ضدکشتى کروز مدرن‌تر مى‏باشد.

 ایران مجهز به مین‏هاى ضدکشتى و مین‏هاى مدرنى مى‏باشد که بسیار پیشرفته‌تر از مین‏هاى تماسى مورد استفاده در جنگ جهانى اول بوده؛ تجهیزاتى که ایران در دهه1980 از آن استفاده مى‏کرد. این مین‌ها شامل مین راکتى (ساخت چین) مى‏شوند که در زمان‏ حرکت کشتى از روى مین‌ها، راکتى را به سمت کشتى شلیک مى‏کنند.

 با استفاده از این نوع مین، می‌توان در آب‌هاى عمیق ‏تنگه هرمز، هر کشتی که از خلیج فارس خارج یا بدان وارد مى‏شود را مورد هدف قرار داد. ایران همچنین مى‏تواند مین‏هاى خود را با استفاده از بالگرد یا قایق‌هاى کوچک مورد استفاده قرار دهد. مین‏ها تنها یکى از تهدیدات بالقوه ایران براى کشتى‏هاى‏ موجود در خلیج فارس مى‏باشند. سپاه پاسداران داراى تیم‏هاى تخریبى ‏زیرسطحى است که براى حمله به سکوهاى نفتى و دیگر تاسیسات، آموزش دیده‌اند.


در آستانه انقلاب ایران و جنگ ‏ایران و عراق، قیمت نفت دو برابر شد و از بشکه‏اى 35دلار درسال1978 به بشکه‏اى 78دلار در سال1981 رسید. گرچه ‏قیمت نفت به‌شدت در سال1981 کاهش یافت، اما باید به خاطر داشت که نیازهاى جهانى، امروزه بسیار متفاوت‏تر از دهه‌1980 هستند. تولید نفت در بالاترین حد خود قرار دارد اما تقاضاى جهانى خصوصا از جانب آمریکا، چین و هند نسبت به 15سال پیش، به‌شدت افزایش یافته است. در نهایت، بى‏ثباتى ژئوپلتیک در کشورهاى تولیدکننده نفت از جمله نیجریه و عراق، همچنان ادامه دارد.

 در نتیجه، کمترین اختلال یا حتى تهدید به ایجاد اختلال مى‏تواند قیمت نفت را به‌شدت افزایش دهد. به عنوان مثال، در زمستان2005 این احتمال که بحران هسته‏اى ایران ممکن است از کنترل خارج‏ شود، در افزایش قیمت‏ها بسیار موثر بود. اگرچه قیمت‏ها به میزان 60دلار در هر بشکه برگشته است، اما هرگونه اقدامی‌ ازجانب ایران براى بستن تنگه هرمز مى‏تواند قیمت نفت را دوباره افزایش دهد.

توان نظامی‌ایران در خلیج فارس
نیروهاى نظامى‏ آمریکا در خلیج فارس، در هر بحرانى قادرند به‌سرعت بر نیروهاى دریایى، زمینى و هوایى متعارف ایران چیره شوند اما موشک‏هاى متحرک، مین‏ها و کماندوهاى ایران، تهدیداتی جدى هستند که خنثى‌کردن آنها بسیار سخت‌تر خواهد بود.

 آمریکا و متحدانش مى‏توانند سرانجام تلاش‏هاى ایران را براى بستن تنگه هرمز با شکست مواجه کنند؛ همان‌طور که «مایکل نایت» -کارشناس مسائل نظامی‌خلیج فارس- مى‏گوید: تجربه حملات علیه کشتى‏ها در جنگ ایران و عراق به ما می‌گوید که مجموعه‏اى از حملات توسط هواپیما، موشک، مین، زیردریایى و نیروهاى ویژه دریایى نمى‏تواند براى مدت ‏طولانى دوام یابد.

 اما ایران می‌تواند به‌شدت حرکت کشتى‏ها در خلیج فارس را براى مدت کوتاهى تهدید کند، مانع ورود کشتى‏هاى تجارى به خلیج فارس شود، نرخ بیمه براى حمل بار در خلیج فارس و همچنین قیمت نفت را در بازارهاى ‏جهانى افزایش دهد. در جولاى 2006 مجله دیفنس نیوز در مقاله‏اى، پرسشی را درباره کارآمدى افراد مین‌یاب آمریکایى درخلیج فارس مطرح کرد: اگر ایران ‏تصمیم گرفته باشد که با کارگذاشتن مین در تنگه هرمز، خلیج فارس را ببندد، بهترین کشتى‏هاى جنگى آمریکا نیز قادر نخواهند بود که با این مشکل کنار آیند.

 با توجه به نگرانى که به‌خاطر موشک‌هاى ضد کشتى ایران ایجاد شده است، ناتوانى ‏ظاهرى نیروى دریایى آمریکا براى مقابله سریع با مین‏هاى ایرانى براى خنثى کردن تهدید ایران در خلیج فارس بسیار مهم است. اما تهران تمام این موارد را مد نظر قرار داده است.


پیشنهاد به آمریکا
 در مسیر مذاکره بر سر برنامه‏ هسته‌ای، تهران آشکارا از سلاح نفتى به عنوان اهرمی ‌علیه آمریکا استفاده مى‏کند. به منظور جلوگیرى از ساخت سلاح‏ هسته‏اى توسط ایران، آمریکا باید سلاح نفتى ایران را خنثى سازد.

 بدین منظور، آمریکا باید:

 1) تهدید ایران را دقیقا شناسایی کرده و برای مقابله با آن کسب آمادگی کند. اولین قدم در حل هر مشکلى تشخیص این مساله است که چنین مشکلى وجود دارد. اگرچه دولت بوش تهدید از جانب ایران را دست‌کم مى‏گیرد، اما باید با جدیت بیشترى به این تهدید توجه شود و آمادگى رویارویى با گزینه‏هایى به مراتب بدتر از آن را نیز کسب نماییم.

 2) تداوم و افزایش فشار دریایى آمریکا و متحدانش در خلیج فارس: نیروى دریایى آمریکا باید حضور قاطع در خلیج فارس داشته باشد تا از ایجاد هرگونه مشکل توسط ایران ممانعت به عمل آورد و هراس متحدان آمریکا را برطرف نماید. واشنگتن همچنین باید هم‌پیمانان عضو ناتو از قبیل ژاپن، هند و استرالیا را تشویق نماید تا به صورت ‏دوره‏اى، نیروهاى دریایى خود را در منطقه مستقر سازند.

 پنتاگون باید هرازچندگاهى مانورهاى دریایی، هوایى و زمینى ‏مشترک با کشورهاى عضو شوراى همکارى خلیج فارس از قبیل بحرین، کویت، عمان، قطر، عربستان سعودى و امارات‏متحده عربى خصوصا در زمینه مین‌زدایى، امنیت بندر و دفاع موشکى انجام دهد تا توانایى و اراده براى مقابله با تهدیدات بالقوه ایران را به نمایش بگذارد.

 3)بالابردن قابلیت‏هاى دریایى در زمینه‏هایى چون مین‌زدایى و مقابله با موشک‏هاى ضدکشتى: چرا که نیروى دریایى آمریکا در زمینه‏هایى چون مین‌زدایى و مقابله با موشک‌هاى ضدمین، از کارآمدى‏ لازم برخوردار نیست و براى مقابله با تسلیحات پیشرفته ایران آمادگى لازم را ندارد. ایالات متحده باید توانایى خود را در این زمینه بهبود بخشد و همچنین ارزیابى هزینه و فایده ایران را تغییر دهد. نیروى دریایى، بودجه تحقیقات مقابله با مین‏ را افزایش دهد و هر چه سریع‌تر این قابلیت‏ها را در خلیج فارس به کار گیرد.

 واشنگتن همچنین باید کشورهاى عضو شوراى همکارى خلیج فارس را تشویق نماید تا در زمینه مین‌زدایى، سرمایه‏گذارى نمایند.

 4) تدوین و به‌کارگیرى یک‏ طرح احتیاطى براى بازار انرژى داخلى: اگرچه نمى‏توان به طور کامل پیامدهاى قطع نفت خلیج فارس را خنثى کرد، اما آمریکا مى‏تواند از طریق افزایش چشمگیر ذخایر راهبردی سوخت از 5 / 688میلیون بشکه نفت به یک میلیارد بشکه و افزایش استخراج نفت، این خسارت‌ها را کاهش دهد.

 5)جلب مشارکت هم‌پیمانان براى ایجاد طرح‏هاى احتیاطى: آمریکا باید دیگر کشورها را به ایجاد ذخایر اضطرارى نفت یا افزایش این ذخایر ترغیب نماید. واشنگتن همچنین باید عربستان سعودى و دیگر تولیدکنندگان نفت در خلیج فارس را تشویق نماید تا مواد و تجهیزات لازم براى بازسازى سریع‏ لوله‏هاى نفت را که از تنگه هرمز مى‏گذرند، ذخیره نمایند.

 هر یک از این اقدامات براى تکمیل‌شدن، به زمان نیاز دارند. درحال حاضر، آمریکا و هم‌پیمانان آن آمادگى لازم براى مقابله با سلاح نفت ایران را ندارند. آنها می‌توانند با آمادگى بهتر این مساله را تغییر دهند.

نیاز روزافزون به نفت
گروه سیاسی-از نظر بنیاد مطالعاتی «هریتچ»  کاهش قیمت نفت، آسودگى خاطرى براى‏مصرف‏کنندگان آمریکایى ایجاد کرده است اما قیمت پایین نفت نباید به ایجاد رضایت بیش از حدى در زمینه امنیت‏ انرژى آمریکا منتج گردد.

نیاز روزافزون جهان به نفت -خصوصا از جانب چین و هند- و تولید اندک و رو به کاهش ماده‏ حیاتى، آسیب‌پذیرى بازار جهانى نفت را نسبت به شوک‌هاى آنى افزایش داده است. بلایاى طبیعى نظیر توفان کاترینا، بى‏ثباتى سیاسى درون کشورهاى تولیدکننده نفت(نیجریه)، شورش(عراق)، یا جنگ منطقه‏اى(جنگ اعراب - اسرائیل‏ در سال1973) مى‏توانند منجر به بحران نفت شوند.

 جمهورى اسلامی‌ایران به یکى از مشکل‌سازترین تهدیدات براى انرژ ى تبدیل شده است. ایران به سبب افزایش قدرت نظامی‌خود، در حال حاضر توانایى بیشترى براى ایجاد اختلال در جریان صادرات نفت خلیج فارس به نسبت زمان جنگ ایران و عراق را  داراست. ایران در حال ‏حاضردارای مین‏هاى هوشمند، موشک‏هاى ضد کشتى و زیردریایى است. این مساله دفاع از خلیج فارس را براى ارتش آمریکا بسیار سخت‌تر از گذشته کرده است.

 اگر بحران رو به ‏افزایش بر سر برنامه هسته‏اى ایران به مداخله مجدد در جریان نفت خلیج فارس بینجامد، همان‌طور که تهران آشکارا تهدید به این کار کرده است، قیمت نفت به‌راحتى دو برابر خواهد شد که این موضوع، امنیت و اقتصاد جهانى را تحت‏تاثیر قرار خواهد داد. اگر چه دولت بوش راهبردى را در پیش گرفته تا با استفاده از آن فشارهای بین‏المللى بر ایران را افزایش داده و در نتیجه برنامه هسته‏اى ایران را متوقف سازد، اما فهم این موضوع مهم است که سلاح نفتى ایران اهرمی‌مهم‏ در این تقابل به شمار مى‏آید.

به منظور متوقف ساختن ایران به صورت دیپلماتیک از ادامه‌دادن چرخه کامل سوخت‏ هسته‌اى، آمریکا باید نشان دهد که مى‏تواند با اختلال ایران در صادرات نفت خلیج فارس مقابله کند.