زنان جوان در امارات عربی، ناقوس ورود به عصری جدید را به صدا در آورده اند. آنها بر خلاف مادران و مادربزرگهایشان، فارغالتحصیل دانشگاه هستند و با شور و حرارت برای پیش رفت شغلی در وطن خود تلاش می کنند.
دانشگاه زائد در دبی
یکی از دختران دانشجوی قطری در میان جمعی از شرکتکنندگان در کنفرانس "زنان به مثابه رهبران جهان" در ابوظبی میگوید: "مدرک دانشگاهی من اسلحه من است". تعداد انگشتشمار مردانی که در این کنفرانس شرکت کرده اند با تعجب از شنیدن این سخن یکه میخورند. دختر دانشجو، سرزنده و پر انرژی سخن خود را این طور توضیح میدهد: "اگر یک روز شوهرم با من مشاجره و بدرفتاری کند و رفتاری نامناسب از او سر بزند، من کارنامه تحصیلیام را جلوی رویش میگیرم و برایش توضیح میدهم که من هم به خوبی او از پس کارهای خودم بر میآیم."
آن چه نسل جدید زنان در امارات میخواهند دقیقا عبارت است از: تحصیلات کافی و درحد قابل قبول، دانش زبانهای خارجی، استقلال، و اکثر آنها نیز یک شغل خوب که به وسیله آن در موفقیت اقتصادی کشورشان شریک باشند.
حکومت هم در این راه به آنها کمک میکند. دولت برای تحصیلات دختران سرمایهگذاری کرده و آنها را مورد حمایت قرار میدهد و آنها نیز پس از اتمام تحصیل، کمکهای مالی دولت را با کار در شرکتها و سازمانهای مختلف به او بر میگردانند.
در کنار کمک هزینه مالی که دولت امارات برای تحصیل دختران میدهد، یک دیدگاه ایدئولوژیک هم وجود دارد که انگیزه حرکت آنان بوده و به هم پیوندشان می دهد: آنها همگی عاشق وطن خود بوده و برای امیر متوفی امارات، شیخ زائد النهیان، احترام فراوانی قائل هستند.
شیخ زائد، خدمات زیادی برای ارتقاء نقش زنان در امارات به انجام رسانده است. او فقط بنیانگذار دانشگاه زائد در ابوظبی و دبی که هم اکنون حدود ۲۵۰۰ دختر در آن تحصیل میکنند نیست، بلکه هم چنین پیش گام ارائه و نیز تامینکننده مالی تعداد بیشماری از طرحهای مبتکرانهای است که در تضمین تحصیلات مدرسهای دختران در سطحی بسیار وسیع و تثبیت و تقویت نقش زنان در جامعه اثری چشمگیر داشته است.
الگویی برای جهان عرب
بیوه شیخ زائد، شیخا فاطمه بنت مبارک، از جمله روسای مجمع زنان و نیز رئیس سازمانی برای حمایت مالی زنان جوان برای تحصیل و احراز مشاغل مدیریتی به نام "برنامه شیخا فاطمه بنت مبارک برای رهبری" میباشد.
او از ۳ دهه پیش تا کنون، یکی از مبارزان متعهد برابری حقوق زنان بوده و تا به حال موفقیتهای بزرگی نیز در این راه به دست آورده است.
در امارات حداقل ۸۵ درصد از دختران از تحصیلات مدرسهای برخوردارند، بیش از نیمی از ۲۲۰۰۰ دانشجوی بومی ثبتنام کرده در دانشگاهها نیز زن هستند و این رقم دائما رو به افزایش است.
در واقع میتوان گفت امارات در این زمینه الگو و سرمشق جهان عرب است.
حکومت برای دستیابی به هدف بسیار مهم "اماراتیزه" کردن کشور، زنان جوان واجد صلاحیتهای تخصصی بالا را تشویق میکند تا هر چه بیشتر در حیات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی امارات نقشی فعال بر عهده بگیرند. سیاست دولت آن است که در آینده تمام موقعیتهای شغلی مهم و حساس در کارخانجات و شرکتها، دراختیار افراد بومی قرار بگیرد و به تدریج تمام کارکنان و کارمندان خارجی از سراسر دنیا ،توسط نیروهای محلی جایگزین شوند.
نقشی بیش از زن خانهدار و مادر
باید به این نکته توجه داشت که ورود ناگهانی زنان اماراتی به دنیای کار و تبدیل آنان به یکی از مولفههای غیر قابل حذف از این عرصه، در جامعه به شدت سنتی و محافظه کار شبه جزیره عرب به آسانی امکانپذیر نیست و به یک پروسه دراز مدت آموزش گام به گام و تدریجی نیازمند است.
در حال حاضر زنان جوان اهل مسافرت، دیگر تنها نقش سنتی مادر و زن خانهدار را نمیپسندند. آنها در تقلای به دست آوردن زندگی شغلی موفق هستند و به طور قطع به این پیش رفت دست پیدا میکنند.
سهم زنان در بازار کار امارات در حال حاضر بالغ بر ۲۷ درصد است، البته باید به این نکته توجه داشت که تنها حدود ۱۰ درصد فرصتهای شغلی در امارات متحده عربی در دست افراد محلی است.
زنان اماراتی به طور روز افزون در زمینههای کاری گوناگون به فعالیت میپردارند. به عنوان مثال ۶۶ درصد از مناصب رسمی و دولتی توسط زنان احراز شده است و جالبتر آن که نیمی از این مناصب، موقعیتهای مدیریتی و تصمیمساز در سازمانهای مختلف است.
۴۰ درصد از نیروی کار سیستم آموزشی و ۳۵ درصد از پرسنل بخش بهداشت و درمان امارات را زنان تشکیل میدهند. متخصصان معتقدند طبق برنامههای جدید دولت، تا سال ۲۰۰۲، ۹۰ درصد از نیروی کار بخش آموزش در مدارس و دانشگاهها را افراد محلی تشکیل خواهند داد که به این ترتیب سهم زنان نیز در این بخش بیشتر میشود.
در میان مشاغل مختلف، آنچه برای زنان دانشگاهی و تحصیلکرده اماراتی جذابتر به نظر میرسد، تاسیس شرکت خصوصی است. هم اینک در امارات متحده عربی، حدود ۱۰۵۰۰ زن کارخانهدار و صاحب شرکت وجود دارند که با مهارت ویژه از سرمایهای به میزان ۴میلیارد دلار در زمینه کاری خود به خوبی استفاده میکنند.
"اماراتیزه" کردن فرصتهای شغلی
ابتکارات و برنامههای متنوعی به خصوص از سال ۱۹۹۹، به سرپرستی یکی از مقامات رسمی دولت امارات به نام «تانمیا»، برای حمایت مالی کارمندان و کارگران بومی به اجرا گذاشته شده است. تانمیا با همکاری وزارت کار و امور اجتماعی توانسته است مبانی قانونی طرحی معروف به "اماراتیزه" کردن فرصتهای شغلی را پیشنهاد کرده و به تصویب برساند.
از جمله درخواستهای مهم او، توسعه برنامه حمایت مالی زنان برای ایجاد مشاغل خصوصی، به جریان انداختن بورس مشاغل و آموزش شیوه تنظیم درخواست کار است.
طرح های تانمیا به خوبی پیش میرود. به عنوان مثال در اثر اجرای پیشنهادهای او، در حال حاضر، زنان ۴۰ درصد از اعضای جدید هیاتهای مدیره کشور را تشکیل میدهند. شرکتهایی نیز که تا مدتها تنها شمار کمی از زنان را استخدام کرده بودند، از سال ۲۰۰۶ به بعد دیگر نمیتوانند زنان متخصص، پرانگیزه و دارای تحصیلات دانشگاهی بالا را بیش از این نادیده بگیرند.
مایه خوشحالی است که میتوان گفت: تلاش برای تساوی حقوق زنان و مردان، ورود آزاد زنان به مراکز آموزشی و بازار کار و جلوگیری از تبعیض در پرداخت دستمزد به نتیجه رسیده و این حقوق به طور قاطع در قانون اساسی امارات متحده عربی گنجانده شده است.
علیه ارزشهای سنتی
حنان، یکی از دخترانی که در دانشگاه زائد تحصیل میکند میگوید: "نه، ما مخالف مردان نیستیم بلکه ما میخواهیم موقعیتی برابر با مردان داشته باشیم و این تنها در سایه یک تلاش مشترک به دست میآید."
او اضافه میکند : "و البته ما پیش از هر چیز نباید این را فراموش کنیم که یک مرد پیشگام توسعه حقوق زنان بوده است: شیخ زائد."
دختران دانشجوی دانشگاه زائد، متعهدانه و با بلندپروازی بسیار درس میخوانند و همیشه نیز نمرههای عالی کسب میکنند. آنها میخواهند به این وسیله تواناییهای خود را به افراد ناباور در جامعه و کسانی که هنوز به ارزشهای سنتی پایبندند ثابت کنند. البته طبیعی است که هر تحول نوآورانهای، مورد لجاجت و مخالفت بعضی افراد قرار میگیرد؛ اما این دختران جوان متکی به نفس، نشان داده اند که بیش از این مرعوب چنین مسائلی نمیشوند.
| ||
ورودروسری هایی بارنگ ونقش پرچم آمریکا ودرکنارآن استفاده ازواژه جعلی خلیج عربی به کشوربیانگروجودضعف دربخش طراحی لباس درجامعه است.اخیرروسری هایی بانقش پرچم آمریکا واردکشورشده ودرشهرهایی همچون شیراز,اصفهان واراک درحال توزیع بوده که روی آن ازواژه خلیج عربی برای حذف نگاه ملی به خلیج فارس بهره گرفته شده است .استفاده ازلباس بعنوان یک حرکت ضدفرهنگی باهدف تسخیرسلایق جوانان ,بویژه بانوان میتواندجامعه شناسان کشورراازخیزش ضدفرهنگی دریک خواست عمومی نگران کند.لباس درتمدنهای بشری دارای اهمیت ویژه ای است که هنوزهم ازنوع دوخت ,رنگ ,طرح وشکل آن میتوان بعنوان نمادی برای اصالتها ,باورها وفرهنگ های کهن استفاده نمود.مدوگرایش به مددرمیان جوانان وبانوان جامعه امروزه مطلبی است که برهیچ متفکروجامعه شناسی پوشیده نبوده ومسئله اهمیت دادن به آن یک ضرورت بشمارمیرود.رسوخ وتوزیع این گونه اقلام درشهرهای کشورنشان ازوجودبرنامه ای مدون وطرح ریزی شده داردکه بایدبجای خلع بوجودآمده درمیان آحادجامعه نقش مهمی راازخودبنمایش بگذارد. |
براساس تحقیقات پژوهشگر ایرانی ژنتیک پزشکی و جمعیتی دانشگاه «کمبریج» که با کمک و نظارت گروهی از برجسته ترین محققان این رشته انجام شده، جمعیت های ایرانی که با زبانهای غیر از گروه هندو-اروپائی تکلم میکنند به ویژه جمعیت آذری زبان ساکن در فلات ایران ریشه ژنتیکی مشترکی با اقوام ترک زبان ساکن در کشور ترکیه و اروپای شرقی ندارند و بر عکس «شاخصهای تمایز ژنتیکی» آنها (مانند FSt) با سایر گروههای ساکن در فلات ایران به ویژه فارسی زبانان نزدیک به صفر است که نشانگر ریشه ژنتیکی مشترک آنها در اعماق تاریخ ایران است.
دکتر مازیار اشرفیان بناب، عضو هیات علمی پژوهشکده باستان شناسی سازمان میراث فرهنگی کشور که دانشآموخته دکتری پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران و کارشناسی ارشد باستان شناسی از دانشگاه «منچستر» بوده و در حال حاضر مشغول گذراندن ماههای آخر مقطع دکتری تخصصی رشته ژنتیک پزشکی و جمعیتی در دانشگاه «کمبریج» انگلستان است در گفتوگو با خبرنگار «پژوهشی» خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) خاطرنشان کرد: موضوع تحقیق و مطالعه من در مقطع دکتری مطالعه ژنتیکی اقوام ایرانی و بررسی ارتباطات تاریخی و ژنتیکی تمام اقوام ساکن در فلات ایران بوده است.
در این مطالعه که با کمک و نظارت گروهی از برجسته ترین محققان ژنتیک تکاملی و جمعیتی انجام شده، نمونهای از افراد داوطلب وابسته به تمام گروههای اجتماعی و قومی ایران مورد مطالعه قرار گرفتهاند که نتایج حاصله بسیار جالب توجه و تعمق میباشد.
به گفته وی، مطالعه DNA میتوکندریال نشان میدهد که ریشه مشترک مادری تمام اقوام ایرانی ساکن در فلات ایران به زمانی بسیار عقب تر از آنچه در نظریه مهاجرت اقوام آریائی مطرح می باشد بر میگردد بدین ترتیب که اگر تمامی اختلاط ها و شاخص های ژنتیکی مربوط به سایر مناطق جغرافیایی و قومی را از محتوای ژنتیکی نمونههای مدرن ایرانی حذف کرده و به کناری بگذاریم، اخیرترین جد مشتری مادری ما (Most Recent common ancestor- MRCA) زمانی حدود 10 هزار و 500 تا 11 هزار سال قبل در فلات ایران میزیسته است.
وی افزود: نزدیکی ژنتیکی بین اقوام ساکن در فلات ایران و از سوی دیگر خاص بودن این محتوی ژنتیکی در فلات ایران به قدری ملموس و غیر قابل انکار است که حتی به کار بردن کلمه اقوام را در مورد جمعیت های ساکن در فلات ایران با شک و تردید روبرو میکند. به این معنی که آنچه باعث تمایز ژنتیکی گروههای انسانی می شود تا بتوان آنها را به صورت اقوام تمایز یافته در زمان و مکانی خاص تصور کرد ابدا در محتوای ژنتیکی ایرانیان اعم از فارس و آذری و لر و بلوچ و ترکمن و .... دیده نمیشود.
دکتر اشرفیان بناب در گفتوگو با ایسنا خاطرنشان کرد: براساس یافته های محققان انسان شناسی، فلات ایران اولین و مهمترین گذرگاه انسان مدرن در مسیر مهاجرت به سرزمینهای ناشناخته و جهت دستیابی به منابع جدید بوده است. بدین ترتیب تصور عمومی در مجامع علمی بر این است که اولین حضور و استقرار انسان مدرن در فلات ایران چیزی در حدود 60 تا 70 هزار سال قبل بوده است که شواهد و یافته های سطحی از محوطه های پیش از تاریخ نیز بر همین امر دلالت میکنند؛ بدین ترتیب انسان مدرن در سرتاسر فلات ایران استقرار و اسکان داشته و پس از طی چند ده هزار سال با پیدایش کشاورزی در حدود 10، 11 هزار سال قبل در منطقه هلال بارور که بخشهایی از غرب فلات ایران را نیز شامل می شود و سپس اهلی کردن حیواناتی مانند برخی احشام نقش عمدهای در پیدایش اولین فرهنگ های یکجانشینی و تمدن های اولیه جهانی ایفا کرده است.
وی تصریح کرد: بر اساس منابع تاریخی و باستان شناسی و زبان شناسی موجود تصور کلی بر این است که در حدود چهار هزار سال قبل اقوامی مهاجم یا مهاجر که به آنها نام آریایی داده شده است از آسیای مرکزی به سمت جنوب مهاجرت کرده و وارد فلات ایران شده اند و پس از استقرار سه قبیله مهم آنها در فلات ایران (فارس ها در مرکز و جنوب، پارتها در شمال شرق و مادها در غرب و شمال غرب) بخشی از این اقوام به سمت شبه قاره هند و بخش دیگر به سمت اروپا مهاجرت کرده و اقوام مدرن هندو-اروپائی را پدید آورده اند.
عضو هیات علمی پژوهشکده باستان شناسی سازمان میراث فرهنگی کشور با اشاره به این که تاریخ مدون دقیق و قابل اعتمادی در خصوص این وقایع جمعیتی در دست نیست، به ایسنا گفت: دانشمندان در دهههای اخیر برای مطالعه علمی سرگذشت انسان به مطالعات زبان شناسی و ژنتیکی روی آوردهاند. با توجه به این که زبان به سرعت و طی گذشت حتی چند نسل میتواند به شدت دچار تغییر محتوایی و شکلی شود، امروزه مستندترین و قابل اعتماد ترین یافتههای انسان شناسی، در کنار یافته ها و شواهد فسیلی یافته های ژنتیکی میباشند.
به گفته این پژوهشگر ژنتیک پزشکی و جمعیتی، در مطالعات ژنتیکی جمعیتی مطالعه DNA میتوکندریال که فقط از مادر به فرزندان منتقل میشود می تواند تاریخ و گذشته نسلهای مادری را نمایان کند و همچنین مطالعه بخش فاقد نوترکیبی کروموزوم Y که از پدر به فرزندان مذکر منتقل میشود میتواند تصویر روشنی از گذشته و تاریخ پدری اقوام در طی نسل های متمادی در اختیار دانشمندان قرار دهند.
دکتر اشرفیان بناب، در ادامه خاطرنشان کرد: یکی از یافته های جالب توجه در مطالعه اخیر این است که گروههای غیر فارسی زبان به ویژه جمعیت آذری زبان ساکن در فلات ایران ریشه ژنتیکی مشترکی با اقوام ترک زبان ساکن در کشور ترکیه و اروپای شرقی ندارند و بر عکس شاخص تمایز ژنتیکی آنها با سایر گروههای ساکن در فلات ایران به ویژه فارسی زبانان نزدیک به صفر است که نشانگر ریشه ژنتیکی مشترک آنها در اعماق تاریخ این مرز و بوم است...حتی هزاران سال قبل از این که نامی از ایران یا اقوام آریائی در میان بوده باشد.
وی در گفتوگو با ایسنا تصریح کرد: این در حالی است که در بیشتر منابع جمعیتی و زبان شناسی ایرانیان را به دو گروه تقسیم میکنند. یکی آنها که به زبان فارسی یا سایر زبانهای وابسته به گروه هندو-اروپایی مکالمه میکنند و تصور بر این است که از اعقاب اقوام آریائی هستند و دیگر، آنها که با زبانهایی غیراز گروه هندو-اروپائی مکالمه میکنند مانند گروه Altaic که زبانهایی مانند ترکی و آذری و ترکمن یا افشار را در بر میگیرد و تصور میرود این گروهها فاقد ریشه مشتری هند و اروپایی هستند؛ اما یافته های ژنتیکی این بررسی همه دلالت بر این دارند که ساکنان فلات ایران در گذر تاریخ هر چند بسیار مورد هجوم و آسیب سایر اقوام قرار گرفته اند و گاه زبان و تکلم آنها کم و بیش تحت تاثیر قرار گرفته است نه تنها هویت فرهنگی و تاریخی خود را حفظ کردهاند بلکه محتوای ژنتیکی خود را که نشان از ریشه مشترک چندین هزار ساله آنان دارد را نیز مصون داشته اند.
اشرفیان بناب همچنین گفت: نتایج این مطالعه نشان داده است که برخی از جمعیت های ایرانی خصوصا هموطنان زرتشتی خصوصیات جمعیتی بسیار خاص و منحصر بفردی را نشان میدهند.
وی همچنین تصریح کرد که نتایج این مطالعه در قالب چندین مقاله علمی تدوین و منتشر خواهد شد که در حال حاضر اولین آنها جهت نشر به یکی از مجلات علمی معتبر ژنتیک ارسال شده است.
منبع:ایسنا
۱۶ شهریور ۱۳۸۵
تاکید بر مهاجرت سالانه 180 هزار تحصیلکرده از ایران به خاطر شرایط اقتصادی، تکان دهنده ترین موضوعی بود که در گزارش وضعیت جمعیت جهان ارائه شد. به خصوص که بقیه گزارش ها مثبت بود از آن جمله تمایل 32 درصد از افغانها برای بازگشت داوطلبانه، رشد شهرنشینی و مشکلات فرزندان مادران ایرانی و پدران افغانی که باز به نوعی به ایران مربوط می شد.
کنت اوستیبی هماهنگ کننده مهاجران سازمان ملل در گزارش خود در این سمینار بین المللی با اشاره به ترکیب جمعیتی جوان ایران و بیکاری بالا در کشور گفت ایران دارای مهاجرت بیش تری است، از میزبانی ایران از مهاجران تحسین کرد و گفت مهاجرت ها برای ایران به موضوعی حاد بدل شده است.
در جلسه چهارشنبه 15 شهریور سمینار، کنت اوستبی (هماهنگکنندهء مقیم سازمان ملل) با بیان اینکه 50 درصد مهاجران جهان را زنان تشکیل میدهند، گفت امروزه نیمی از مهاجران بینالمللی یعنی 95 میلیون نفر زنان و دختران هستند. با وجود این که زنان مهاجر سهم عمدهای در هر دو خانوادهء خود، چه در وطن و چه در اجتماعات خارج از کشورشان دارند ولی همچنان نیازهای این زنان نادیده گرفته میشود.
این نکتهای را مدیر اجرایی برنامهء صندوق جمعیت سازمان ملل در گزارش وضعیت جمعیت جهان در سال 2006 آورده بود که محمد عبدالاحد نماینده صندوق جمعیت سازمان ملل در ایران قرائت کرد.
مهاجرت افغان ها
گزارش جذاب دیگری که در سمینار قرائت شد متعلق به دکتر محمودیان عضو هیات علمی دانشگاه تهران بود که ضمن بررسی وضعیت افغانها در ایران به نتایج تحقیقی در این باره اشاره کرد و گفت «ایران در سال 74 روزانه 10 میلیون دلار برای مهاجران افغانی هزینه میکرد. سیاستهای ایران در طی سه دوره مهاجرت افغانها به کشور به ترتیب سیاست درهای باز، سیاست جلوگیری از ورود پناهندگان غیرقانونی و بازگشت داوطلبانه و سیاست قرارداد سه جانبه با کمیساریای عالی پناهندگان و افغانستان است.»
وی میافزاید: «وضعیت اقتصادی اجتماعی مردان طبق تحقیق در سه شهر مشهد، زاهدان و تهران به این شرح بوده است:30درصد مردان افغان بیسوادو نیم دیگر افراد، در سطح ابتدایی درس خواندهاند. مشهدیها در بین این شهرها باسوادترند. بیشتر افغانیها در ایران به کارهای پیشهوری، نجاری، خیاطی و ... میپردازند، 25 درصد کارگر ساده و 22 درصد فروشنده هستند، باقی افراد در امور اداری تخصص دارند. مشهد بیشترین و زاهدان کمترین شاغل را دارند. 55 درصد این مهاجرین از نقاط روستایی و 45 درصد از شهرهای افغانستان آمدهاند.»به گفتهء محمودیان 45 درصد وضعیت کنونی خود را بهتر از زمانی میدانند که در افغانستان بودند و 29 درصد معتقدند اوضاعشان بدتر شده است.26 درصد هم میگویند اوضاع اقتصادیشان تفاوتی نکرده است. افراد شاغل و تحصیلکرده کمتر رضایت داشته و کسانی که در افغانستان شغل و تحصیلات نداشتهاند اکنون احساس رضایت دارند، 62 درصد مهاجرین با افراد همکار و همسایگان ارتباط گرفتهاند و 38 درصد نتوانستهاند با ایرانیان ارتباط برقرار کنند.
از روستا به شهر
به گزارش روزنامه اقتصادی سرمایه شهلا کاظمیپور عضو هیات علمی دانشگاه تهران در سمینار تحقیقی ارائه داد که نشان می داد سالانه یک میلیون مهاجر از روستاهای ایران به شهر میروند که دلیل اصلی این مهاجرت نامکفی بودن درآمد روستاییان و دسترسی به منابع کسب و کار است.کاظمیپور معتقد است: «شهرهای ایران را میتوان شهرهای مهاجران نامید. دو سوم این مهاجران مرد هستند و یک سوم را زنان تشکیل میدهند.»این استاد دانشگاه میگوید: «سهم مهاجرت زنان افزایش یافته و در دههء اخیر بحث مهاجرت تحصیلکردگان هم باعث بالاتر رفتن آمار زنانی شده است که از شهرها یا روستاهای ایران به شهرهای دیگر مهاجرت میکنند.»
فرار تصیلکرده ها
جذاب ترین گزارش ها متعلق به نمایندهء سازمان بینالمللی مهاجرت بود که ایران را دارای بالاترین میزان برونکوچی، درونکوچی و رشد شهرنشینی در جهان دانست و گفت: «سالانه 180 هزار تحصیلکردهء دانشگاهی در ایران به خاطر شرایط اقتصادی به خارج از کشور مهاجرت میکنند.»
علی اولیایی افزود «مهاجرت از ایران دارای سه موج اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است و سالانه بین 150 تا 180 هزار تحصیلکرده به منظور بهتر شدن وضعیت اقتصادی کشور را ترک میکنند.»