بیزبلاگر- BETA

بیزبلاگر: در باره بازار، تجارت، سرمایه، زندگی و کسب وکار از نگاه فرزاد زمانی!- آنچه دیروز نمی دانستم!

بیزبلاگر- BETA

بیزبلاگر: در باره بازار، تجارت، سرمایه، زندگی و کسب وکار از نگاه فرزاد زمانی!- آنچه دیروز نمی دانستم!

حمله به ایران مطلوب و اجباری نیست

در گفت‌وگویی که نیکلاس برنز با خبرنگاران داشت، این سوال مطرح شد که در چه شرایطی اقدام نظامی علیه ایران جایگزین روش‌های دیپلماتیک خواهد شد؟ به ویژه که آمریکا بر میزان ارائه شواهدی دال بر دخالت‌های جمهوری اسلامی در عراق افزوده است. نیکلاس برنز، معاون سیاسی وزارت امور خارجه آمریکا روز چهارشنبه در شهر بوستون گفت: اگر زمان کافی در نظر گرفته شود، تلاش‌های دیپلماتیک برای تحت فشار اقتصادی قرار دادن ایران و همچنین انزوای سیاسی ایران نتیجه می‌دهد و جمهوری اسلامی از توسعه برنامه تسلیحات اتمی اش دست برمی‌دارد همان طور که اقدامات برای بی ثبات سازی عراق را متوقف خواهد کرد.

اظهارات برنز در همان روزی ابراز شد که مقام‌های نظامی آمریکا در عراق اعلام کردند جمهوری اسلامی، طرز استفاده از بمب‌های کنار جاده‌ای را به شبه نظامیان عراقی آموزش داده است.

بمب‌هایی که به گفته مقامات ایالات متحده تاکنون دست کم ۱۷۰ سرباز آمریکایی را قربانی کرده است.

در گفت‌وگویی که نیکلاس برنز با خبرنگاران داشت این سوال مطرح شد که در چه شرایطی اقدام نظامی علیه ایران جایگزین روش‌های دیپلماتیک خواهد شد؛ به ویژه که آمریکا بر میزان ارائه شواهدی دال بر دخالت‌های جمهوری اسلامی در عراق افزوده است.

برنز، پاسخ‌دهی به این سوال را دشوار توصیف کرد و گفت: باید منتظر ماند و دید و تمایلی به پاسخ دهی به این گونه پرسش‌ها ندارد.

درحالی که همزمان ایالات متحده تلاش می‌کند به برنامه تسلیحات اتمی ایران پایان دهد و پشتیبانی تهران از تروریسم در خاورمیانه را متوقف سازد، گزینه اقدام نظامی علیه ایران هم باید مطرح باشد.

با این حال معاون وزارت امور خارجه آمریکا گفت: درحالی که همزمان ایالات متحده تلاش می‌کند به برنامه تسلیحات اتمی ایران پایان دهد و پشتیبانی تهران از تروریسم در خاورمیانه را متوقف سازد، گزینه اقدام نظامی علیه ایران هم باید مطرح باشد.

اما گزینه اقدام نظامی علیه ایران به گفته نیکلاس برنز، نه «مطلوب» است و نه «اجتناب ناپذیر.»

این مقام وزارت خارجه آمریکا در ادامه، حکومت ایران را چند پاره دانست و گفت جمهوری اسلامی نسبت به فشارهای جهانی حساس است.

برنز در این باره به تصویب قطعنامه‌های شورای امنیت علیه برنامه‌های اتمی ایران اشاره کرد و گفت اقدام نیروهای آمریکایی در عراق که چند مقام جمهوری اسلامی را بازداشت کردند این پیام صریح را به تهران فرستاد که دخالت در عراق قابل تحمل نیست.

معاون وزارت خارجه آمریکا افزود: روحانیون حاکم در ایران دیر یا زود می‌فهمند که اگر راه‌های تجارت و سرمایه گذاری آنها مسدود شود، ادامه حیات برایشان دشوار می‌شود.

این مقام ایالات متحده با اشاره به اینکه جمهوری اسلامی ۱۵ نظامی بریتانیایی را بازداشت کرد و بعد این عده را به مناسبت عید پاک به ملت بریتانیا هدیه داد گفت: ایران با این کار، بیش از پیش خود را در جهان منزوی ساخت.

نیکلاس برنز همچنین اظهارات جلال شرفی، دیپلمات جمهوری اسلامی را تکذیب کرد که گفته بود: نیروهای سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سیا، او را در بغداد ربوده و شکنجه داده‌اند.

از سال ۱۳۵۸ که سفارت آمریکا در تهران به دست نیروهای انقلابی اشغال شد رابطه میان جمهوری اسلامی ایران و آمریکا نیز قطع شد اما روز چهارشنبه نیکلاس برنز گفت روابط دیپلماتیک میان دو کشور بالاخره روزی باید از سر گرفته شود.

سخنرانی بی‌سابقه قذافی در تجلیل از تشیع

«معمر قذافی»، رهبر لیبی، هفته گذشته با سخنرانی بی‌سابقه خود، بسیاری از نخبگان را غافلگیر کرد.

قذافی که به رغم شافعی بودن مردم کشورش و نزدیکی آنان به تشیع، به ناصبی مشهور بوده و سابقه تحرکاتی علیه ایران را هم داشت، در این سخنرانی، علاوه بر تجلیل از اهل بیت و تشیع، به دفاع از ایران پرداخته و آشکارا به غرب و کشورهای اسلامی وابسته به آن، تاخته است.

وی همچنین ضمن شیعی دانستن سنت‌های مردم آفریقا، از قصد خود برای تشکیل دولت فاطمی دوم در شمال آفریقا نظیر دولت فاطمی مصر، خبر داده است.

بدون هرگونه تحلیل درباره علت بیان این‌گونه سخنان از سوی قذافی، مهم‌ترین محورهای سخنان رهبر لیبی در دیدار با شخصیت‌های سیاسی ـ اجتماعی و رهبران قبایل و مشایخ کشورهای مختلف عربی و اسلامی در شهر «آغادیس»، واقع در شمال نیجر که در تاریخ 10/1/86 که به مناسبت میلاد نبوی بیان شده،‌ منتشر می‌شود:

  • لزوم تبلیغ دین اسلام و چالش با غرب
امروز ما به ترویج خشونت و تروریسم متهمیم، در حالی که ما اهل مدارا هستیم ما پیامبران دیگر را قبول داریم و به آنان احترام می‌گذاریم، ولی آنان (غرب) که ما را به خشونت متهم می‌کنند، پیامبر ما را قبول ندارند و اقدام به نشر کاریکاتورهای اهانت‌آمیز و توهین به پیامبر ما می‌نمایند در حالی که هیچ شناختی از او ندارند...

اینک اسلام با چالش حقیقی روبه‌روست. ناچار ما باید چالش کنیم و ثابت کنیم اسلام، دین جهان‌شمول و خاتم است و برای همه آمده و در نزد خداوند غیر از اسلام، دین دیگری پذیرفته نیست. دین عیسی(ع) تنها برای بنی‌اسرائیل بوده، نه دیگران. ما باید با صدای بلند این را اعلام کنیم. سکوت غلط است و نباید از این‌که بر ما مارک «تعصب» بزنند، بترسیم.

ما برای دفاع از خود و عقیده و کرامت و وجودمان به چالش (با آنان) ادامه می‌دهیم تا بلکه این خفقان و انحطاطی که گریبان حکام عرب و مسلمان‌ها را گرفته، از میان برود. هم‌اکنون رهبری به دست توده‌ها و انقلابیون و شورشیان و حتی تروریست‌هاست. بگذارید بگویند (فلان) تروریست حاکم شده. همه کشورها از بزرگ گرفته تا کوچک، از تروریسم می‌ترسند. تروریست‌ها چه کسانی هستند؟ آنان افراد عادی هستند. حکام نیستند، ارتش و تاج ندارند. آنان افراد عادی هستند که بزرگ‌ترین کشور از آنان می‌ترسد، البته معنی این سخن آن نیست که ما از تروریسم یا چیز دیگری حمایت می‌کنیم، ولی این مسئله نشان می‌دهد که حل مسائل به دست توده‌هاست ما می‌توانیم خیابان‌ها را به آتش بکشیم و آمریکا نمی‌تواند آن را خاموش کند.

  • تلاش برای نابودی آثار اسلام
آنان تلاش دارند همه آثار دین اسلام را نابود کنند، برای همین آنان وسایل و ادوات جنگی بر جای مانده از مسلمانان و نیز قبر محمد(ص) و قبور صحابه و اهل بیت و مهاجران و انصار، قبر فاطمه(س)، قبر عایشه، قبر عثمان و قبر عمر را به بهانه جلوگیری از بازگشت شرک، نابود کرده‌اند. آنان نمی‌خواهند اثری از اسلام باقی بماند و برای این‌که قبر پیامبر را از بین ببرند، آمده‌اند مسجد به این بزرگی (مسجدالنبی) ساخته‌اند. من شخصا به آنجا رفتم و این مکان را برای من باز کردند، ولی در آن قبری ندیدم. قبر بقیه اصحاب را هم نابود کردند.

  • قضیه بازداشت تفنگداران دریایی انگلیس
به تازگی ایرانی‌ها شماری از تفنگداران دریایی انگلیس را دستگیر کرده‌اند که در برابر این اقدام ایران، انگلیسی‌ها اعتراض نموده و گفته‌اند، آنان در آب‌های سرزمینی خودمان بوده‌اند. ایرانی‌ها در پاسخ گفتند: آیا آب‌های سرزمینی شما در اطراف جزیره انگلیس نیست؟ انگلیسی‌ها گفتند: تفنگداران ما در آب‌های سرزمینی ما در عراق بوده‌اند؛ یعنی عراق، جزیی از انگلیس و آب‌های سرزمین آن نیز جزو آب‌های سرزمینی انگلیس شده است و شما (ایرانی‌ها) حق ندارید آنان را در آب‌های سرزمینی خودمان دستگیر کنید.

ببینید کار به کجا کشیده که یک کشور عربی را اشغال و حاکم آمریکایی برایش تعیین می‌کنند. اگر برمر تا حالا مانده بود، شاید در نشست ریاض حاضر می‌شد و حاکمان عرب این را می‌پذیرفتند! چه کسی (از حکام عرب) می‌توانست بگوید نه؟

  • جنگ شیعه و سنی و لزوم احیای دولت فاطمی جدید
اکنون ما دچار پراکندگی شده‌ایم؛ حکومت‌ها ناکارآمد بوده و به فکر مردم نیستند. اسلام را به اسلام شیعه و سنی تقسیم کرده‌اند و این بدعت است؛ بدعتی است که حتی کاخ سفید و رئیس‌جمهور آمریکا هم از آن سخن می‌گویند، در حالی که اصلا مفهوم آن را نمی‌دانند ولی آنها از این مسئله سوءاستفاده می‌کنند. ایرانی‌ها را بر ضد اعراب و اعراب را بر ضد ایران تحریک می‌کنند، شیعیان را بر ضد سنی‌ها و سنی‌ها را بر ضد شیعیان تحریک می‌کنند. این به نفع ما نیست، به نفع دیگران و به نفع دشمن استعمارگر است. این وضع مانند اواخر دوره عباسی است که به دولت فاطمی در شمال آفریقا منجر شد؛ دولتی که منسوب به فاطمه زهرا(س) است و «الازهر» که آن هم مشتق از نام «زهرا»، دختر رسول خدا(ص) است، توسط این دولت تأسیس شد.

می‌گویند شیعیان در ایران هستند و شیعه؛ یعنی فارس و سنی‌ها عربند. این دروغ و مغالطه است. واقعیت، عکس آن است. نخستین حکومت شیعی؛ یعنی حکومت فاطمی در شمال آفریقا تشکیل شد و 260 سال دوام داشت، برای همین لذا تقالید و سنت‌ها در شمال آفریقا همه‌اش شیعی است. ماتم روز عاشورا و جریان‌هایی که درباره [حضرت] علی نقل می‌شود و در آن، مبالغه هم هست، از شیعه گرفته شده و اسماء نیز همه شیعی است. در خصوص این‌که چه کسی محق برای حاکمیت است، باید گفت که آیا محق‌تر از اهل‌بیت، کسی هست؟ اهل بیت برای حکومت اولی‌تر از همه حکام کنونی هستند که از اهل بیت نیستند. این تفرقه و تحریک که در آن شیعه بر ضد عرب و عرب بر ضد فارس برانگیخته می‌شود، ساخته اشغالگران و صهیونیست‌هاست. شیعه [فقط] ایران نیست، شمال آفریقا شیعه است ... مسائل به هم ریخته و همه چیز معکوس شده است (واقعیت چیز دیگری است).

ما دولت فاطمی دوم را در شمال آفریقا ایجاد می‌کنیم. هویت ما، هویت فاطمی خواهد بود و عرب‌ها و بربرها را در آن ذوب می‌کنیم. احزاب چپ و راست افراطی و خشونت‌طلب‌ها همه در آن ذوب شده و هویت واحدی تشکیل خواهند داد. به این ترتیب، کشمکش‌های قبیله‌ای، مذهبی و قومی در شمال آفریقا، الجزایر، سودان، مصر و در صحرا پایان می‌یابد و همه ما فاطمی می‌شویم. شمال آفریقا، عربی و شیعه است و هر کس می‌گوید، شیعیان فارس هستند، دروغ می‌گوید. دولت فاطمی که نخستین دولت شیعی بود، در شمال آفریقا تشکیل شده نه در ایران و ما دوباره آن را احیا می‌کنیم و برای این کار، از همه نیروهایی که در حدود دولت فاطمی اول بودند، می‌خواهیم تا بار دیگر دولت فاطمی دوم را که دولت پیشرفته و یکدستی خواهد بود، تشکیل دهند.

... این‌که چه کسی محق‌تر برای خلافت بوده، مسئله‌ای تاریخی و جنگ برای قدرت است. اگر قرار بود پس از پیامبر، یکی از نزدیکان و اهل بیت حاکم شود، خب علی محق بود، ولی اگر قرار بوده کسی که مسن‌تر و یا ثروتمندتر و یا حکیم‌تر است، حاکم شود، ممکن بود این حق ابوبکر باشد؛ خب این منطقی است، ولی به هر حال اینها مسائل تاریخی است، ولی از نظر عاطفی، همه ما عرب‌ها و همه مسلمانان با علی هستیم و معنی آن این است که همه عرب‌ها شیعه هستند. اگر معنی شیعه بودن، تعاطف با علی است، پس همه عرب‌ها شیعه. می‌گویید نه، رأی‌گیری کنید و از مسلمانان و عرب‌ها بخواهید بین علی و معاویه، یکی را برگزینند. همه علی را انتخاب می‌کنند. از مسلمانان بپرسید آیا با فاطمه زهرا(س) هستید یا دیگری؛ زن معاویه، زن یزید یا هر زن دیگری؟ می‌گویند: خیر، ما با فاطمه زهرا(س) هستیم؛ یعنی شیعه آل‌البیت و شیعه فاطمه و شیعه علی.

همه عرب‌ها و مسلمانان شیعه علی‌اند: اگر پیرو علی، شیعه است، همه ما شیعه‌ایم. این یک حقیقت و از فرهنگ ماست. اگر معنی سنی بودن، ایمان به محمد(ص) و سنت اوست، پس همه ایرانی‌ها سنی هستند. آیا ایرانی‌ها گفته‌اند ضد محمد(ص) هستند؟ خیر، آنان می‌گویند محمد(ص) پیغمبر ماست و آنان پیرو سنت پیامبرند؛ پس آنان سنی هستند؟

برخی از ما می‌پرسند آیا شما علی را دوست دارید؟ بله، ما علی را دوست داریم. می‌گویند: پس شما شیعه هستید. بله، مردم شمال آفریقا شیعه هستند، ولی مسائل برعکس شده است. ما باید به این جدال پایان دهیم و راه سوءاستفاده دشمن را ببندیم و نیز جلوی حکام عرب را که برای خشنودی آمریکا و اشغالگران از ایران ابراز کراهت می‌کنند، بگیرم. حکام عرب برای خشنودی آمریکا و اشغالگران از ایران کراهت دارند و می‌گویند: ایران در حال ساخت بمب اتمی است. ایران چنین است و چنان است؛ فارس‌ها چنین هستند و چنانند. وقتی می‌پرسیم چرا از ایران نفرت دارید، می‌گویند: برای این‌که شیعه است. نه ... نه ما در شمال آفریقا یک دولت فاطمی جدید هستیم و شیعه هستیم... تمام شد. شیعه هم‌اکنون از ایران به شمال آفریقا انتقال یافته است که به این ترتیب، باید دولت فاطمی دوم برپا شود.

ما در شمال آفریقا شیعه هستیم، اما اگر از سنت نبوی سؤال شود، با جان و دل استقبال می‌کنیم و به آن پایبندیم. ما پیرو سنت پیامبر(ص) و پیرو علی(ع) هستیم. دوره اختلافات تمام شد و دیگر اتحادیه مغرب عربی و یا غیر آن در میان نیست. مرزها برایمان مهم نیست. هرکس هرجا هست، باشد. مرزها سر جایش هست، منتهی هویت ما فاطمی است. هیچ کس هم برای حکومت، محق‌تر از اهل بیت که منسوبان فاطمه(س) هستند، نیست.

اگر هم طرفدار دمکراسی هستید، پس حاکمیت را به مردم بسپارید و به حکومت‌های سلطنتی و ریاستی پایان دهید و تسلیم امر شورا شوید، اما اگر می‌خواهید از اسلام سوءاستفاده کنید، بدانید که اهل بیت برای حکومت از شما محق‌ترند. چه کسی گفته شما به نام اسلام، حکومت کنید؟

ما نمی‌خواهیم وارد مسائل فرعی و اختلافات فقهی شویم. یکی پیرو فقه حنفی است و دیگری مالکی. هر کس هر فقهی دارد، داشته باشد، ارکان و فروع دین ثابت است. هر کس هر قومیتی دارد، داشته باشد، هر کس مزیتی دارد، داشته باشد. هر زبانی دارد، داشته باشد. اینها مهم نیست. مهم، هویت ماست که فاطمی است. البته حکام این مسئله را رد خواهند کرد. شما واکنش آنان را خواهید دید. آنان می‌خواهند اسلام را نابود کنند، برای همین شیعه و سنی درست کرده‌اند.

  • سپاسگزاری از ایرانیان
ما از برادران ایرانی‌ خود که شیعه اهل بیت و شیعه علی شدند، تشکر می‌کنیم. از آنان که به اهل بیت پیوستند، سپاسگزاریم، چراکه این، مسئله بزرگی است. من تعجب می‌کنم کسانی مانند اردنی‌ها که از اهل بیت هستند، ضد شیعه‌اند. مگر شیعه چه معنی دارد؟‌ شیعه پیروان اهل بیت هستند، آن وقت شما (اردن) چطور دشمن آنان (شیعیان) هستید؟

این دعوت برای برپایی حکومت فاطمی جدید مورد حمایت اسماعیلی‌ها، زیدی‌ها، نزاری‌ها، علوی‌ها و همه کسانی که در دایره دولت فاطمی بودند، قرار خواهد گرفت و این برای ما بهتر است که همه در یک هویت واحد ذوب شویم.
والسلام علیکم و رحمة الله.
 

6 آپریل: براوو ایران!

 

 

 

عملیات نظامی آمریکا علیه ایران با نام "نیش" که از سوی رسانه های معتبر جهانی برای روز 6 آپریل تعیین شده بود، آغاز نشد. براوو ایران!

"براوو" برای اینکه در تهران به اخبار آشکارا دروغین دامن نزدند. در ایران آنطور که شاهدین می گویند، زندگی از روال عادی خود خارج نشد. به شکل معمول و سابق رادیو و تلویزیون دولتی کار می کردند. در اخبار شبانه 5 آپریل به 6-ام، همانند همیشه اخباری درباره رویدادهای اخیر در جهان ورزش و فرهنگ پخش شده و اخبار روز درباره اوضاع در جهان و ایران تکرار شدند. و اکنون جمهوری اسلامی ایران به زندگی در روال عادی خود ادامه می دهد، گویی 6 آپریل هیچگاه وجود نداشت.

چرا که در ایران نیز می توانستند به این اخبار دروغین و دسیسه آمیز دامن زنند، همانطور که این کار را ارتش کارشناسان، از جمله کارشناسان روس انجام دادند. بویژه که عملاً گروه ناو هواپیمابر نیروی دریایی آمریکا به فرماندهی ناو "دوایت ایزنهاور" در خلیج فارس و ناو دیگر "استنیس" نیز در شمال دریای عرب بود.

در وضعیت آغاز ناگزیر جنگ، آنطور که کارشناسان پیشبینی می کردند، بسختی می شد از وسوسه وارد ساختن ضربه ای بازدارنده خودداری کرد. در آنصورت این "نیش" بازدارنده می توانست هدیه ای ارزنده برای آمریکا باشد و در آن زمان 6 آپریل بطور حتم رخ می داد.

تاییدیه های کارشناسان نظامی در رابطه با اینکه "امروز تمامی نشانه های آماده شدن کاخ سفید برای حل نظامی مشکل ایران وجود دارد" بطور حتم درست هستند. بویژه که آنها اخباری جدید نیستند. طرح راه حل نظامی مشکل ایران در کل مدت بسیاری است که در کاخ سفید وجود دارد؛ از همان زمانی که آیت الله خمینی اولین رهبر ایران طرح صدور انقلاب اسلامی به شیوه ایرانی به کشورهای خاور نزدیک را اعلام نمود و اسرائیل از حق موجودیت بعنوان یک کشور محروم شد. در عین حال امام خمینی پنهان نمی کرد که یکی از دلایل انقلاب اسلامی ایران، مقابله با حضور آمریکا نه تنها در خود ایران و بلکه در منطقه خاور نزدیک نیز می باشد.

علیرغم اینکه روز 6 آپریل هیچ اتفاق بدتری رخ نداد، امروز اوضاع پیرامون ایران بیش از هر زمان دیگری نزدیک به جنگ است. تهران با اتخاذ موضعی سرسختانه نسبت به تحریم های شورای امنیت سازمان ملل متحد و با رد هرگونه مطالبه آمریکا برای توقف برنامه هسته ای خود، عملاً اوضاع را حاد می کند. پیشبینی های بیشمار در رابطه با امکان جنگ نیز به ایران کمک می کنند که حتماً نیز شامل این متن هستند که: آمریکا در عراق و افغانستان درگیر است و ایران عراق نیست و بعید است در چنین اوضاعی واشنگتن ریسک نموده و عملیات نظامی را آغاز کند.

اما معلوم می شود که آمریکا ریسک می کند و باید گفت که به سادگی! حقیقتاً ایران، عراق نیست و در این حقیقت آشکار، بطور حتم نکاتی منفی برای آمریکا نیز وجود دارند، اما مثبت نیز وجود دارد. و هنوز معلوم نیست که کدام یک بر دیگری غالب است. علاوه بر این، آمریکا و ناتو تا این حد نیز در افغانستان درگیر نشده اند. و بالاخره، مهمتر از همه، واشنگتن تحت هیچ شرایطی اسرائیل را رو در رو با ایران نمی گذارد که مسلح به بمب اتمی است.

بدبختی در این است که هر چه هم ایران بگوید تمایلی به ساخت بمب اتمی ندارد، هر چه قدر هم به اسلام و فتواهای امام خمینی اشاره کند که تولید سلاح کشتار جمعی را ممنوع می کنند، نه آمریکا، نه اروپا و نه حتی همسایگان این کشور در خاور نزدیک این را باور نمی کنند. برای این نیز دلایلی وجود دارند که متاسفانه ایران نمی خواهد آنها را بحساب بیاورد.

اوضاع بن بست گونه است. و بمحض اینکه مسئله انتخاب بین ایران هسته ای و عملیات نظامی مطرح شود، آمریکا بدون هیچ اندیشه ای، سناریوی دوم را بر می گزیند.

و باز هم باری دیگر براوو ایران! و این بار برای اینکه در پایتخت این کشور ملوانان را بعنوان گروگان در صورت وارد ساختن ضربات نگه نداشتند. بویژه که با آزادسازی آنان به وطن خود، تهران برای مذاکره کنندگان خود مفهوم ساخت که درصورت بحساب آوردن موضع این کشور، ایران آماده دیالوگی ساختاری است.

شاید در هر صورت برای مذاکره کنندگان اروپا با ایران، بد نباشد که گامی بسوی ایران برداشته و بدون پیش شرط توقف غنی سازی اورانیوم، پشت میز مذاکرات با این کشور، همانطور که تهران اصرار دارد، بنشینند؟

و حداقل تا نشست آتی شورای امنیت سازمان ملل متحد؛ چرا که در هر صورت سانتریفیوژهای راه اندازی شده از سوی ایران، طی این روزها به غنی سازی خواهند پرداخت.

چرا که مسئله رخ دادن یا رخ ندادن 6 آپریل مطرح است.

ایران در هر صورت پیروز خواهد بود

 

"گئورگی میرسکی" کارمند علمی ارشد انستیتو اقتصاد جهانی و روابط بین الملل آکادمی علوم روسیه، ویژه خبرگزاری «نووستی»/

اوضاع در ایران در مدت اخیر در دو بعد بررسی می شود. بعد اول این است که آیا حقیقتاً ایرانیان به ساخت بمب هسته ای نزدیک می شوند یا خیر، و دومین بعد این است که آیا آمریکا قصد دارد عملیات نظامی علیه ایران را آغاز کند یا خیر؟

برای غنی سازی اورانیوم تا 90% و ساخت بمب اتمی طی یک سال، چند هزار سانتریفیوژ کافی است. پیشتر ایرانیان اطلاع داده بودند که قصد دارند تعداد سانتریفیوژها در کارخانه غنی سازی در نطنز را به سه هزار برسانند و در روز بعد از جشن روز ملی فناوری هسته ای (9 آپریل)، "غلامرضا آقازاده" رئیس سازمان انرژی اتمی ایران و معاون رئیس جمهور این کشور اعلام نمود که برنامه ریزی می شود که تا 50 هزار سانتریفیوژ مورد بهره برداری قرار گیرند.

بویژه که مسئولین آژانس بین المللی انرژی اتمی به کرات اعلام نموده اند که اثبات تمایل ایران به ایجاد سلاح هسته ای ممکن نیست. بعید است که این اوضاع تغییری بیابد. اما در هر صورت نشانه های غیر مستقیمی نیز وجود دارند که اجازه می دهند فکر کرد ایران حقیقتاً برنامه صلح آمیز هسته ای را توسعه نمی دهد.

روسیه در سال 2005 میلادی، به ایران پیشنهاد داد که غنی سازی اورانیوم را در خاک این کشور انجام دهد و در عین حال ضمانت کند که رآکتورهای اتمی ایران بطور کامل سوخت هسته ای دریافت خواهند کرد. تهران این ایده و همچنین پیشنهادات اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد و آلمان را رد نمود. یادآور می سازیم که به ایران وعده دادند در صورتی که از غنی سازی اورانیوم امتناع کند، در الحاق این کشور به سازمان تجارت جهانی و ایجاد نیروگاه های اتمی و عرضه لوازم یدک جدید برای هواپیماهای غیر نظامی فرسوده ایران کمک کنند. بنظر می رسید که پیشنهاد وسوسه کننده ایست، چرا ایران از آن امتناع کرد؟  هم در این مورد و هم در مورد دیگر، دلیل یک چیز است: عدم تمایل به کنترل خارجی بر روند غنی سازی اورانیوم. بنظر می رسد که ایران تنها زمان را در مذاکرات به درازا می کشاند تا به امکان آغاز غنی سازی اورانیوم در سطح لازم برای ایجاد بمب دست یابد.  

اما در عین حال مسلم است که ایران نیازی به بمب اتمی ندارد. چرا که بر سر هیچ کس نمی توان آن را منفجر کرد، آمریکا دور است و در اسرائیل قربانی آن می توانند نه تنها یهودیان، بلکه اعراب ساکن در اسرائیل و فلسطین نیز باشند. بیشتر آنها مسلمانند. آیا جمهوری اسلامی ایران که مدعی رهبری جهان اسلام می باشد، حاضر به کشتار میلیون ها هم کیش خود خواهد بود؟ مسلم است که خیر. از این رو عملاً استفاده از بمب اتمی ممکن نیست. به احتمال زیاد، تهران فقط تصمیم گرفته که به فاصله یک قدمی با ایجاد بمب برسد. این به مقامات ایرانی اجازه می دهد که به اعتباری بی سابقه در برابر چشمان مردم کشور دست یابند، موضع حکمرانی در جهان اسلام را بدست آورده و شرایط خود را به غرب تحمیل کنند.

در عین حال، ایران همین اکنون نیز از موضع زور با همه سخن می گوید، طوری که گویا خود را آسیب ناپذیر احساس می کند و از حمله از سوی آمریکا نمی ترسد. عملیات نظامی زمینی غیر ممکن است، چرا که آمریکایی ها در عراق درگیر هستند. و ضربات محدود و دقیق به تاسیسات هسته ای ایران نیز حتی اگر برنامه هسته ای ایران را عقب بیندازند، اما در هر صورت منجر به تغییر رژیم حاکم نمی شوند.

علاوه بر این، بعید است که ایرانیان ضربات آمریکا را بدون پاسخ بگذارند. آنها می توانند به محدوده نفتی کشورهای همسایه و به پایگاه های نظامی آمریکا در منطقه حمله کند. این برای آمریکا در عراق نیز فاجعه بار خواهد بود، چرا که تمامی شیعیان عراق نیز آشوب خواهند کرد که تا کنون کم و بیش، اما در هر صورت با آمریکا همکاری می کنند. این منجر به شکست حزب جمهوری خواهان آمریکا در انتخابات 2008 می شود. صحبت نه تنها در رابطه با ریاست جمهوری، و بلکه مناصب سناتوری و فرمانداری نیز می باشد. و علیرغم این که وسوسه جرج بوش برای حمله به ایران می تواند بسیار باشد، او دیکتاتوری نیست که نظر جامعه را بحساب نیاورده و حزب خود را نابود کند.

ایرانیان از تحریم نیز نمی ترسند. تحریماتی که در قطعنامه های مصوب شورای امنیت سازمان ملل متحد درج می شوند، آنقدرها هم مفید نیستند. آنها تنها ایجاد مزاحمت می کنند، اما خسارت بسیاری به کشور نمی زنند. حقیقتاً تنها چیزی که می توانست برای ایران کشنده باشد، ممنوعیت صادرات نفت و گاز بود. اما بعید است که این وقع گرایانه باشد، هیچکس به جز آمریکایی ها بر چنین چیزی پافشاری نخواهند کرد و در تهران این را می فهمند.

از این رو ایرانیان می توانند با آرامش اعلام کنند که حتی قصد ندارند درباره عمل به مطالبات جامعه جهانی و توقف غنی سازی اورانیوم بیندیشند.

سوال این است که پس از آنکه 60 روز از زمان تصویب قطعنامه اخیر شورای امنیت سازمان ملل متحد درباره ایران (قطعنامه 1747) بگذرد، چه باید کرد؟ منطقی می بود که قطعنامه ای شدیدتر تصویب می شد، اما این هراس وجود دارد که تهران در پاسخ ممکن است به عضویت خود در آژانس بین المللی انرژی اتمی خاتمه دهد و بدون کنترل به غنی سازی اورانیوم بپردازد.

اما شاید ارزش داشته باشد که این ریسک را انجام داد؟ ایران به سرمایه گذاری همانند هوا برای تنفس نیاز دارد. بدون صنایع، کشور پاسخگوی نیازهای خود نیست. بعنوان مثال، ایران که اکنون ذخایر نفت آن یکی از بزرگترین ذخایر نفت در جهان است، نیازمند به وارد ساختن 40% از بنزین مصرفی خود است. و بتدریج انزوای اقتصادی ایران می تواند موثر واقع شود. ممکن است که در آن زمان حکومت ایران از قدرت طلبی های هسته ای خود امتناع کنند. اما در آن زمان نیز آنها می توانند با حفظ آبرو اعلام کنند که پیشتر نیز قصد ساخت بمب نداشتند و تنها به امتیازاتی برای توسعه صنایع صلح آمیز انرژی اتمی خود دست یافتند. مقامات ایرانی خواهند گفت: "ما را نتوانستند به زانو درآورند و ما پیروز شدیم".


پنتاگون فعلا قصد حمله به ایران را ندارد اما فشار اطلاعاتی را تشد

"آناتولی تسیگانوک" رییس مرکز پیشبینی های سیاسی-نظامی انستیتو تحلیل های سیاسی -نظامی روسیه و عضو شورای اجتماعی وزارت دفاع روسیه در مصاحبه ای با «نووستی» اعلام کرد که نیروی هوایی آمریکا عملیات نظامی علیه ایران را نمی تواند قبل از ماه مه انجام دهند و تا آن زمان علیه تهران به اصطلاح ابزار تاثیر اطلاعاتی- خبری را به کار خواهند گرفت.

بدون توجه به پیشبینی های مطبوعات در مورد احتمال حمنله نظامی هوایی به مراکز هسته ای ایران روز 6 آپریل این اتفاق رخ نداد.

وی گفت: "ساعت چهار صلح روز 6 آپریل موج "اطلاعات نادرست" عملیات نظامی علیه ایران به پایان رسید که از نظر من با کمک نیروی امنیتی اسراییل و در وحله اول برای فشار روانی بر ایران تنظیم شده بود".

به اعتقاد وی پنتاگون بعد از آنکه عملیات در افغانستان را به پایان برساند و پس از آن فعالیت گروه های مذهلی در عراق را خنثی کند آماده خواهد بود که عملیات نظامی را علیه ایران آغاز کند.

وی گفت: "از نظر زمانی این اتفاق ممکن است که در اواخر ماه مه انجام پذیرد. اگر منابع ایران را باور کنیم آنها انتظار حمله نظامی را در پاییز دارند".