بیزبلاگر- BETA

بیزبلاگر: در باره بازار، تجارت، سرمایه، زندگی و کسب وکار از نگاه فرزاد زمانی!- آنچه دیروز نمی دانستم!

بیزبلاگر- BETA

بیزبلاگر: در باره بازار، تجارت، سرمایه، زندگی و کسب وکار از نگاه فرزاد زمانی!- آنچه دیروز نمی دانستم!

برنامه اسرائیل و آمریکا برای حمله به سوریه و ایران

السفیر به نقل از کارشناسان امریکایی

کارشناسان یک سازمان آمریکایی غیر دولتی بنام "شبکه جهانی ضد سلاح و انرژی هسته ای در فضا" تایید کرده اند که طراحان استراتژی آمریکا و اسرائیل، هم اکنون مشغول به برنامه ریزی حمله ای مشترک به سوریه و ایران هستند.

یه گزارش فردا روزنامه لبنانی السفیر به نقل از بروس گاگنون که از او به عنوان مسئول هماهنگی های بین المللی این سازمان نامبرده است می نویسد: پنتاگون گروهی از کارشناسان نظامی را که مسئولیت انتخاب اهدافی برای موشک های کروز را بر عهده دارند، به اسرائیل اعزام نموده است.

عملیات نظامی ارتش آمریکا علیه عراق نیز از ضربه هایی توسط موشک های کروز از طریق کشتی های نیروی دریایی ایالات متحده آغاز شده بود.

این روزنامه اضافه کرده است این شخص مصرانه به تمامی سازمان های اجتماعی آمریکا که خواهان صلح در خاورمیانه هستند، توصیه کرده است که با نمایندگان خود در کنگره آمریکا تماس حاصل نمایند تا آنان نیز با هر گونه گسترش درگیری مخالفت کنند. وی همچنین آنان را فرا خوانده است تا هرچه سریعتر تظاهراتی گسترده را نیز علیه سرایت دادن جنگ به کشورهای همسایه سازمان دهی کنند.

روزنامه السفیر همچنین خاطر نشان کرده است که پس از آغاز درگیری لبنان و اسرائیل، در سایت اینترنتی این شبکه مقالاتی منتشر شدند که اسرائیل را به استفاده از انواع ممنوعه سلاح های ساخت آمریکا محکوم می کردند.

خبر از سایت خبری فردا

زبان شمشیر یا شمشیر زبان!

امروز کاندولیزا رایس وارد لبنان شد. فورا هم با فواد سینیوره نخست وزیر لبنان دیدار کرد. او به بیروت آمده تا بگوید : ما اینجا هستیم .لبنان برای ما مهم است!!!
 خبر در سی ان ان

فرصت حاضر برای ما هم سخنهای زیادی دارد. اگر سیاست بخشی از غرب در راستای استفاده از زبان زور در مقابل مسلمانان بویژه شیعیان به نتیجه برسد، بایستی منتظر پیامدهای پیگیری همین سیاست در سوریه ، عراق و ایران نیز بود! و این موضوع خوشایندی نیست.

در رویتر میتوانید شرح کاملی از اوضاع لبنان بخوانید!

An American in Beirut: The New Beirut Nightlife, Airstrikes as a Snooze Button

مطلب فوق هم محض تنوع!

برنام هرایس شفاف است. او طرح گروه هشت را به اجرا خواهد گذاشت:

-آتش بس در مرزها

-مبادله اسرا

-حضور نیروهای بین المللی در مرزها

-خلع سلاح کلیه نیروهای شبه نظامی(دقیقا و فقط یعنی حزب الله و حماس!!!)

-سرمایه گزاری بین المللی برای آبادانی لبنان و اسرائیل.

-...
 چقدر به ما نزدیک شده اند.

What about asking Iran to play a role? Hizbollah is a subsidiary of the Iranian regime, which funds, arms and trains it. But Iran will not agree to the dismantling of its Hizbollah foothold in the Middle East heartland, which it built up as a strategic deterrent against US or Israeli military strikes on Tehran’s nuclear programme. Why should Iran give this up when it has never paid a price for continued defiance of international norms and treaty obligations? It would only agree if conceded a sphere of influence in Lebanon similar to the one it secured in Iraq. That is obviously a non-starter.

میگویند ایران علاقه ای به کنترل اوضاع و مهار حزب الله ندارد!

فواد سینیوره نخست وزیر لبنان نیز خطاب به حزب الله چنین میگوید:

Gentlemen, we have no more need for your ‘resistance’. The Lebanese people are paying too high a price. The international community demands an end to the fighting. We can secure Israel’s agreement to a ceasefire, resolve the Shaba Farms and prisoner issues and secure the funds to rebuild Lebanon, but only if you cease  operations, remove your cadres from the south and submit them to control by the Lebanese army

؛آقایان ما بیش از این به مقاومت شما نیاز نداریم.مردم لبنان بهای سنگینی پرداخته اند.جامعه بین الملل خواهان پایان این جنگ است.ما میتوانیم با اسرائیل در مورد اتش بس، مزارع شبعا ، موضوع اسرا  و تضمین سرمایه گزاریهای بین المللی برای بازسازی لبنانبه توافق برسیم. فقط به شرطی که شما علیات را متوقف نموده، تجهیزاتتان را از جنوب جمع آوری وتحویل ارتش دهید!؛

آیا این پایان حزب الله است!

بویژه در شرائط حاضر که تهدیدات غرب در برابر برنامه هسته ای ایران رنگ و بوی خاصی گرفته همفزائی و جهت دهی رسانه های غربی میتواند اوضاع را بیش از پیش برای تداوم راه سخت نماید. ملاحظه اکثر اخبار سیاسی در رسانه های دیداریُ شنیداری و آنلاین تصویر خاصی در ذهن طراحی میکندد. پازلی که رو به یکپارچگی میرود. یکپارچگی که بعید است بنفع ما باشد. این خبر را ببینید.

 
 
 

زنگها برای که بصدا در می آیند!

هر چقدر که آرام و خونسرد باشی نمیتوانی اینهمه اخطار و چراغ خطر را نادیده بگیری و اگر کمی اعصابت ضعیف باشد ترجیح میدهی در یک پیچ ملایم از بازی بیرون بپری. خب! حق داری! تو سرمایه گزار هستی و به چیزی جز حفظ و توسعه منافعت متعهد نیستی! این اصل است و همه چیز در همین راستا است که معنی میابد. بازی عشق که نیست! کسب و کار است! یک بازی بزرگ و مردانه! با کسی هم سر جنگ نداری! نباید بازی قاعده مند تو تبدیل به کابوس نیمه شب تابستانی شود!

 اگرچه هر چیزی که ریسک سرمایه گزاری را بالا ببرد به سرمایه گزار مربوط است و باید آنرا تحت نظر داشته باشد! خب! با خودت رودربایستی که نداری! گیر کرده ای سر اینکه چرا آمریکا اینطور گیر داده به ایران. درست ریسک را تحمل کرده ای و با چنگ و دندان هوشیارانه از منافعت دفاع کرده ای ُ درست وقتی که میخواهی همه ذهنت را روی تحولات فنی بازار بگذاری دلت شور میزند که نکند ضربت صاعقه وار یک جنگ نا خواسته همه چیز را بهم بریزد!

تو حق داری!گوشهایت خطا نمی کنند! این صدای زنگ است! اما این زنگها  برای که بصدا در میایند!

انگار محاصره شدهایم! تمام اتفاقات بنفع جبهه مقابل در جریان است! قضیه آنقدر ها هم مبهم نیست. خب! سیاست آمریکا همین است. یکراست میرود سر اصل مطلب و میگوید اینها را میخواهم و باید این کارها را انجام دهی در مورد اینهم که بگوید منافعش در خطر است با کسی رودربایستی ندارد! تمام انرژی سیاست خارجی آمریکا در سه نقطه جمع شده است:

۱-تلاش میکند بدنیا ثابت کند که ایران از گروههای تروریستی حمایت میکند و البته عملا تا حدود زیادی اینکار را کرده است!
۲-تلاش میکند بدنیا ثابت کند ایران فعالیت هسته ای با اهداف نظامی دارد. این مورد هم متاسفانه تا حدود زیادی با موفقیت پیش رفته است!
۳-تلاش میکند بدنیا ثابت کند که حقوق بشر در ابعاد وسیعی در ایران نقض میشود. البته آمریکا در چارچوب سیاست خارجی اش چندان دغدغه حقوق بشر ندارد. این آیتم بیشتر محض رضایت یاران اروپائی در برنامه کاری آمریکا قرار گرفته است.
 
خب! پیش از انکه ماجرا را به تفصیل بررسی کنیم بگذارید قصه را از جای دیگری اغاز کنیم. در خود ایالات متحده کسانی هستند که بهتر است آنها را صهیونیستهای مسیحی بنامیم. هر تصویری که از محافظه کاری، تندروی مذهبی و صهیونیسم یهودی دارید در مقابل این طیف که آنها را صهیونیستهای مسیحی خواندیم، بسیار لطیف و فانتزی است!
باور کردنی نیست که اینان چند دهه است که جهان را بر پایه تعالیم کتاب مقدس در فصول عهد عتیق به سمت جنگ بزرگ هدایت میکنند. جنگی که در پس ان موعود مسیحیت که آنرا در اشتراک با موعود یهود یافته اند در ارض مقدس در بیت المقدس ظهور میکنند و  مومنین تولدی دیگر میابند!
اینان برای مهیا کردن زمینه ظهور موعودشان از چند دهه پیش تا به امروز میلیاردها دلار هزینه کرده اند و باز هم میکنند و اصلا این عمل را یک فریضه مقدس میدانند. غصب سرزمین فلسطین، بیرون راندن مسلمانان از اراضی اشغالی و سعی در تغییر تاریخ این سرزمین وتلاش برای پیاده کردن تصویری که کتاب مقدس از زمان ظهور دارد در عالم واقع همه بر این مبنا است. شگفت تر آنکه این عده با نفوذ در ارکان قدرت سیاسی در کشور آمریکا و حتی برخی دیگر کشور های قدرتمند توانسته اند زمینه سازی های لازم برای حضور بیشتر در منطقه را فراهم آورند. حضور پیگیرانه و توسعه همه جانبه ناتو در منطقه، حمله ضربتی و غافلگیرانه به عراق در شرایطی که آمریکا متحدین چندانی نداشت، فشار سیاسی بی امان به سوریه  و ایران در این راستا انجام میگیرد. تمام این عملیات نه برای یک هدف صرفا مادی که برای فراهم کردن مقدمات ظهور منجی انجام میشود که به اعتقاد این مسیحیان متعصب رستگاری عالم را در پی دارد!

باورکردنی نیست که عده ای چنین قدرتمندانه و بی مهار جهان را به سمت جنگی بزرگ هدایت میکنند. نبردی که حتی نقطه نهایی آن مشخص شده است. دره آرماگدون در کوهستانهای مرزی اسرائیل با اردن و سوریه واقع شده در تمام نقشه های نظامی منطقه وجهی متمایز دارد. در تمرینات مکرر نظامی که در این منطقه ترتیب داده میشود فقط پیروزی نیروهای خیر بر تمام شرارت اموزش داده میشود. ترتیب ورود و خروج نیروها به دره و حتی میزان ادوات نظامی لازم و طول نبرد بارها تمرین شده است. دقیقا مطابق گفته های کتاب مقدس. جماعتی که در سراسر جهان به هر ترتیبی بیدینی را ترویج میکند ، خود را این چنین مقید به حقیقت بخشیدنبه بند بند پیش گوئی های کتاب مقدس میداند!
این جنگ بزرگ آرماگدون نام دارد!

بقول بنیامین دیزرائیلی نخست وزیر اسبق انگلستان: کسانی که بر جهان حکومت میکنند بسیار متفاوت از شخصیتهای مشهوری هستند در پشت تریبونها و در مقام پستهای سیاسی میبینید!

در این اتحاد میان مسیحیان افراطی که در میان جمهوری خواهان محبوبیت فوق العاده ای دارند ویهودیان جای سوال بسیار دارد که البته در اینجا فرصت پرداختن به آنرا نداریم! آنچه اغلب از چشمها پنهان مانده است این است که عمده ترین دلیل پشتیبانی بیدریغ آمریکا از اسرائیل این نیست که یهودیان جایگاه محکم و رفیع اقتصادی و سیاسی در آمریکا دارند ، بلکه این حقیقت مستور است که متعصب ترین گروه های برخی فرقه های مسیحی پروتستان  نظیر کسانی که از چهار قرن پیش تا نیمه قرن بیستم در انگلستان اندیشه بنیادین صهیونیسم را مطرح  و پیاده ساختند دلیل دیگری برای اینکار داشتند و آن فراهم ساختن شرائط لازم برای ظهور دوباره مسیح است! تلاشی برای بازسازی پیشگوئیهای آمده در فصول عهد عتیق کتاب مقدس نقطه به نقطه، خط به خط! حتی اگر لازم باشد به بهای به آتش کشیدن همه دنیا باشد! خب! حال نظرتان راجع به بن لادن چیست! خیلی لطیفتر بنظر میرسد! اینطور نیست!؟
 
آمریکا با فشار بر ایران سعی میکند از حمایت ایران از گروه های فلسطینی و لبنانی کاسته و به این ترتیب  زمینه برقراری صلح مبتنی بر اهداف برنامه راه آماده میشود! هر چند خود این برنامه در اسرائیل و در میان یهودیان متعصب دشمنان بسیار دارد!
بهر ترتیب امریکا سعی میکند با پیگیری برنامه های متعدد و دردسرسازی در نقاط متعدد زمینه تمرکز را از سیستم سیاست خارجی ایران گرفته و انرا بکل مختل کند. برای داغ کردن فضا و ایجاد تنشهای احساسی نیز اظهار نظر های متفاوتی مطرح میشود که شرائط را بیش از پیش نامطمئن جلوه میدهدصدای زنگها همچنان بگوش میرسند!
براستی با چنین ریسکی چگونه باید به بازی ادامه داد! واقعا دل شیر میخواهد!

دیروز لبنان، فردا سوریه!

چنانچه انتظار میرفت حزب الله لبنان با شدت وحدت بیشتری حملات اسرائیل را پاسخ گفت. شلیک دهها موشک به حیفا که خط آهن بین شهری تا پالایشگاه آن را مورد هدف قرار داد، نشان میدهد که لبنان عزمش را برای تداوم حملات جمع کرده است.

اینک حزب الله میداند که بازی پیش رو بازی صفر و یک است. در این بازی ضعف برابر نبودن است هزر یک از طرفین برای بودن باید برنده باشد! راه دیگری وجود ندارد. اسرائیل که تا دیرزو برای امحای حماس وارد عمل شده بود. کم کم وارد بازی خود ساخته ای شد که به گفته سید حسن نصر الله خود را از پیش برنده میدانست! اما اینک یاباید تا به انتها پیش برود و حزب الله را از میان برچیند یا عقب نشینی کند ودرسراشیبی سقوط و زوال قرار گیرد. درگیری کامل نیز راه حل ساده ای نیست. این روزها تمام مراکز کسب و کار در اسرائیل تعطیل شده اند. یهودیان در مراکز عمومی و پناهگاهها شب را به صبح میرسانند و حتی از ورود خبرنگاران ورسانه ها به داخل اسرائیل جلوگیری میشود. درواقع اخباری که میبینیم توسط دولت اسرائیل تهیه شده وتحویل رسانه میشود.عناصر دیگری نیز در آستانه ورود به بازی هستند.شاید همین روزها سوریه به معرکه بپیوندد.

امواج بزرگتری در راه است!

ما و اسرائیل

پیش از این نیز بسیار از اسرائیل گفته ام. نه اینکه برایم موضوع جذابی باشد،بلکه موضوع مهمی است. در واقع همواره تمام تحولاتی که در اطراف ما رخ می دهد را از این منظر دیده ام. یهود وتاثیر یهود بر تاریخ!

چند روزی است که دور تازه ای از حملات اسرائیل به جنوب لبنان آغاز شده است. سوالی که بذهن خطور میکند این است که این حملات تا به کجا ادامه می یابد. بهر حال پاسخ این سوال هر چه باشد نتایج مهمی در بازارهای مختلف خواهد داشت.

بی هیچ مقدمه چینی سه احتمال مفروض:

-اسرائیل ظرف چند روز حملات را متوقف کرده و آرامش در منطقه برقرار میگردد.

-سوریه بنا به مسائل جغرافیائی پیش دستی کرده و وارد خاک لبنان میشود تا از انجا به دفاع بپردازد در این حالت ممکن است تا ماهها در خاک لبنان باقی بماند.

-اسرائیل جهت پیشگیری از موضوع فوق حملات شدیدی را علیه سوریه آغاز میکند. در این حالت سوریه در خاک خود بایستی به دفاع بپردازد.

در کلیه موارد فوق میتوان تبعات اقتصادی وتاثیر بر بازارها را دید. بازار های مورد نظر بازارهای کالا، فارکس، طلا و سهام  میباشند.

نتیجه محتمل بند اول آرامش نسبی است.

نتیجه محتمل بند دوم و سوم نوسانات شدید در روزهای ابتدائی وپس از آن شوکهای میتنی بر شدت وضعف تداوم جنگ خواهد بود.