بیزبلاگر- BETA

بیزبلاگر: در باره بازار، تجارت، سرمایه، زندگی و کسب وکار از نگاه فرزاد زمانی!- آنچه دیروز نمی دانستم!

بیزبلاگر- BETA

بیزبلاگر: در باره بازار، تجارت، سرمایه، زندگی و کسب وکار از نگاه فرزاد زمانی!- آنچه دیروز نمی دانستم!

گزارش جدید صندوق بین‌المللی پول از اقتصاد ایران

بر اساس ماده 4 مواد موافقتنامه صندوق بین‌المللی پول، این نهاد به‌طور دائمی با اعضای خود مباحث و مذاکرات دوجانبه دارد و به‌طور معمول هر ساله گروهی از کارشناسان صندوق از کشورهای عضو دیدار می‌کنند.

و با مذاکره با مقامات اقتصادی آن کشور درباره سیاست‌ها و توسعه‌های اقتصادی آن، اطلاعات مالی و اقتصادی جدید آن کشور را جمع‌آوری می‌کنند.

این کارشناسان پس از بازگشت به دفتر مرکزی صندوق بین‌المللی پول، گزارشی از وضعیت اقتصادی آن کشور را تهیه کرده و به کمیته اجرایی صندوق ارائه می‌کنند.

کمیته اجرایی صندوق نیز بر اساس آن گزارش، به بحث و بررسی آخرین وضعیت اقتصادی کشور مربوطه می‌پردازند و در پایان مباحثات، مدیرکل صندوق به عنوان رئیس کمیته اجرایی دیدگاه‌های کمیته را خلاصه می‌کند و آن را به مسئولان کشور مربوطه ارسال می‌دارد.

متن زیر خلاصه گزارش جدید صندوق بین‌المللی پول از اوضاع اقتصادی ایران است که روز دوشنبه منتشر شده است.

صندوق بین‌المللی پول در گزارش سالانه خود از اقتصاد ایران اعلام کرد: شاخص‌های رشد اقتصادی، تورم، بیکاری، کسری بودجه، مازاد حساب جاری و ذخایر ارزی ایران تماماً در شرایط رو به بهبودی به‌سر می‌برند.

در گزارش صندوق بین‌المللی پول آمده است: با قیمت‌های بالای نفت خام و سیاست‌های انبساطی دولت، اقتصاد ایران در سال مالی 84 نیز به رشد خود ادامه داد و رشد واقعی تولید ناخالص داخلی ایران در سطح میانه‌ای قرار دارد اما رشد تولید ناخالص داخلی بدون نفت به 6 درصد رسید.

همچنین نرخ بیکاری در نیمه نخست سال 85 همچنان در سطح بالایی قرار دارد و به 2/10 درصد رسید. نرخ تورم در ایران در پایان سال 84 به 2/10 درصد کاهش یافت که عمدتاً به علت کاهش قیمت مواد غذایی و کند شدن روند تضعیف ارزش ریال بوده است.

نرخ تورم 12 ماهه پس از آن‌که در فروردین 85 به 7 درصد کاهش یافت، در دی‌ماه به 9/15 درصد رسید.

انتقاد از سیاست‌های مالی
صندوق بین‌المللی پول در ادامه گزارش خود، سیاست‌های مالی ایران در طول 2 سال اخیر را انبساطی اعلام کرده و افزوده است: هرچند وضعیت کلی اقتصادی ایران با مازاد مالی روبه‌رو است، اما کسری دولت در بخش غیرنفتی (بر پایه تعهدات) تا پایان سال 85 به 75/17 درصد تولید ناخالص داخلی آن خواهد رسید که نسبت به رقم 25/14 درصدی سال گذشته از رشد قابل توجهی برخوردار خواهد بود.

مصارف گسترده درآمدهای نفتی توانایی بانک مرکزی ایران در تحقق اهداف پولی آن را با چالش مواجه ساخته است و در اثر آن، رشد نقدینگی در نیمه نخست سال 85 به 35 درصد نیز رسیده است، البته اعطای اعتبارات ارزی به بخش خصوصی همچنان در حال افزایش است.

در ابتدای سال 85، دولت ایران نرخ سود بانک‌ها را کاهش داد و بانک‌های خصوصی که پیش از آن از آزادی عمل در تعیین نرخ سود برخوردار بودند نیز مشمول کاهش سود قرار گرفتند.

اما بازار سرمایه ایران پس از آن‌که شاهد سقوط شدیدی در طول سال 84 بود، در اواخر این سال تا حدودی به حالت عادی خود بازگشت.

بهبود شاخص‌های خارجی
شاخص‌های خارجی ایران در سال 84 با بهبود مواجه شدند و مازاد حساب جاری ایران به 5/7 درصد تولید ناخالص داخلی آن رسید که نسبت به رقم 25/1 درصدی سال 83 قابل توجه است و عمدتاً به علت افزایش درآمدهای نفتی و صادرات غیرنفتی صورت گرفته است.

ذخایر ناخالص بین‌المللی ایران شامل موجودی حساب ذخیره ارزی در شهریور 85 به معادل 9 ماه واردات کالا و خدمات رسید و بدهی خارجی کاهش یافت.

اگرچه سرعت اصلاحات ساختاری در دوران ابتدایی دولت فعلی ایران، کاهش یافت اما دولت اخیراً برنامه خصوصی‌سازی گسترده‌ای را آغاز کرده است.

به دنبال ابلاغ سیاست‌های اصل 44 قانون اساسی ایران، دولت موظف به واگذاری 80 درصد بنگاه‌های دولتی (به‌جز بخش بالادستی نفت، زیربناهای حیاتی و برخی بانک‌ها) به بخش خصوصی طی 10 سال است.

روندهای مطلوب
با توجه به این‌که انتظار می‌رود قیمت‌های انرژی در سطح بالا باقی بماند و تقاضای خارجی موجب افزایش صادرات غیرنفتی ایران شود، رشد اقتصادی ایران در میان‌مدت مطلوب به نظر می‌رسد.

بدین ترتیب، پیش‌بینی می‌شود رشد واقعی تولید ناخالص داخلی ایران در پایان سال 85 به 8/5 درصد برسد و فعالیت مطلوب بخش غیرنفتی همچنان ادامه یابد؛ اما تورم کماکان 2 رقمی باقی خواهد ماند.

پیش‌بینی می‌شود مازاد حساب جاری ایران به علت سیاست‌های مالی انبساطی روی به کاهش گذارد اما ذخایر ارزی بین‌المللی مطمئناً روند صعودی خود را ادامه خواهد داد.

لایحه بودجه سال 86 که هم‌اکنون در مجلس در حال بررسی است در سایه کاهش قابل توجه هزینه‌های جاری و یارانه‌ها بر مبنای قیمت محافظه‌کارانه نفت و کاهش کسری تجاری غیرنفتی دولت به 5/14 درصد تولید ناخالص داخلی تدوین شده است.

اعضای کمیته اجرایی صندوق بین‌المللی پول پیش‌بینی می‌کنند رشد قوی اقتصادی ایران و بهبود وضعیت ارزی خارجی آن که بیانگر عملکرد قوی بخش غیرنفتی و شرایط مطلوب بازار نفت است، تداوم یابد.

با این وجود، صندوق نسبت به انبساطی بودن سیاست‌های کلان اقتصادی ابراز نگرانی کرده و آن را عامل تشدید فشارهای تورمی می‌داند. صندوق معتقد است احتمال کاهش چشمگیر قیمت‌های نفت خام، ریسک پایداری مالی ایران و چشم‌انداز اقتصاد کلان آن را افزایش می‌دهد.

صندوق بین‌المللی پول مهمترین چالش‌های اقتصاد ایران را دشواری رسیدن به یک اقتصاد بازاری مؤثر و پایدار و دستیابی به نرخ‌های رشد پایدار لازم برای کاهش بیکاری می‌داند.

صندوق تأکید می‌کند که برای پشت سر گذاشتن این چالش‌ها دولت باید سیاست‌های مالی را منضبط‌تر سازد و اصلاحات ساختاری را به منظور تضمین ثبات اقتصاد کلان، رقابت‌پذیری خارجی و افزایش اطمینان سرمایه‌گذاری تسهیل نماید و بخش خصوصی و غیرنفتی را توسعه دهد.

پیشنهادات صندوق به اقتصاد ایران
صندوق بین‌المللی پول خواستار موضع مالی محدودتری از سوی دولت به منظور کاهش فشار تقاضا و جلوگیری از زوال قدرت رقابتی شده است.

صندوق با استقبال از بودجه انقباضی دولت برای سال 86 و استفاده از مالیات بر ارزش افزوده در آینده نزدیک و تقویت نظام مالیاتی،‌ بر هدفمند کردن یارانه‌های انرژی به روشی که از اقشار کم‌درآمد حمایت شود، تأکید کرده است.

صندوق همچنین بر اولویت‌بندی هزینه‌ها، تقویت نقش بودجه به عنوان مهمترین ابزار سیاست مالی و جلوگیری از برداشت از حساب ذخیره ارزی برای تأمین هزینه‌های جاری تأکید نموده است.

افزون بر این، تلاش برای افزایش آگاهی عمومی از اهمیت این اصلاحات نیز ضروری است زیرا تا زمانی که از این اصلاحات حمایت عمومی نشود، اجرای کامل آنها ممکن نخواهد بود.

صندوق بین‌المللی پول خواستار منقبض‌تر شدن سیاست پولی دولت و استفاده مؤثرتر از ابزارهای پولی شده است. در همین چارچوب صندوق تصریح نموده که بانک مرکزی برای انتشار اوراق میان‌مدت مشارکت به منظور جذب نقدینگی، به استقلال بیشتری نیاز دارد.

به طور کلی‌تر، صندوق از دولت خواسته است به‌طور تدریجی کنترل‌های خود بر نرخ‌های سود و تسهیلات تکلیفی را از دوش بانک‌ها بردارد. اکثر اعضای کمیته اجرایی صندوق از افزایش انعطاف نرخ ارز حمایت کرده و آن را عامل تقویت اقتصاد ایران در برابر شوک‌های خارجی و تقویت اثربخشی سیاست‌های پولی و کنترل تورم می‌دانند.

این عده تأکید کرده‌اند که رقابت‌پذیری اقتصادی در ایران از طریق انضباط مالی و اصلاحات صحیح ساختاری، از رشد به‌مراتب بهتری برخوردار خواهد بود. در مقابل، برخی اعضای کمیته اجرایی صندوق، تثبیت نرخ ارز اسمی را می‌پسندند.

صندوق بین‌المللی پول موج جدید خصوصی‌سازی در ایران و تلاش برای واگذاری شرکت‌های دولتی از جمله برخی بانک‌های بزرگ را تحسین نموده و موفقیت این کار را نیازمند یک طرح قدرتمند و اجرای یک چارچوب حقوقی دقیق در خصوص برنامه خصوصی‌سازی دانسته که به افزایش رقابت‌پذیری و کارآیی اقتصادی منتهی خواهد شد.

صندوق اعلام کرده که موفقیت برنامه خصوصی‌سازی و تحریک بخش خصوصی به سرمایه‌گذاری تا حد زیادی به انتقال واقعی بخش اعظم کنترل اقتصاد به بخش خصوصی و همچنین اصلاحاتی در راستای بهبود فضای تجاری مشروط است.

Let's bomb 300! بمباران گوگلی فیلم ۳۰۰

باز در وبلاگستان غوغایی دیگر به راه افتاده است ، و این بار موضوع بر سر فیلم 300 است ، فیلمی که گویا از فردا - 9 مارس 2007-  در سینماها اکران خواهد شد. داستان فیلم درباره نبرد سپاه خشایارشاه در ترموپیل و مقاومت یک لشگر 300 نفره در برابر سپاه ایران است. اما چیزی که باعث برانگیخته شدن احساسات ایرانیان بعد از دیدن این فیلم خواهد شد ، چهره زشت و غلطی است که از ایرانیان ارائه می‌شود ، چه در بعد ظاهری و چه از لحاظ منش و شیوه رفتار آنها.

نمی‌خواهم پستم را از سر تعصب بنویسم ، ولی واقعا شما فکر می‌کنید ، چنین تصویرسازی‌ای از خشایارشاه درست است؟!
 

 

 آیا محققین این فیلم در مورد لباس ایرانیان در عهد باستان تحقیق علمی کرده‌اند ، به گواه همگان لباس ایرانیان باستان از لحاظ آراستگی و زیبایی در دنیای قدیم همتایی نداشته است ، چنانکه لباس ایرانی هدیه‌ای بسیار با ارزش در آن زمان محسوب می‌شد.

لباس ایرانیان باستان:
بطور کلی لباس ایرانیان باستان عبارت بود از یک بالا پوش شبیه شنل و یک دامن پرچین ، که بالا پوش و دامن در محل کمر دارای یک کمربند چرمی بوده است. بالا پوش پوششی مانند شنل بوده است در بعضی جلوی آن باز و در بعضی بسته بوده است. بلندی بالا پوش به اندازه بالا تنه است.در قسمت کمر به شکل لیفه تمام چینهای پشت بالا پوش جلو باز روی چال گردن بوسیله دکمهای به هم وصل می شود. دامن ایرانیان بر دو نوع است: نوع اول یک راسته چین و دومی دارای دوراسته چین.
ایرانیان لباس خودرا ازپارچه های نقش و نگاردار با رنگهای گیرا و پرشکوه تهیه میکردهاند. کلاه ایرانی از جنس نَمد بوده است.(مگر کلاه های جنگی که از آهن و مُفرُغ ساخته می شده اس
ت.)

 
خشایارشا ، به لباس توجه کنید.

اطلاعات کامل درباره فیلم 300:
300 محصول سال 2007 و اقتباسی از رمان تصویری 300 است. این رمان تصویری به وسیله فرانک میلر نوشته است ، رمان درباره نبرد ترموپیل است.
 

فرانک میلر کیست؟
فرانک میلر متولد سال 1957 ، یک نویسنده ، بازیگر و کارگردان آمریکایی است و بیشتر به واسطه کمیک‌استریپ‌هایش شناخته شده است. یکی از معروف‌ترین کمیک‌استریپ‌های وی «شهر گناه» یا
sin city است که بعدها فیلم مشهور شهر گناه از روی آن ساخته شد.

آیا 300 تنها فیلمی است که درباره نبرد ترموپیل ساخته شده است؟
خیر ، پیش از این در سال 1962 ، فیلم دیگری درباره نبرد ترموپیل ساخته شده است ، عنوان این فیلم 300 اسپارتی یا The 300 Spartans است ، کارگردان این فیلم رودولف میت بود. جالب است بدانید همین فیلم الهام‌بخش میلر در نوشتن و طراحی کمیک‌استریپ‌اش بوده است.

کارگردان فیلم کیست؟
کارگردان فیلم زاک اسنایدر Zack Snyder نام دارد ، وی 40 سال بیشتر سن ندارد و در کارنامه‌اش فیلم چندان مهمی دیده نمی‌شود.

تریلر فیلم:
300 به صورت ناقص و شاید بهتر باشد بگوییم بی‌ربط نبرد ترمویپل را روایت می‌کند : شاه لئونیداس بهمراه 300 اسپارتی ، در برابر ارتش میلیونی خشایارشاه ایستادگی می‌کند ، وگرچه نهایتا کشته می‌شود ولی پیکارش باعث اتحاد یونانی‌ها در برابر ایرانیان می‌شود.

- یونانی‌های خوش‌تیپ، ایرانی‌های وحشی!
- با سیصد چه کار کنیم؟
 

خلاصه داستان فیلم:

داستان تولید فیلم 300 :
در می 2003 تولید فیلم 300 با تهیه پیش‌نویس 121 صفحه‌ای آن آغاز شد ، در ژوئن 2004 ، زاک اسنایدر برای کارگردانی فیلم استخدام شد و سپس فرانک میلر به عنوان مشاور به تیم دست‌اندر کار پروژه پیوست.
مانند فیلم «شهر گناه» ، فیلم 300 ، اقتباسی کامل و صحنه به صحنه از کمیک استریپ فرانک میلر است. البته این موضوع استثنائاتی هم دارد ، برای افزودن به جذابیت‌های فیلم ، اسنایدر شخصیت ملکه «گورگو» را به فیلم اضافه کرد ، کاراکتر زنی که از شوهرش ، شاه لئونیداس حمایت می‌کند. مورد دیگر اضافه شدن نریشن به فیلم است.
دو ماه طول کشید تا نیزه‌ها ، سپرها و لباس‌ها و شمشیرهای مورد نیاز ساخته شود ، البته در مواردی از وسایل فیلم‌های تروی و الکساندر ، هم استفاده شد. در همین دو ماه تیم انیمیشن فیلم ، سرگرم ساختن یک گرگ و 13 اسب دیجیتال شدند.
در 17 اکتبر 2005 ، فیلم وارد مرحله تولید فعال خود در مونترال شد ، فیلم‌برداری فیلم 60 روز طول کشید. بودجه 60 میلیون دلاری فیلم را کمپانی برادران وارنر تأمین کرد.

جالب است بدانید تقریبا تمام صحنه‌های این فیلم در داخل استودیو و به وسیله تکنیکی به نام digital backlot فیلم‌برداری شد ، یعنی در تمام مدت بازیگران در برابر پرده‌های آبی نقش بازی می‌کردند و بعد صحنه‌های پشت زمینه اضافه می‌شد:

بعد از فیلم برداری ، فیلم مورد ویرایش دیجیتالی قرار گرفت و تقریبا 250 جلوه ویژه به آن اضافه شد ، 70 هنرمند انیماتور در این مرحله با پروژه فیلم همکاری می‌کردند.

تاریخ یا افسانه؟
داریوش بزرگ پس از 36 سال سلطنت در دی ماه 486 پیش از مبلاد درگذشت و جایش را به پسر 35 ساله‌اش خشایارشا یا خشیارشا (خشئی ارشه) داد که مادرش آتوسا ، دختر کوروش بزرگ بود. خشایارشا شاهزاده‌ای تحصیل‌کرده ، خوش‌اندام و زیباروی بود. ابهتی که کوروش و داریوش برای دستگاه سلطنت ایران به وجود آورده بودند ، خشایارشا را نیز در نظر ایرانیان و اقوام زیر سلطه در همان شکوه کوروش و داریوش قرار داد.
دوران داریوش و خشایارشا ، دوران آغازین شکوفایی تمدن یونان بود و یونانیان نیز می‌رفتند که جایگاه خودشان را در تمدن جهانی مشخص سازند. شماری از نویسندگان یونانی در دهه‌های بعد از داریوش و خشایارشا در جستجوی راهی برای ایجاد یک هویت ویژه برای اقوام یونانی داستان‌های حماسی مقاومت یونان در برابر ایران عهد داریوش و خشایارشا را ساختند و نشر دادند ، این نوشته‌ها بعدها برای یونانیان ماند تا گواه عظمتی برای آتن و و یونان آن روزگار باشد و یونانیان و غربیان بتوانند بگویند که اگر ایران «بوده است» ، ما هم «بوده ایم».

داستان‌هایی که یونانیان آن زمان درباره بودن خودشان ساختند ، هر چه بود ، شنیدنش برای یونانی‌ها دلکش بود. نویسندگان غربی نیز که مثل یونانیان آن روزگاران علاقه دارند ، که یونان را محور تمدن بشری معرفی کنند ، این داستان‌ها را با شاخ و بال بسیار زیادی در کتاب‌های تاریخی می نویسند و برای اثبات آنها دلیل و شاهد عقلی می‌تراشند.

نکته جالبی که در بسیاری از نوشته‌های این مورخان غربی به چشم می‌خورد این است که گویا با استواری آتن در برابر ایران تمدن غربی نجات یافت. مانند اینکه دولت دولت هخامنشی با تمدن بشری در ستیز بود و چون نتوانست با آتن کاری بکند ، تمدن آتنی از تخریب رهید تا برای بشریت باقی بماند. و از این جالبتر آنکه می‌بینیم عموم مورخین غربی قرن ما دولت هخامنشی را می‌ستایند و اعتراف دارند که دولت ایران از تمدن بشری پاسداری کرد و فرهنگ خاورمیانه‌ای در دوران هخامنشی متحول گردید و به اوج ارتقا رسید ، ولی وقتی به یاد یونان می‌افتند به یکباره سخنانشان عوض می‌شود. این دولت پاسدار تمدن بشری ، چه خطری برای تمدن یونانی داشت ، موضوعی است که باید از این خودشیفتگان پرسید و پاسخش را نزد خود آنها یافت.

در سال 480 پیش از میلاد ، خشایارشا به یونان لشکر کشید ، داستان لشکرکشی خشایارشا را داستان‌پردازان یونانی چنان پرداخته‌اند که گویا خشایارشا تمام آسیا را بر ضد شهر آتن بسیج کرده بوده است. هرودوت برای انکه بنمایاند که آتن خیلی اهمیت و ابهت داسته ، این داستان را در کتاب هفتم تاریخش به تفصیل شگفت‌آور و دل‌انگیزی به رشته نتحریر درآورده است. او بندهای 305 و 310 کتابش را به آمار سپاهیان ایران اختصاص داده و می‌نویسد که شمار ناوهای خشایارشا در این جنگ افزون بر 5200 فروند بوده و افراد نیروی دریایی‌اش از 517 هزار نفر بیشتر بودند ، کل تعداد جنگندگان خشایارشا از نیروی زمینی و دریایی که در داستان دلکش هرودوت به جنگ آتن بسیج شده بودند بالغ بر 2 میلیون و 317 هزار نفر بود ، که یک میلیون و هفتصد هزار نفرشان افراد پیاده‌نظام بودند.

هرودوت آنقدر در فکر بزرگ جلوه دادن لشکرکشی خشایارشا و اهمیت تراشیدن برای نیروی آتن بوده که با وجود آنکه مردی با تجربه و دقیق بوده ، فراموش کرده بوده که فکر کند چنین انبوهی از انسان‌ها چگونه قادر بوده خواربار مورد نیازش را در سرزمین کوچکی چون کرانه‌های دریای ایژه و غرب آسیای صغیر تأمین کند.

نبرد ترموپیل و تصرف آتن
به ابتکار خشایارشا پلی از قایق بر روی بغاز داردانل ساختند که نیروی زمینی ایران توانست از روی آن عبور کرده و وارد خاک یونان شود. در ابتدا خشایارشاه با پادشاه کارتاژ(Carthage)صلح کرد تا وی یونانیان را همراهی نکند. علاوه بر این، تعداد زیادی از یونانیان به ارتش خشایارشاه پیوستند از جمله مردم منطقه تسالی(Thessaly) اما در همین هنگام طوفانی سهمگین وزید و به کشتی‌های ایران خسارت وارد کرد. سرانجام در دریای آرتمزیوم(Artemisium) بین کشتی‌های دو سپاه جنگ درگرفت و یونان شکست خوردند. نبرد دیگر در تنگه ترموپیل(Thermopylae) در گرفت که به علت تنگی جا نیروی ایران با مقاومت آتنی‌ها و اسپارتی‌ها که برای نخستین بار باهم متحد شده بودند مواجه شد. سرانجام یک یونانی به ایرانیان که در آستانه شکست بودند راهی را معرفی کرد که به پشت تنگه می‌رفت. یونانیان با آگاهی از این خیانت گریختند و فقط لئونیداس(Leonidas)(حاکم اسپارت) بهمراه سیصد اسپارتی برجای ماندند و همگی کشته شدند. سپاه ایران بعد از این جنگ آتن را به تصرف درآورد و کاخ آکروپولیس در زمان جنگ نابود شد ولی معبد آکروپولیس و خانه های شهر به دستور خشایارشاه به سربازانش سالم ماند.

آنچه 300 و فیلم‌های مشابه نمی‌گویند و یا نمی‌خواهند که بگویند:
- وضعیت ظاهر و خوی منش ایرانیان
- قدرت فرماندهی و راهبری نظامی فرماندهان
- صلح‌طلب بودن ایرانیان و پرهیز انها از غارت و تخریب و کشتار در سرزمین‌های تحت سلطه

با فیلم 300 چه می‌توانیم بکنیم؟
به گمان من سینما از چنان قدرتی برخوردار است که می‌تواند خواسته یا ناخواسته روی افکار عمومی اثر بگذارد ، فیلم 300 هم از این قاعده مستثنی نیست و خوش‌خیالی است اگر گمام کنیم چنین فیلم پرهزینه و دراماتیکی با انبوه جلوه‌های ویژه‌اش نتواند ، نظر غربیان را درباره پیشینه ما عوض کند.

مادامی که به صورت فعال و گاه عامدانه از خود چهره‌ای سیاه برای رسانه‌های غربی درست می‌کنیم ، و تا زمانی که از گذشته خود غافل هستیم ، نباید بهتر از این را انتظار داشته باشیم. بارها نوشته‌ام که فرهنگ هم دیجیتالی شده است ، وقتی برای نوشتن این پست نبرد ترموپیل و خشایارشا را در در گوگل جستجو می کردم ، متوجه شدم ، حتی یک سایت خوب درباره تاریخ باستان نداریم. هرچه بود تلاش‌های پراکنده افرادی معدود و پست‌های پراکنده وبلاگ‌نویس‌ها بود.

از ساختن فیلم و گیم هم نگویید که نه توان ساختن آنها را داریم و نه اراده‌ای برای تجلیل از گذشته خود.

اگر هرودوت با اغراق 300 نفر را در برابر سپاهی میلیونی قرار داد باید اعتراف کنم که در حال حاضر ، دقیقا شرایط برعکس شده است ، اکنون ما وبلاگ‌نویس‌ها هستیم و انبوهی از رسانه‌ها و استودیوهای غربی با بودجه‌های میلیون دلاری! نمی دانم شمار وبلاگ‌هایی که برای مقابله در برابر 300 ، همکاری خواهند کرد به 300 وبلاگ می‌رسد یا نه!

راهکارهای مقابله:
- بمباران گوگلی :
ساده‌ترین و آسان‌ترین کار است ، من و گوگل به هم سازیم و بنیادش براندازیم!این بار هم جناب لگوفیش مثل قضیه خلیج فارس ، در این زمینه پیش‌قدم شده‌اند.
- ویرایش منصفانه ویکی‌پدیا : به ویکی‌پدیا بروید و مبحث فیلم 300 را منصفانه ویرایش کنید ، درباره اشتباهات فاحش این فیلم بنویسید. 
- دادن نمره پایین به این فیلم در سایت‌های معرفی فیلم  و نوشتن شرح بر این فیلم در آنها.
- کمک به برپا و پربار شدن سایت 300themovie.info

اما برای همه کارهای بالا نیاز به سازماندهی و تقسیم کار وجود دارد ، با وجود اینکه از نبودن روح همکاری و کار گروهی در وبلاگستان مطمئنم ولی امیدورام این بار ، بتوانیم در این مورد همدیگر را تحمل کنیم. در مرحله اول باید اطلاعات خام از کتاب‌هایی که در اختیار داریم استخراج شود و در مرحله بعد برای درج در ویکی‌پدیا و سایت 300themovie.info به انگلیسی ترجمه شود. در مورد بمیاران گوگلی هم باید همه با لینک دادن به سایت 300themovie.info در این کار شرکت کنند.

چگونه بمباران گوگلی کنیم؟
برای بمباران گوگلی باید عده زیادی از وبلاگ‌نویس‌ها به سایت 300themovie.info لینک بدهد ،‌آن هم دقیقا با این کلمات: 300 the movie.
سایت 300themovie.info به وسیله نویسنده وبلاگ لگوفیش ایجاد شده است.

این هم بمب این جانب!: 
300 the movie
در همین زمینه:

منابع این پست : سایت imdb ، سایت ویکی‌پدیا ، سایت تاریخ ایران

تذکر : بعضی از دوستان در قسمت لینکدونی وبلاگشان به سایت http://300themovie.info لینک داده‌اند ، تا جایی که می‌دانم گوگل نسخه html سایت‌ها را ایندکس می‌کند ، به عبارت دیگر کدهای جاوااسکریپت لینکدونی شما در گوگل لیندکس نمی‌شوند ، بنابراین اگر لینکدونی شما به صورت یک کد جاوااسکریپت است که در وبلاگ خودتان گذاشته‌اید مثلا لینکدونی خود را با دلیشس درست کرده‌اید ، به گمان من کمکی به افزایش رنک سایت http://300themovie.info نخواهد کرد. پس سعی کنید در پست‌های خود و یا در ستون کناری وبلاگتان به این سایت لینک بدهید.

*** پی نوشت: از همه شما دوستان عزیز می خوام که شما هم به جمع دیگر بلاگر ها بپیوندید.

منبع این پست: یک پزشک

سرانجام دست ها در دست؟

 

ax---farkhondeh-omidvar_b.jpg


 

سرانجام و با ترتیبی شتاب زده، اتفاقی که دست کم ده سال بود سخن آن می رفت، دیدار نمایندگان ایران و آمریکا، در درون کنفرانس امنیتی بغداد روی داد. خبرها ابتدا حکایت از مذاکرات دو جانبه داشت اما بعدا زلمی خلیل زاد، نماینده آمریکا و سپس عباس عراقچی، معاون وزارت خارجه ایران گفتند از دو سوی میز با هم حرف زده اند، اما سازنده بوده است. عکسی هم که مخابره شده آن ها را که همزبان هم هستند در حال وداعی گرم نشان می دهد.

بعد از روی کار آمدن محمود احمدی نژاد در ایران، که علاقه خود را به گفتگوبا آمریکا پنهان نمی کرد، به نظر می رسید دو طرف در انتظار فرصتی برای مذاکره هستند. این فرصت، که کنفرانس بغداد را تحت الشعاع قرار داد، اینک اتفاق افتاده است. حال آمریکا در حالی که در دو سوی مرز ایران نشسته و بر سر غنی سازی اورانیوم، جهانیان را به اجماع علیه ایران واداشته و به عنوان تهدید مستقیم نیروهای مجهز خود را به آب های جنوب ایران کشانده و هر روز از طرق مختلف به تهدید ایران مشغول است، می تواند به امریکائیان نشان دهد که در این مذاکرات دست بالاتر را دارد و بالاخره حکومتی لجباز را با شرایط خود سر میز نشانده است. از سوی دیگر دولت ایران نیز، همچنان که در ماه های اخیر توسط رسانه های خود به مردم وانمود می کند که چون در مذاکرات عراق، در مقایسه با آمریکای شکست خورده ، دست بالاتر را دارد، امتیازهای لازم را خواهد گرفت.

در واقع روابط ایران و آمریکا بعد از بیست و هشت سال، در اوج تشنج و تهدید نظامی به گفتگو رسید، در حالیکه همزمان با پایان جنگ و روی کار آمدن دولت هاشمی رفسنجانیف او پنهان نمی کرد که مایل به حل مشکلات خود با آمریکاست؛ امری که هر بار با مخالفت و سنگ اندازی های جناح راست و جناح تندرو همسو با آن، ناکام ماند. چنانکه در جریان خرید اسلحه از آمریکا – مشهور به ماجرای ایران کنترا – همین گروه با افشاگری خود خواستند مانع از معامله شوند که با دخالت آیت الله خمینی و اعدام مهدی هاشمی ـ برادر داماد آیت الله منتظری ـ ماجرا از سر دولت ایران گذشت، گرچه دولت ریگان را دچار مشکل کرد.

کوشش بعدی در دوران محمد خاتمی صورت گرفت که این بار هم با مخالفت جناح راست هیچ اتفاقی صورت نگرفت. عین همین وضعیت در آمریکا هم وجود داشت و در دوران کلینتون جناح پرنفوذ یهودی و جمهوری خواهان مانع این ارتباط شدند. همان ها که با روی کار آمدن دولت جورج بوش همکاری را آغاز کردند.

کنفرانس امنیتی بغداد، روز شنبه در شرایطی آغاز به کار کرد که خبرگزاری ها گزارش دادند نمایندگان ایران و امریکا مهم ترین چهره های کنفرانس بودند و گفتگویشان آسان بود، چرا که زلمی خلیل زاد فارسی می داند و عباس عراقچی معاون حقوقی و بین المللی وزارت امور خارجه که دانش آموخته بریتانیاست نیز زبان آمریکائی ها را به خوبی می داند.

دیوید سترفیلد، یک کارشناس کهنه کار مسائل خاورمیانه، ریاست هیات نمایندگی ایالات متحده را بر عهده دارد اما زلمای خلیل زاد، سفیر افغانی الاصل امریکا در عراق که آخرین روزهای مسوولیتش در بغداد را می گذراند،اداره کننده اصلی است . همگان منتظرند ببینند آیا بغداد محلی برای اولین برخورد دیپلماتیک رسمی مقامات تهران - واشنگتن پس از 27 سال خواهد بود یا نه؟ کنفرانس امنیتی بغداد با این شرایط دیروز صبح در محل کنفرانس وزارت خارجه عراق و تحت شدیدترین تدابیر امنیتی آغاز به کار کرد.

در طول برگزاری کنفرانس،همه جاده های منتهی به محل کنفرانس مسدود و همه جاده های منتهی به بغداد تحت کنترل بود و ایست های بازرسی به شدت خودروها را مورد بازرسی قرار می دادند. در واشنگتن، سترفیلد درباره هدفش از سفر به بغداد گفت: ما برای گشت و گذار به بغداد نمی رویم و امیدواریم از طرف ایران و سوریه برای بررسی اوضاع عراق شاهد همکاری باشیم. با این حال او اضافه کرد که ایالات متحده از کنفرانس بغداد برای اعمال فشار بیشتر بر تهران و دمشق استفاده خواهد کرد.

عباس عراقچی، پیش از ترک تهران بدون اشاره مستقیم به ایالات متحده گفت: ایران امیدوار است گام های بیشتری برای حمایت از دولت عراق برداشته شود؛ دولتی که اکثر اعضای بلندپایه آن را شیعیانی تشکیل می دهند که از دوستان نزدیک ایران به شمار می روند و از همین منظر متحد طبیعی جمهوری اسلامی هستند. با این حال ایران به شدت با حضور نظامی ایالات متحده در عراق مخالف است و آن را عامل اصلی خشونت و ناآرامی در عراق می داند.
از طرف دیگر روابط تهران - واشنگتن در ماه های اخیر و به واسطه موضوع هسته یی ایران بیش از گذشته تیره شده است. در ماه دسامبر گذشته بود که نیروهای ایالات متحده 2 ایرانی را در منطقه شیعه نشین این شهر به گروگان گرفتند و متعاقب آن در ژانویه [دی ماه] نیروهای ارتش امریکا با حمله به دفتر کنسولگری ایران در اربیل واقع در کردستان عراق 5 دیپلمات ایرانی را به گروگان گرفتند.از طرف دیگر بوش، رئیس جمهوری ایالات متحده که به امریکای لاتین سفر کرده است روز جمعه در برزیل گفت پیام ایالات متحده به ایران و سوریه در بغداد تغییر نخواهد کرد.

هوشیار زیباری وزیر خارجه عراق که میزبان کنفرانس است و روابط نزدیکی با ایران و امریکا دارد، می تواند نقش حساسی در مذاکرات پشت پرده و برقراری رابطه دیپلماتیک میان تهران- واشنگتن داشته باشد.کنفرانس یک روزه دیروز اما فشار کمی بر دیپلمات ها وارد کرد. در حقیقت کنفرانس دیروز بستر را برای برگزاری کنفرانس ماه آینده امنیتی بغداد که قرار است در سطحی بالاتر و احتمالاً در سطح وزرای خارجه برگزار شود، فراهم کرد. زلمای خلیل زاد سفیر امریکا در بغداد در مصاحبه با برنامه صبح بخیر امریکا شبکه ای. بی. سی گفت که اگر احساس کنیم مذاکره با مقامات ایرانی مفید است مذاکره خواهیم کرد.

عبدالعزیز حکیم، پرنفوذترین روحانی شیعه عراق و رهبر فراکسیون اکثریت پارلمانی این کشور هم در کربلا از برگزاری این کنفرانس حمایت کرد. این در حالی است که اتحادیه عرب که مقر آن در قاهره مرکز مصر است هفته گذشته خواستار تغییر قانون اساسی عراق با هدف افزایش قدرت سنی ها شد. ترک ها هم پیش از آغاز این کنفرانس مخالفت خود را با برگزاری رفراندوم در منطقه کردستان برای واگذاری کنترل این منطقه به کردها اعلام کرده اند.

کنفرانس بغداد و دیپلماسی قایق‌های توپدار

 

ax---mehmane-rooz_50.jpg

صادق خرازی
در سیاست بین‌الملل دیپلماسی قایق‌های توپدار اصطلا‌حاً رسیدن به هدف با استفاده از قدرت نظامی یا تهدید به استفاده از زور اطلا‌ق می‌شود. این روش و سیاست در قرون 18 و 19 و حتی قرن بیستم در موارد زیادی به کار گرفته شده است که از شاخص‌ترین آن می‌توان به جنگ تریاک دون پاسیفیکو، جنگ انگلیس و زنگبار ، محاصره هرات در زمان محمدشاه قاجار و قضیه اقادیر (1911) و جدیدترین آن حملات آمریکا و ناتو به بالکان علیه حکومت میلوسوویچ اشاره کرد.

قصد این نوشتار بررسی تاریخ دکترین‌های نظامی- سیاسی نیست ولی ذکر پیشینه‌ها را مقدمه‌ای برای طرح اصلی مطلب لا‌زم می‌دانم.روز گذشته نمایندگان کشورهای همسایه عراق از جمله ایران و سوریه همراه با آمریکا در بغداد گردهم آمدند تا درباره مسائل امنیتی عراق گفت‌وگو کنند. نفس مذاکره با حسن نیت برای حل و فصل مناقشات و مسائل و اختلا‌فات بین‌المللی امری مستحسن است و همواره به‌عنوان مهم‌ترین روش برای حل اختلا‌فات به آن توصیه موکد شده است.در گزارش همیلتون - بیکر نیز به دولت جورج بوش تماس با سوریه و ایران برای حل معضل عراق توصیه شده است. در ایران نیز کم نیستند کسانی که معتقدند در نهایت ایران و آمریکا برای حل و فصل جامع اختلا‌فات خود باید بر سر یک میز بنشینند. منافع متقابل در معاضدت و همکاری است نه در تقابل. صاحب این قلم نیز در زمره کسانی بود که چنین می‌اندیشید.

چنانکه در تابستان سال 2006 فرصت طلا‌یی برای دولت ایران بود که بسیاری از مسائل خود را از طریق مذاکره حل و فصل نماید و از این باب، مذاکره را امری لا‌زم و بلکه مبارک می‌دانم و شاید دولت نهم از نظر مذاکراتی در آن زمان به مراتب شرایط مناسب‌تر و فرصت طلا‌یی‌تری به نسبت دولت‌های قبل خود برای فتح باب یک سلسله مذاکرات در نهایت جامع، برای باز کردن این گره کور داشت. به هر دلیل و انگیزه‌ای چنین نشد. برای هدایت توام با موفقیت و به پایان رساندن یک مذاکره برای هریک از طرفین الزامات و پیش نیازهایی وجود دارد. پیش‌زمینه مذاکره و فضایی که در آن مذاکره صورت می‌گیرد و هدف‌های از پیش تعریف شده برای طرفین یک امر بدیهی و ابتدایی است ولی سوال اساسی این است که چرا در چنین زمانی و شرایطی باید این مذاکره را انجام دهیم و با آمریکایی‌ها بر سر یک میز بنشینیم؟ در شرایطی که آمریکایی‌ها از قبل اعلا‌م کرده‌اند که به هیچ‌وجه با ایران و سوریه مذاکره مستقیم نمی‌کنند و دو ناو هواپیمابر، رزمناو و زیردریایی آنها در خلیج فارس و دریای عمان ترافیک دریایی ایجاد کرده است و بعضا اخبار تصادم آنها با ناوگان بازرگانی و غیربازرگانی گزارش می‌شود نماینده ایران در پشت میز مذاکره در جست‌وجوی چه خواهد بود و چه هدف‌هایی را برای منافع ملی ما تعقیب خواهد کرد؟

آیا این دیدار غیر از یک جلسه ایراد اتهام به ایران و شاید هم تفهیم اتهام چیز دیگری است؟ در شرایطی که ژنرال‌های بعثی عراق را قرار است مجددا دعوت به کار کنند و این خود به معنای تشویق آنان به صف‌آرایی علیه ایران است در بغداد در جست‌وجوی چه خواهیم بود؟ آیا شمشیر تحریم و یا ناوهای هواپیمابر نقشی غیر از قایق‌های توپدار در قرن نوزدهم دارند؟ آیا در بهترین حالت غیر از آن خواهد بود که ما را در چنبره یک مکانیسم سیاسی - حقوقی بین‌المللی متعهد و ملتزم به مشارکت در امری کنند که اساسا مقوله ما نیست و فقط مشکل دیگران را حل می‌کند؟ آیا از هم‌اکنون خودمان را آماده کرده‌ایم در بازگشت از بغداد و سپس استانبول چگونه تظاهر به پیروزی کنیم و موفقیت‌های کسب نکرده خود را توجیه کنیم؟و اگر چنین نکنیم آقای بوش با پوزخندی به آقای بیکر و آقای همیلتون فخر نخواهد فروخت که دیدید ایران قابل مذاکره نیست؟باور بفرمایید مذاکره کردن چیز بسیار خوبی است اما نه در چنین شرایطی.

منبع: اعتماد ملی

دستگیری عواملی که قصد انفجار هواپیمای عازم به تهران را داشتند

چند تروریست با ملیت های عربی که قصد داشتند هواپیمای خطوط هوایی لوفت هانزا به مقصد تهران را منفجر کنند ، توسط مامورین امنیتی فرودگاه فرانکفورت آلمان دستگیر شدند.
یک منبع آگاه در این زمینه به خبرگزاری مهر گفت: روز سه شنبه 6 مارس 2007 مطابق با 15 اسفند 85 یک فروند هواپیمای لوفت هانزا در فرودگاه فرانکفورت آلمان در حال بارگیری و قبل از انتقال مسافرین به داخل هواپیما بود که مامورین امنیتی این فرودگاه با توجه به اطلاعات قبلی به احتمال انجام عملیات تروریستی در این پرواز مشکوک شدند و حدود 11 ساعت مسافرین به همین دلیل در فرودگاه فرانکفورت نگهداری شده اند.

وی افزود: در این مدت با بررسی ها و تفتیش بدنه هواپیما دو بمب تاخیری یکی در بدنه درب هواپیما و دیگری در محفظه یکی از موتورها پیدا و خنثی سازی شده است.

این منبع آگاه ادامه داد: مسافرین این پرواز با هواپیمای دیگری عازم تهران شده اند و مامورین امنیتی در آلمان تا کنون یک مرد و 2 زن عرب را در این رابطه دستگیر کرده اند که بر اساس اعترافات اولیه آنها ظاهرا بنا بر این بوده تا با انفجار هواپیما بر فراز نقطه ای از خاک ایران یک سناریوی تبلیغی و جنگ روانی موازی نیز علیه کشورمان آغاز شود.

وی در ادامه به "مهر" گفت: هنوز مامورین اطلاعاتی آلمان نکته بیشتری از بازجویی ها اعلام نکرده اند ولی با توجه به سفر رئیس جمهور ایران به عربستان ، اجلاس اخیر اسلام آباد ، اجلاس آینده امنیتی در بغداد و نهایتا اجلاس 20 مارس (1ول فروردین) کشورهای عربی در عربستان، بعید نیست که این اقدام تروریستی با انگیزه یک عملیات سیاسی وسیع برای اختلاف افکنی بین ایران و کشورهای عربی و دامن زدن به تنش های منطقه ای طراحی شده باشد.

منبع فوق یادآور شد که چند نفر از کارکنان و خدمه فرودگاه فرانکفورت هم برای تحقیق در این زمینه دستگیر شده اند . گرچه تا کنون ارتباط مستقیم آنها با تروریست ها اثبات نشده اما مقامات امنیتی جا سازی بمب در بدنه هواپیما و محفظه موتور را بدون همکاری کارکنان فرودگاه تقریبا غیر ممکن می دانند.