بیزبلاگر- BETA

بیزبلاگر: در باره بازار، تجارت، سرمایه، زندگی و کسب وکار از نگاه فرزاد زمانی!- آنچه دیروز نمی دانستم!

بیزبلاگر- BETA

بیزبلاگر: در باره بازار، تجارت، سرمایه، زندگی و کسب وکار از نگاه فرزاد زمانی!- آنچه دیروز نمی دانستم!

شاید باب مذاکرات اتمی با ایران در نشست بغداد باز شود

دوتن از چهره های برجسته مطبوعاتی و تحلیلگران امور بین الملل آمریکا، از حضور ایران و سوریه در جمع مذاکره کنندگان نشست بغداد استقبال کردند.

روزنامه "سیاتل کرونیکل" چاپ آمریکا از قول کال توماس، تحلیلگر امور بین الملل نوشت: هر چند دولت بوش با تاخیر از ایران و سوریه در مورد عراق کمک خواست امامهم آن است که آنها در نحوه نگرش خود به این دو کشور تغییر اساسی داده اند.

وی افزود: گروه مطالعاتی عراق خیلی پیش از اینها دولت بوش را به انجام مذاکره با ایران و سوریه توصیه کرده بود اما به هر حال، دیرکرد این دولت برای آغاز این روند را نباید زیاد عجیب توصیف کرد. زیرا مساله مهم آن است که شروع دیر مذاکرات بهتر از آن بود که هیچ موقع این امر صورت نمی گرفت.

توماس تاکید کرد: در این نکته که ایران دست به آموزش شیعه  های عراق زده تا ضد سربازان آمریکایی مبارزه کنند، از لبنان در جریان جنگ اخیر با اسراییل حمایت کرده و با سوریه همکاری تروریستی دارد، اطمینان کامل داریم اما بر این نکته نیز پافشاری می کنیم که انجام میانجی گری در هر مقطعی برای ما امکان پذیر است. از میانجی گری در عالم دیپلماتیک گرفته تا میانجی گری نظامی، همه از جمله گزینه های پیش روی ماست.

باب بلیکس استراتژیست میانه رو دموکرات آمریکا نیز در این مورد گفت: هر چند توماس معتقد است که اگر تحریم های اعمال شده به ایران، آنها را از فعالیت هسته ای بازندارد، تاسیسات اتمی شان را بمباران می کنیم اما من بر این عقیده ام که نباید عجله کرد زیرا ممکن است مذاکرات در نشست بغداد، باب مذاکره اتمی را نیز باز کند.

وی در پاسخ به این سوال که "اگر" مذاکرات جواب ندهد  چه باید کرد؟ گفت: در عالم سیاست به اما و اگر نمی توان دل بست. آیا می توانید بگویید اگر سوریه با ایران همکاری نداشت آیا واقعا صلح در خاورمیانه شکل می گرفت؟ اگر طوفان برف در آمریکا روی نمی داد وضعیت ما الآن چگونه بود؟ اگر، اگر، اگر، اگر ... اما و اگر برای ما سیاست نمی شود و باید به دنبال فکری تازه باشیم.

آیا ماجرای گم شدن "عسگری" تبدیل به بحران تبلیغی می شود

حدود 10 روز پیش ، گم شدن اسرار آمیز معاون سابق آماد و پشتیبانی وزارت دفاع دوران خاتمی از پشت پرده مراودات امنیتی بیرون افتاد و برای اولین بار روزنامه "الوطن"آن را افشا کرد .

 علیرضا عسگری  سردار 63 ساله ای است که در 18 بهمن‌ ماه از  دمشق به استانبول رفت و در هتل «گیلان» که قبلا برای وی رزرو شده بود اقامت گزید و سپس ناپدید شد . 

هرچند گفته شد که نمایندگانی از ایران به ترکیه اعزام شده اند تا از سرنوشت این مقام سابق اطلاعاتی کسب کنند و حتی منوچهر متکی، وزیر خارجه ایران، نیز از ترکیه خواست درباره ناپدید شدن این مقام سابق دفاعی توضیح دهد ولی تا کنون مقامات ایرانی مانور چندانی بر روی این رویداد اسرار آمیز انجام نداده اند و این ،فرضیه پناهندگی او را تقویت( ونه تأیید) می کند .

البته تا کنون نظرات متعددی دراین باره مطرح شده است ، از جمله اینکه وی توسط عوامل امریکایی ها و در راستای ربودن ایرانیانی که ممکن است اطلاعات هسته ای داشته باشند ،ربوده شده است .

همچنین ربوده شدن وی توسط "موساد" نیز خبری است که چند روز پیش روزنامه اسرائیلی " هاآرتص " بدان پرداخته و نوشت:احتمالا ربوده شدن این مقام سابق ایرانی با مفقود شدن رون آراد خلبان ارتش رژیم صهیونیستی که در سال 1986 در لبنان مفقود شده، در ارتباط است.

با این حال ، عمیر پرتز وزیر جنگ اسرائیل  این مسئله را انکار کرد و پس از ان رسانه های اسرائیلی نوشتند که عسگری به خاطر اختلافاتی که با دولت احمدی نژاد داشت به غرب گریخته است .

در همین حال برخی منابع غیر رسمی اعلام کردند که عسگری توسط اعضای سازمان مجاهدین خلق ربوده شده و آنها بلافاصله امریکایی ها را در جریان این آدم ربایی قرار داده اند .

گاردین ، چاپ انگلیس هم در این باره نوشت:  این مقام سابق ایرانی هم اکنون در شمال اروپا تحت بازجویی سرویس های امنیتی غرب قرار دارد.

در آخرین خبر نیز ، صدای آمریکا( VOA ) نیز به نقل از به نقل از واشنگتن پست مدعی شد:مقام نظامی پیشین دولت ایران که در سفر به ترکیه در ماه گذشته مفقود شده بود کشور خود را ترک و در حال همکاری با سازمانهای اطلاعاتی غربی است.

روزنامه واشنگتن پست از قول یک مقام بلندپایه آمریکا میگوید که علیرضا عسگری اطلاعاتی را درباره شبه نظامیان حزب الله در لبنان و روابط ایران با آن گروه، ارائه کرده است.

مقام آمریکائی درباره محل اقامت عسگری اطلاعی نداده است.
عسگری هم اکنون در اروپای شمالی به سر میبرد و مأمورین اطلاعاتی آمریکائی پیش از فرستادن وی به آمریکا، در حال مشغول کسب اطلاعات از او هستند.

به نظر می رسد ، فارغ از اینکه عسگری ربوده شده یا پناهنده شده باشد ، ماجرای پیش آمده ، پتانسیل این را دارد که تبدیل به یک بحران تبلیغاتی علیه ایران شود و طی آن منابع غربی، هرآنچه را که تمایل دارند درباره برنامه های نظامی ایران به افکار عمومی القا کنند ، از زبان این مقام سابق وزارت دفاع ایران مطرح کنند و بدین ترتیب میزان باور پذیری ادعاهای خود را بالا تر ببرند به ویژه آن که اگر اخبار مربوط به فرار عسگری نیز صحت داشته باشد، آنگاه باید نگرانی بیشتری داشت زیرا علاوه برانکه بسیاری از اسرار نظامی در معرض افشا شدن قرار می گیرد، این سناریو به طور جدی مطرح است که در چارچوب معامله با پناه دهندگان ، به اعلام اطلاعات ساختگی نیز به عنوان منبعی کاملا معتبر نیز بپردازد .

از این رو لازم است مسوولان امنیتی از هم اکنون در تمهید پادزهرهای لازم برای کاستن از اثرات این حادثه باشند ، حادثه ای که در یکی از حساس ترین مقاطع که امریکایی ها دنبال پردونده سازی برای ایران هستند ، رخ داده است .

تعظیم یهودیان سراسر دنیا به ایران

   
 در این مراسم که هر سال یک بار برگزار می شود، دختران و پسران جوان یهودی با پوشیدن بهترین لباس های خود، برای پیروی از ایده فکری کوروش کبیر اعلام آمادگی می کنند و او را سمبل آزادیخواهی در عهد باستان می دانند که در عصر معاصر نیز ایده هایش نقش کاربردی بازی می کند. در این مراسم، یهودیان مستقر در اسراییل با فرستادن درود بر کوروش کبیر مدفون در پاسارگاد، دانیال نبی مدفون در شوش دانیال و استر و مردخای مدفون در همدان از آنان به عنوان سمبل های آزادی یاد کردند.
 مردم اسراییل دیگر یهودیان سراسر دنیا دیروز رو به ایران سر تعظیم فرود آوردند و به کشورمان ادای احترام کردند.

 "رادیو ملی" اسراییل اعلام کرد: یهودیان دیروز به نشانه احترام به کورش کبیر در ایران که مانع از نسل کشی آنها شد، به سوی ایران سر تعظیم فرود آوردند و به روح او درود فرستادند.

این رادیو افزود: پناه دادن به یهودیان توسط کوروش کبیر در زمان هخامنشیان، هنوز به یاد پیروان این دین الهی مانده و با وجود گذشت هزاران سال از آن موقع، یهودیان در سراسر دنیا به خاطر میهمان نوازی آن پادشاه ایرانی، به سوی این کشور تعظیم می کنند.

رادیو ملی اسراییل تاکید کرد: طی مراسم ویژه در "میا شاریم" اسراییل که با حضور صدها هزار اسراییلی برگزار شد، یهودیان بر کوروش کبیر، دانیال نبی، استر و مردخای درود فرستادند.

در این مراسم که هر سال یک بار برگزار می شود، دختران و پسران جوان یهودی با پوشیدن بهترین لباس های خود، برای پیروی از ایده فکری کوروش کبیر اعلام آمادگی می کنند و او را سمبل آزادیخواهی در عهد باستان می دانند که در عصر معاصر نیز ایده هایش نقش کاربردی بازی می کند.

در این مراسم، یهودیان مستقر در اسراییل با فرستادن درود بر کوروش کبیر مدفون در پاسارگاد، دانیال نبی مدفون در شوش دانیال و استر و مردخای مدفون در همدان از آنان به عنوان سمبل های آزادی یاد کردند.

در حاشیه این مراسم، یهودیان حاضر در مراسم برگزار شده در اسراییل، آدولف هیتلر و محمود احمدی نژاد را به عنوان بانیان اصلی ایده نابودی یهودیت نفرین کردند.

لازم به ذکر است که یهودیان سراسر دنیا در این مراسم رو به ایران کرده و به نشانه احترام به کوروش پادشاه هخامنشی، سر تعظیم فرود آوردند.

نکته حائز اهمیت اینکه نفرین کنندگان اسراییلی احمدی نژاد که از صهیونیست ها تشکیل شده بودند، ظاهرا این نکته را فراموش کرده اند که رییس جمهور ایران ضد صهیونیست است نه ضد یهودیت.

"پرل هاربر" و یا "١١ سپتامبر" دیگری در راه است!

در سپتامبر ٢٠٠٢ روزنامه نسبتا کوچکی در اسکاتلند بنام "ساندی هرالد" (Sunday Herald) با انتشار مقاله ای موجی از حیرت و ناباوری را در جهان برانگیخت.

مقاله مزبور صحبت از طرحی می کرد که در سپتامبر ٢٠٠٠ و پیش از به قدرت رسیدن جورج بوش توسط فکر انباره (Think Tank) "پی نک- پروژه قرن جدید آمریکائی"1 (PNAC-The Project for the New America Century) تهیه شده بود. افراد کلیدی پروژه مزبور عبارت بودند از: دیک چنی، دانالد رامسفلد، پال ولفوویتس (معاون پیشین وزارت دفاع و رئیس فعلی بانک جهانی)، جب بوش (برادر جورج بوش و فرماندار ایالت فلوریدا)، زالمای خلیل زاد (نماینده آمریکا در عراق، نماینده احتمالی آینده آمریکا در سازمان ملل، افغانی الاصل و از مشاوران کمپانی نفتی یونوکال) و الیوت آبرامس (مغز متفکر شورای امنیت ملی آمریکا در امور خاورمیانه و کسی که به گفته سیمور هرش2 از مدافعان سرسخت اسرائیل و یکی از شکل دهندگان جنگ عراق علیه ایران بوده است).

طرح مزبور (3) که قبل از انتخابات آمریکا و به قدرت رسیدن بوش تهیه گردیده بود سخن از این می راند که "آمریکا دهها سال است که در انتظار بدست گرفتن کنترل دائمی خلیج (خلیج فارس) است.

به این منظور دعوای پایان نیافته با عراق می تواند بهترین بهانه برای روانه کردن نیروی عظیم ارتش آمریکا باشد." گزارش در ضمن برای نخستین بار پیشنهاد می کرد که سیاست خارجی آمریکا بر اساس حملات پیش دستانه (Preemptive attacks) علیه دشمنان آمریکا سامان داده شود و از طریق نیروی نظامی تفوق و برتری آمریکا در جهان تثبیت شود.

اما نکته عجیبی که در این گزارش به آن اشاره شده بود این بود که دست زدن به چنین تحول بزرگی مستلزم زمانی طولانی خواهد بود مگر اینکه فاجعه ای مانند "پرل هاربر" بعنوان کاتالیزور و در جهت توجیه چنین تغییرات بنیادی بکار گرفته شود. (پرل هاربر- حمله قوای ژاپن به بندر آمریکائی موسوم به همین نام در سال ١٩۴١ در خلال جنگ دوم جهانی که منجر به ورود آمریکا به جنگ و پیوستن به متفقین شد). ١١ سپتامبر همان "پرل هاربر جدید" بود که حکومت آمریکا آنرا با آغوش باز در بر گرفت. آنچه که برای خانواده ٣٠٠٠ تن از قربانیان ١١ سپتامبر یک تراژدی بود برای عده ای یک فرصت طلائی محسوب شد.

شباهت عجیب واقعه ١١ سپتامبر که یکسال پس از نوشتن گزارش مزبور رخ داد به تحلیل مندرج در گزارش

پی نک شک و تردید و سئوالهای فراوانی را دامن زد. (برای اطلاعات جامع در این زمینه به کتاب خورشید در مه ..... و آمریکا اینگونه اداره می شود، نوشته شهیر شهید ثالث- چاپ انتشارات پلک مراجعه فرمائید).

روزنامه ساندی هرالد یکبار دیگر در مقاله ای تکان دهنده دو سال پس از واقعه ١١ سپتامبر نوشت (4):

"منهتن (Manhattan) در آتش می سوخت و برج های دوقلوی مرکز تجارت جهانی به جهنمی سوزان تبدیل شده بودند. در همین حال پنج مرد بر روی رودخانه هادسن در نیوجرسی مشغول رقصیدن بودند و از شادی در پوست خود نمی گنجیدند" یکی از آنان نیز مشغول فیلمبرداری بود. فکر می کنید آنها اهل کجا بودند؟ فلسطین؟ عربستان؟ عراق؟ از اعضاء القاعده؟ اشتباه کرده اید. آنها اسرائیلی بودند و حداقل دو تن از آنان عضو پلیس مخفی اسرائیل، موساد. آنان دستگیر می شوند و در بازجوئی های انجام شده کسی که رانندگی اتوموبیل حامل آنان را برعهده داشت به پلیس می گوید: "ما اسرائیلی هستیم. ما مسئله شما نیستیم. مسائل شما مسئله ماست. مسئله فلسطینی ها هستند."

خبرنگار تحقیق گر فاکس نیوز کارل کامرون (Carl Cameron) در یک برنامه تلویزیونی چهار قسمتی(5) پرده از بزرگترین عملیات جاسوسی اسرائیل در خاک آمریکا برداشت.

صرف نظر از مطالب حیرت آوری که در این گزارش مستند تلویزیونی مطرح گردید آنچه که به بحث ما مربوط می شود اینست که طبق گزارش کامرون "یکی از سازمان های فوق سری امنیت ملی که مرکز آن در شمال مریلند قرار دارد گزارش فوق محرمانه ای تهیه نموده مبنی بر اینکه محتوای مکالمات تلفنی در آمریکا بدست بیگانگان و بطور اخص اسرائیل می افتد."

در سال ٢٠٠٠مجله معتبر اینسایت (Insight) با اشاره به (6) یک سری عملیات محیرالعقول جاسوسی در خاک آمریکا افشاء می کند که برخی از مقامات ضد جاسوسی اف بی آی در پی کشف شبکه ای هستند که در بالاترین سطوح مملکتی در آمریکا یعنی از کاخ سفید گرفته تا وزارت خارجه تلفن هائی را که در مقابل هر نوع شنود و جاسوسی کاملا ایمن شده اند، کنترل و مکالمات آنان را را ضبط می کنند. (لازم به ذکر است که اصل مقاله از آرشیو مجله اینسایت حذف شده است و ما آنرا از سایتهای دیگر بدست آوردیم).

در ماجرای افتضاح جنسی بیل کلینتون و مونیکا لوینسکی، کنت ستار (Kenneth Starr) دادستان مامور رسیدگی به پرونده در گزارش خود می نویسد7: "او (بیل کلینتون) به مونیکا گفت که یک سفارت خانه خارجی تلفن های او را کنترل می کند لذا آنها باید برای روز مبادا داستانی را برای توجیه مکالمات تلفنی خود ابداع کنند."

این کدام دست مرموز و قدرت قاهره ایست که رئیس جمهور آمریکا علیرغم وقوف به وجود آن قدرت مقابله با آن را نداشته و این چنین از آن هراسان است.

کامرون خبرنگار فاکس در همان گزارش قبلی اشاره به نکته ای حساس می کند که به بحث ما مربوط می شود.

تمامی صورت حسابهای تلفن های داخل آمریکا تنها توسط یک شرکت بنام ادماکس لیمیتد  (8) (Admocs Ltd.) تهیه می شود که دفتر مرکزی آن در اسرائیل است.

کامرون در این گزارش با توجه به وضعیت انحصاری این شرکت می گوید: "عملا غیر ممکن است که مکالمه ای در خاک آمریکا صورت گیرد بدون اینکه ادماکس آنرا به بایگانی خود نسپارد."

در بخش سوم از گزارش چهار قسمتی کامرون خبر از موضوع عجیب تری می دهد و آن اینکه سیستم شنود حکومت آمریکا (استراق سمع توسط سیستم های امنیتی و اطلاعاتی و دوائر دیگر دولتی) بطور انحصاری از طریق شرکت اسرائیلی دیگری بنام کامورس تکنالوجی (9) (Comverse Technology) صورت می گیرد.

ساندی هرالد در همان گزارشی که در ابتدای این مقاله به آن اشاره شد می نویسد که تروریست های عملیات ١١ سپتامبر قاطعا زیر نظر لحظه به لحظه جاسوسان اسرائیل در خاک آمریکا بوده اند. آنها از تمامی فعالیت های محمد عطا رهبر عملیات ١١ سپتامبر اطلاع کامل داشته و حتی در نزدیکی محل زندگی وی در یک خانه تیمی زندگی می کرده اند.

کامرون در بخش دوم و سوم گزارش فاکس نیوز می گوید:

"فاکس نیوز اطلاعاتی بدست آورده که برخی از مامورین تفحص ١١ سپتامبر اذعان داشته اند که تروریست ها از کم و کیف و زمان کنترل تلفن هایشان مطلع بوده و همیشه یک گام از سیستم امنیتی جلوتر بوده اند."

روزنامه ساندی هرالد با طرح این مسئله که جاسوسان اسرائیلی می توانسته اند به تروریست ها در انجام عملیاتشان کمک اطلاعاتی داده باشند می نویسد:

"اگر نزدیک ترین متحد اسرائیل (آمریکا)، درد ناشی از کشتار گروهی از مردم خود را بدست تروریستها می چشید اسرائیل می توانست اتحادی ناگسستنی با تنها ابرقدرت جهان برقرار کرده و دستش برای تصفیه حساب با تروریست های فلسطینی باز شود."

بیهوده نبود که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر فوق راست سابق اسرائیل در مصاحبه ای که بلافاصله پس از وقایع ١١ سپتامبر انجام داد در پاسخ به این سئوال که فکر می کند حوادث مزبور چه تاثیری بر روابط آمریکا و اسرائیل خواهد گذاشت درحالیکه ذوق زده بنظر می رسید گفت: "این بسیار خوب است" و بعد که می بیند در مقابل چشمان حیرت زده میلیونها بیننده صحبت می کند می گوید "خب، خوب نیست اما یک همدردی فوری را نسبت به اسرائیلی ها بوجود خواهد آورد."

اما آنچه که محور این مقاله بر حول آن می گردد اینست که با تمرکز بر روی حروف ریزی که در اخبار می آید احساس می شود پرل هاربر و یا یازده سپتامبر دیگری در راه است و این بار سیل اتهام به سمت ایران نشانه خواهد رفت. این سخن یک "تئوریسین توطئه" نیست و خطر بزرگ هم در همین جاست.

ژیبگینف برژینسکی، یکی از مغزهای متفکر سیاست خارجی آمریکا و از مدیران ارشد شورای روابط خارجی در سخنان اخیر خود در برابر کمیته روابط خارجی سنای آمریکا (10) می گوید:

"یک سناریوی پذیرفتنی برای ایجاد برخورد نظامی با ایران عبارت است از متهم کردن ایران به عنوان عامل شکست آمریکا در عراق و سپس با توسل به یک اقدام تحریک آمیز در عراق (مانند حمله به منطقه سبز مقر نظامیان آمریکا- توضیح از ماست) و یا یک اقدام تروریستی در خاک آمریکا  ایران در مظان اتهام قرار گرفته و عملیات نظامی "تدافعی" (آن چنانکه حکومت از آن یاد خواهد کرد) علیه ایران آغاز گردد."

بهوش باشیم... اینها سخنان ایراد شده در بالاترین سطوح حکومت آمریکا و به نقل از یکی از متفکران سیاسی ذی نفوذ در آمریکاست. باید با بهره گیری از یک دیپلماسی فعال کشورهای جهان را از سناریو های احتمالی مطلع کرد. هشدار پیشاپیش به جهان می تواند بسیاری از این نقشه ها را خنثی کند.

این نوع اعمال مسبوق به سابقه است. نیویورک تایمز طی مقاله ای (11)  با افشای اسنادی که حاوی یادداشت های محرمانه جلسات پرزیدنت بوش و تونی بلر قبل از حمله به عراق است می نویسد: "آقای بوش اظهار داشت راه های عدیده ای برای تحریک و ایجاد درگیری وجود دارد از جمله این که یکی از هواپیماهای تجسسی ایالات متحده به رنگ هواپیماهای متعلق به سازمان ملل رنگ آمیزی شود شاید که آتشی از سوی عراقی ها بر روی آن گشوده شود."

(در صورت چنین عملی عراق متهم به نقض قوانین مصوب سازمان ملل می گردید- توضیح از ماست).

باید پیام برژینسکی به گوش رهبران اروپا، چین و روسیه برسد. هر گونه تعلل، برخورد انفعالی و خوش باورانه که ریشه در واقعیت های عینی نداشته و متکی بر احساسات، غرور و خود شیفتگی باشد فاجعه ای بزرگ را برای ما ایرانی ها ببار خواهد آورد.

آقای احمدی نژاد در مصاحبه خود در دی ماه امسال که در ماناگوا پایتخت نیکاراگوئه انجام دادند و متن آن در روزنامه پر تیراژ کوریردلاسرا (12) چاپ ایتالیا منتشر گردید اعلام کردند که اسرائیل و آمریکا جرات حمله به ایران را ندارند.

این گفته ایشان بر پایه یکی از این دو فرض می تواند استوار باشد. اول اینکه این گفته به منظور ایجاد آرامش در داخل ایران و جلوگیری از تشویش و پریشانی فکر مردم صورت گرفته است که در این صورت باید گفت: اولا باید این واقعیت را پذیرفت که شکل اطلاع رسانی در این روزگار به نحوی تغییر کرده که خبرها چه ما بخواهیم و چه نخواهیم به داخل ایران نفوذ خواهد کرد.

بسیار ساده اندیشانه خواهد بود که تصور کنیم به صرف اینکه آقای احمدی نژاد می فرمایند آمریکا جرات حمله به ایران را ندارد در مردم ایجاد آرامش شود. آنان هر روز حتی از طریق رسانه های دولتی در جریان شاخ شانه کشیدن های آمریکا قرار می گیرند.

ثانیا با قبول این فرض که ایشان واقف به عمق قضیه هستند اما از روی مصلحت است چنین می گویند، ما باید شاهد یک دیپلماسی بسیار فعال، فرستادن گروههای مختلف با پیامهای مشابه به کشورهای مختلف جهان باشیم.

این نمایندگان باید حقایقی که بطور اختصار در این نوشتار آمد کنار هم قرار داده و در برابر دید رهبران جهان قرار دهند. در همان کشورهای خارجی مصاحبه های محلی ترتیب دهند و دنیا را آگاه کنند که طرح حمله به نیروهای آمریکائی در عراق و یا یک حمله تروریستی دیگر در خاک آمریکا و بعد متهم کردن و حمله به ایران بر اساس گفته منبعی چون برژینسکی در دست تهیه است. سپس با استناد به تاریخچه آنچه در عراق اتفاق افتاد از اسناد جعلی فروش اورانیوم توسط دولت نیجر به عراق گرفته (اسناد آنقدر ناشیانه جعل شده بود که امضاء ذیل قرارداد فروش اورانیوم را وزیری امضاء کرده بود که ده سال پیش از آن کابینه دولت نیجر را ترک کرده بود)، تا ارتباط صدام با القاعده که بر اساس تحقیقات کمیسیون ١١ سپتامبر13 از پایه دروغ بودن آن برملا گردید، تا سخنان آقای بوش برای رنگ آمیزی هواپیماهای آمریکائی، جهان را از خطر بزرگی که در پیش روست مطلع سازیم.

لابی های بزرگ اسرائیلی از قبیل ایپک (AIPAC) دقیقا همین روش را در واشنگتن پی می گیرند. اخبار را استخراج کرده، خلاصه می کنند در کنار هم می نهند و با تحلیل های جهت دار آنانرا در اختیار نمایندگان کنگره و سنا قرار می دهند.

حال، از آنجا که کمترین تحرک دیپلماتیکی در این جهت مشاهده نمی شود انسان ناچار به فرض دوم گرایش پیدا می کند که ایشان واقعا معتقدند که آمریکا و اسرائیل جرات حمله به ایران را ندارند.

این فرض نزد من از آنجا بیشتر قوت می گیرد که شب بعد از یک مصاحبه تلویزیونی با آقای احمدی نژاد گزارش می شود که (14):

"در دیدار امروز بیش از یکصد تن از نمایندگان مجلس با هاشمی رفسنجانی وی به صورت تلویحی به برخی از اظهارات شب گذشته محمود احمدی نژاد پاسخ داد.....( آقای هاشمی می گویند) چندی پیش در جلسه ای که به اتفاق گروهی از مسئولان خدمت رهبری بودیم، کسی گفت که تهدیدات جدی نیست و هیچ نگرانی وجود ندارد که آیت الله خامنه ای در پاسخ به او تاکید کردند، تهدیدات جدی است."

جالب تر اینکه تنها چند ساعت پیش از گفت و گوی ویژه خبری با احمدی نژاد، منوچهر متکی در جلسه ای در حضور تعدادی از نمایندگان مجلس می گوید (15): "تهدیدات آمریکا، جدی و فراتر از عملیات روانی و تبلیغاتی است. وزیر خارجه در پاسخ به پرسش های نمایندگان درباره میزان احتمال حمله محدود یا نامحدود آمریکا گفت: احتمال حمله هم به صورت محدود و هم به صورت نامحدود وجود دارد."

در زندگی به ندرت اتفاق می افتد که انسان از صمیم قلب از خدای بزرگ بخواهد که خود در اشتباه باشد و آن که نظر مخالف او را دارد حقیقت را بگوید. این یکی از آن لحظات نادر است.

عسگری را احتمالاً غربی‌ها ربوده‌اند

ایران، روز سه‌شنبه، احتمال داد که یکی از مقامات پیشین دفاعی ایران که هجدهم بهمن ماه سال جاری در استانبول ناپدید شد، توسط غربی‌ها ربوده‌شده‌باشد.
سرتیپ پاسدار اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی روز سه‌شنبه درگفت و گو با خبرنگاران گفت: "احتمال می‌رود عسگری توسط سرویس‌های اطلاعاتی کشورهای غربی ربوده شده باشد." او سفر علیرضا عسگری را به سوریه سفری شخصی نامید و گفت که تیمی از دیپلمات‌های ایرانی برای پیگیری این مسئله به ترکیه فرستاده شده‌اند. ایران همچنین درباره ناپدید شدن این مقام پیشین دفاعی از ترکیه رسماً توضیح خواسته‌است. فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی همچنین افزود: "تحقیقات نیروهای انتظامی نشان می‌دهد که آقای عسگری ترکیه را ترک نکرده و در هیچ‌یک از بیمارستان‌های آن کشور نیز دیده نشده‌است."

سردار سرتیپ علیرضا عسگری، معاون وزارت دفاع علی شمخانی، وزیر دفاع دولت محمد خاتمی، رئیس جمهوری پیشین ایران بود که هجدهم بهمن ماه سال جاری در استانبول ناپدید شد. وی که گفته می‌شود اطلاعات زیادی در مورد فعالیت‌های نظامی ایران دارد، از دمشق وارد استانبول شده و پس از ورود به این شهر در هتل گیلان اقامت گزیده‌بود.

رسانه‌های ترکیه و اسرائیل طی روزهای اخیر مملو از گمانه‌زنی‌ها در مورد ناپدید شدن این مقام دفاعی ایران بوده‌است.