بیزبلاگر- BETA

بیزبلاگر: در باره بازار، تجارت، سرمایه، زندگی و کسب وکار از نگاه فرزاد زمانی!- آنچه دیروز نمی دانستم!

بیزبلاگر- BETA

بیزبلاگر: در باره بازار، تجارت، سرمایه، زندگی و کسب وکار از نگاه فرزاد زمانی!- آنچه دیروز نمی دانستم!

واقعیت‌های فلسطین را می‌گویم



دو سال پیش با انتشارات سایمون و شوستر قراردادی را امضا کردم برای نوشتن کتابی درباره‌ی خاورمیانه که مبتنی است بر مشاهدات شخصی‌ام. این مشاهدات حاصل نظارت مرکز کارت بر سه انتخابات در فلسطین و مشورت‌های من با رهبران سیاسی اسراییل و فعالان صلح است.

وقتی که یاسر عرفات و بعداً محمود عباس به عنوان رؤسای تشکیلات خودگردان و اعضای پارلمان برای نمایندگی انتخاب شدند، ما تمام جامعه‌های فلسطینی را در سال‌های ۱۹۹۶، ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ پوشش دادیم. این انتخابات تقریباً بی‌عیب بودند و حضور مردم بسیار بالا بود مگر در شرق اورشلیم که به خاطر محدودیت‌های شدید اسراییلی‌ها، تنها حدود ۲۰ در صد از رأی دهندگان ثبت شده توانستند رأی بدهند.

موضوعات جنجال برانگیز مربوط به فلسطین و مسیر صلح برای اسراییل میان اسراییلی‌ها و ملت‌های دیگر شدیداً محل بحث هستند اما در ایالات متحده وضع چنین نیست. در ظرف سی سال گذشته، من محدودیت‌های شدید هر گونه بحث آزاد و متعادل را درباره‌ی واقعیت‌های این منطقه شاهد بوده و تجربه کرده‌ام. دودلی در انتقاد از سیاست‌های دولت اسراییلی به خاطر تلاش‌ها و لابی کمیته‌ی عمل اسراییلی-آمریکایی و غیبت هر گونه صدای مهم و مخالف است.

تبعیت رسانه‌های آمریکا از مواضع دولتی

برای اعضای کنگره حمایت کردن از موضعی متعادل میان اسراییل و فلسطین و سخن گفتن از این‌که اسراییل باید به قوانین بین‌المللی تن دهد یا سخن گفتن در دفاع از عدالت یا حقوق بشر برای فلسطینی‌ها حکم خودکشی را دارد. افراد خیلی کمی جسارت دیدن شهرهای فلسطینی رام الله، نابلس، حبرون، شهر غزه یا حتی بیت‌اللحم و سخن گفتن با ساکنان محاصره شده را پیدا می‌کنند. چیزی که فهم‌اش دشوارتر است این است که چرا صفحات سردبیری روزنامه‌ها و مجله‌های عمده در ایالات متحده‌ی آمریکا این محدودیت‌های خود آفریده را رعایت می‌کنند درست بر خلاف ارزیابی‌های خصوصی که با قوت توسط همکاران‌شان در ارض مقدس بیان می‌شوند.

با کمی تردید و اندکی دودلی درباره‌ی نحوه‌ی استقبال از کتاب‌ام، من از نقشه‌ها، متون و اسنادی استفاده کردم که وضعیت را دقیق توصیف و تنها مسیر ممکن برای صلح را تحلیل کنم: که اسراییلی‌ها و فلسطینی‌ها در کنار یکدیگر در حیطه‌ی مرزهای شناخته‌ شده‌ی بین‌المللی‌شان با هم زندگی کنند. این گزینه‌ها با قطع‌نامه‌های سازمان ملل که مورد حمایت آمریکا و اسراییل نیز هستند، و با سیاست رسمی آمریکا از سال ۱۹۶۷، توافق‌نامه‌های مورد اتفاق رهبران اسراییلی‌و دولت‌های‌شان در سال‌های ۱۹۷۸ و ۱۹۶۷ (که به خاطر آن جایزه‌ی صلح نوبل دریافت کردند)، پیشنهاد اتحادیه‌ی عرب برای به رسمیت شناختن اسراییل در سال ۲۰۰۲ و برنامه‌ی بین‌المللی چهارجانبه‌ی «نقشه‌ی راه صلح» که سازمان آزادی‌بخش فلسطین آن را پذیرفت و عمدتاً اسراییل آن را رد کرد، سازگار است.

این کتاب اختصاص به شرایط و اتفاقات در فلسطین دارد و نه اسراییل که دموکراسی در آن حاکم است و شهروندان با هم زندگی می‌کنند و جایگاه قانونی برابر دارند.

با وجود این‌که حدود یک هفته را برای تور یک کتاب تا به حال سپری کرده‌ام، از هم اکنون می‌توان واکنش افکار عمومی و رسانه‌ها را داوری کرد. فروش کتاب زنده و با نشاط است و مصاحبه‌های جالبی در تلویزیون از جمله با «برنامه‌ی زنده‌‌ی لری کینگ»، «هاردبال»، «دیدار با مطبوعات»، «ساعت خبری با جیم لرر»، نمایش تلویزیونی «چارلی رز»، سی-اسپن و دیگران داشته‌ام. اما گزارش‌های خبری اندکی در روزنامه‌های عمده درباره‌ی آن‌چه نوشته‌ام دیده‌ام.

اراضی اشغالی را ببینید، بعد نقد کنید

بررسی‌های کتاب در رسانه‌های غالب عمدتاً توسط نمایندگان سازمان‌های یهودی نوشته شده‌اند که بعید است از اراضی اشغالی دیدن کنند و نقد اصلی آن‌ها بر کتاب این است که این کتاب ضد اسراییلی است. دو عضو کنگره آشکارا منتقد این کتاب بوده‌اند. سخنگوی تازه‌ی کنگره نانسی پلوسی، به عنوان مثال، (پیش از انتشار کتاب) بیانیه‌ای صادر کرد و گفت که «او درباره‌ی اسراییل سخنگوی حزب دموکرات نیست». بعضی از بررسی‌هایی که در آمازون دات کام شده‌ است مرا «ضد سامی» می‌نامند و بعضی کتاب را متهم به «دروغ‌بافی» و «تحریف» کرده‌اند. یکی از همکاران سابق مرکز کارتر با آن مشکل پیدا کرده است و آلن درشوویتز عنوان کتاب را «بی‌شرمانه» نامیده است.

اما در جهان واقعی، واکنش بسیار مثبت بوده است. من در چهار کتاب فروشی کتاب را امضا کرده‌ام و در هر کدام از آن‌ها کتاب بیش از ۱۰۰۰ خریدار داشته است. من یک اظهار نظر منفی هم داشته‌ام – که باید به خاطر خیانت مرا محاکمه کنند – و یک نفر به سی-اسپن تلفن زده بود و مرا ضد سامی خوانده بود. آزاردهنده‌ترین تجربه‌ی من رد پیشنهادم برای سخنرانی رایگان درباره‌ی کتاب در مراکز دانشگاهی بود که دانشجویان یهودی زیادی دارند. هدفم برگزاری پرسش و پاسخ میان دانشجویان و استادان بود. شهروندان برجسته‌ی یهودی و اعضای کنگره که به طور خصوصی از من به خاطر ارایه‌ی واقعیت‌ها و نظرهای تازه تشکر کرده‌اند، بسیار مرا تشویق کرده‌اند.

من واقعیت‌ها را می‌گویم

این کتاب ظلم و تعقیب منفور در اراضی اشغالی فلسطین را که در آن‌ها مردم به جوازهای عبور سختگیرانه نیاز دارند و تفکیک سختی میان شهروندان فلسطینی و ساکنان یهودی کرانه‌ی باختری هست، توصیف می‌‌کند. یک دیوار بزرگ مانند زندان در دست احداث است که از میان آن‌چه از فلسطین باقی مانده است عبور می‌کند تا زمین‌های بیشتری را برای ساکنان اسراییلی فراهم کند. از بسیاری جهات، این وضعیت ظالمانه‌تر از وضعیتی است که سیاهان در آفریقای جنوبی دوره‌ی آپارتاید از سر می‌گذراندند. من روشن کرده‌ام که انگیزه‌‌ی این کار نژاد‌پرستی نیست بلکه تمایل اقلیتی در اسراییل است برای تصرف و استعمار مکان‌های برگزیده در فلسطین و سپس سرکوب زورگویانه‌ی هر گونه امتناعی از سوی شهروندان آواره. روشن است که من هر گونه عمل تروریستی یا خشونت علیه غیرنظامیان بی‌گناه را محکوم می‌کنم و درباره‌ی کشتارهای وحشتناک از هر دو سوی، اطلاعات می‌دهم.

هدف نهایی کتاب من ارایه‌ی واقعیت‌هایی درباره‌ی خاورمیانه است که عمدتاً در آمریکا مجهول مانده‌اند تا بحث و گفت‌وگو را جا بیندازم و به آغاز دوباره‌ی گفت‌وگوهای صلح (که اکنون شش سال است متوقف مانده‌اند) کمک کنم. این واقعیات می‌تواند منجر به صلح دایمی برای اسراییل و همسایگان‌اش شود. امید دیگرم این است که یهودیان و سایر آمریکاییانی که هدف مشابهی دارند انگیزه پیدا کنند تا عقایدشان را بیان کنند، حتی به صورت عمومی، و شاید به طور منسجم و هماهنگ. خوشحال می‌شوم در این راستا کمکی انجام بدهم.

منبع: لوس آنجلس تایمز

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد