بیزبلاگر- BETA

بیزبلاگر: در باره بازار، تجارت، سرمایه، زندگی و کسب وکار از نگاه فرزاد زمانی!- آنچه دیروز نمی دانستم!

بیزبلاگر- BETA

بیزبلاگر: در باره بازار، تجارت، سرمایه، زندگی و کسب وکار از نگاه فرزاد زمانی!- آنچه دیروز نمی دانستم!

تعظیم یهودیان سراسر دنیا به ایران

   
 در این مراسم که هر سال یک بار برگزار می شود، دختران و پسران جوان یهودی با پوشیدن بهترین لباس های خود، برای پیروی از ایده فکری کوروش کبیر اعلام آمادگی می کنند و او را سمبل آزادیخواهی در عهد باستان می دانند که در عصر معاصر نیز ایده هایش نقش کاربردی بازی می کند. در این مراسم، یهودیان مستقر در اسراییل با فرستادن درود بر کوروش کبیر مدفون در پاسارگاد، دانیال نبی مدفون در شوش دانیال و استر و مردخای مدفون در همدان از آنان به عنوان سمبل های آزادی یاد کردند.
 مردم اسراییل دیگر یهودیان سراسر دنیا دیروز رو به ایران سر تعظیم فرود آوردند و به کشورمان ادای احترام کردند.

 "رادیو ملی" اسراییل اعلام کرد: یهودیان دیروز به نشانه احترام به کورش کبیر در ایران که مانع از نسل کشی آنها شد، به سوی ایران سر تعظیم فرود آوردند و به روح او درود فرستادند.

این رادیو افزود: پناه دادن به یهودیان توسط کوروش کبیر در زمان هخامنشیان، هنوز به یاد پیروان این دین الهی مانده و با وجود گذشت هزاران سال از آن موقع، یهودیان در سراسر دنیا به خاطر میهمان نوازی آن پادشاه ایرانی، به سوی این کشور تعظیم می کنند.

رادیو ملی اسراییل تاکید کرد: طی مراسم ویژه در "میا شاریم" اسراییل که با حضور صدها هزار اسراییلی برگزار شد، یهودیان بر کوروش کبیر، دانیال نبی، استر و مردخای درود فرستادند.

در این مراسم که هر سال یک بار برگزار می شود، دختران و پسران جوان یهودی با پوشیدن بهترین لباس های خود، برای پیروی از ایده فکری کوروش کبیر اعلام آمادگی می کنند و او را سمبل آزادیخواهی در عهد باستان می دانند که در عصر معاصر نیز ایده هایش نقش کاربردی بازی می کند.

در این مراسم، یهودیان مستقر در اسراییل با فرستادن درود بر کوروش کبیر مدفون در پاسارگاد، دانیال نبی مدفون در شوش دانیال و استر و مردخای مدفون در همدان از آنان به عنوان سمبل های آزادی یاد کردند.

در حاشیه این مراسم، یهودیان حاضر در مراسم برگزار شده در اسراییل، آدولف هیتلر و محمود احمدی نژاد را به عنوان بانیان اصلی ایده نابودی یهودیت نفرین کردند.

لازم به ذکر است که یهودیان سراسر دنیا در این مراسم رو به ایران کرده و به نشانه احترام به کوروش پادشاه هخامنشی، سر تعظیم فرود آوردند.

نکته حائز اهمیت اینکه نفرین کنندگان اسراییلی احمدی نژاد که از صهیونیست ها تشکیل شده بودند، ظاهرا این نکته را فراموش کرده اند که رییس جمهور ایران ضد صهیونیست است نه ضد یهودیت.

"پرل هاربر" و یا "١١ سپتامبر" دیگری در راه است!

در سپتامبر ٢٠٠٢ روزنامه نسبتا کوچکی در اسکاتلند بنام "ساندی هرالد" (Sunday Herald) با انتشار مقاله ای موجی از حیرت و ناباوری را در جهان برانگیخت.

مقاله مزبور صحبت از طرحی می کرد که در سپتامبر ٢٠٠٠ و پیش از به قدرت رسیدن جورج بوش توسط فکر انباره (Think Tank) "پی نک- پروژه قرن جدید آمریکائی"1 (PNAC-The Project for the New America Century) تهیه شده بود. افراد کلیدی پروژه مزبور عبارت بودند از: دیک چنی، دانالد رامسفلد، پال ولفوویتس (معاون پیشین وزارت دفاع و رئیس فعلی بانک جهانی)، جب بوش (برادر جورج بوش و فرماندار ایالت فلوریدا)، زالمای خلیل زاد (نماینده آمریکا در عراق، نماینده احتمالی آینده آمریکا در سازمان ملل، افغانی الاصل و از مشاوران کمپانی نفتی یونوکال) و الیوت آبرامس (مغز متفکر شورای امنیت ملی آمریکا در امور خاورمیانه و کسی که به گفته سیمور هرش2 از مدافعان سرسخت اسرائیل و یکی از شکل دهندگان جنگ عراق علیه ایران بوده است).

طرح مزبور (3) که قبل از انتخابات آمریکا و به قدرت رسیدن بوش تهیه گردیده بود سخن از این می راند که "آمریکا دهها سال است که در انتظار بدست گرفتن کنترل دائمی خلیج (خلیج فارس) است.

به این منظور دعوای پایان نیافته با عراق می تواند بهترین بهانه برای روانه کردن نیروی عظیم ارتش آمریکا باشد." گزارش در ضمن برای نخستین بار پیشنهاد می کرد که سیاست خارجی آمریکا بر اساس حملات پیش دستانه (Preemptive attacks) علیه دشمنان آمریکا سامان داده شود و از طریق نیروی نظامی تفوق و برتری آمریکا در جهان تثبیت شود.

اما نکته عجیبی که در این گزارش به آن اشاره شده بود این بود که دست زدن به چنین تحول بزرگی مستلزم زمانی طولانی خواهد بود مگر اینکه فاجعه ای مانند "پرل هاربر" بعنوان کاتالیزور و در جهت توجیه چنین تغییرات بنیادی بکار گرفته شود. (پرل هاربر- حمله قوای ژاپن به بندر آمریکائی موسوم به همین نام در سال ١٩۴١ در خلال جنگ دوم جهانی که منجر به ورود آمریکا به جنگ و پیوستن به متفقین شد). ١١ سپتامبر همان "پرل هاربر جدید" بود که حکومت آمریکا آنرا با آغوش باز در بر گرفت. آنچه که برای خانواده ٣٠٠٠ تن از قربانیان ١١ سپتامبر یک تراژدی بود برای عده ای یک فرصت طلائی محسوب شد.

شباهت عجیب واقعه ١١ سپتامبر که یکسال پس از نوشتن گزارش مزبور رخ داد به تحلیل مندرج در گزارش

پی نک شک و تردید و سئوالهای فراوانی را دامن زد. (برای اطلاعات جامع در این زمینه به کتاب خورشید در مه ..... و آمریکا اینگونه اداره می شود، نوشته شهیر شهید ثالث- چاپ انتشارات پلک مراجعه فرمائید).

روزنامه ساندی هرالد یکبار دیگر در مقاله ای تکان دهنده دو سال پس از واقعه ١١ سپتامبر نوشت (4):

"منهتن (Manhattan) در آتش می سوخت و برج های دوقلوی مرکز تجارت جهانی به جهنمی سوزان تبدیل شده بودند. در همین حال پنج مرد بر روی رودخانه هادسن در نیوجرسی مشغول رقصیدن بودند و از شادی در پوست خود نمی گنجیدند" یکی از آنان نیز مشغول فیلمبرداری بود. فکر می کنید آنها اهل کجا بودند؟ فلسطین؟ عربستان؟ عراق؟ از اعضاء القاعده؟ اشتباه کرده اید. آنها اسرائیلی بودند و حداقل دو تن از آنان عضو پلیس مخفی اسرائیل، موساد. آنان دستگیر می شوند و در بازجوئی های انجام شده کسی که رانندگی اتوموبیل حامل آنان را برعهده داشت به پلیس می گوید: "ما اسرائیلی هستیم. ما مسئله شما نیستیم. مسائل شما مسئله ماست. مسئله فلسطینی ها هستند."

خبرنگار تحقیق گر فاکس نیوز کارل کامرون (Carl Cameron) در یک برنامه تلویزیونی چهار قسمتی(5) پرده از بزرگترین عملیات جاسوسی اسرائیل در خاک آمریکا برداشت.

صرف نظر از مطالب حیرت آوری که در این گزارش مستند تلویزیونی مطرح گردید آنچه که به بحث ما مربوط می شود اینست که طبق گزارش کامرون "یکی از سازمان های فوق سری امنیت ملی که مرکز آن در شمال مریلند قرار دارد گزارش فوق محرمانه ای تهیه نموده مبنی بر اینکه محتوای مکالمات تلفنی در آمریکا بدست بیگانگان و بطور اخص اسرائیل می افتد."

در سال ٢٠٠٠مجله معتبر اینسایت (Insight) با اشاره به (6) یک سری عملیات محیرالعقول جاسوسی در خاک آمریکا افشاء می کند که برخی از مقامات ضد جاسوسی اف بی آی در پی کشف شبکه ای هستند که در بالاترین سطوح مملکتی در آمریکا یعنی از کاخ سفید گرفته تا وزارت خارجه تلفن هائی را که در مقابل هر نوع شنود و جاسوسی کاملا ایمن شده اند، کنترل و مکالمات آنان را را ضبط می کنند. (لازم به ذکر است که اصل مقاله از آرشیو مجله اینسایت حذف شده است و ما آنرا از سایتهای دیگر بدست آوردیم).

در ماجرای افتضاح جنسی بیل کلینتون و مونیکا لوینسکی، کنت ستار (Kenneth Starr) دادستان مامور رسیدگی به پرونده در گزارش خود می نویسد7: "او (بیل کلینتون) به مونیکا گفت که یک سفارت خانه خارجی تلفن های او را کنترل می کند لذا آنها باید برای روز مبادا داستانی را برای توجیه مکالمات تلفنی خود ابداع کنند."

این کدام دست مرموز و قدرت قاهره ایست که رئیس جمهور آمریکا علیرغم وقوف به وجود آن قدرت مقابله با آن را نداشته و این چنین از آن هراسان است.

کامرون خبرنگار فاکس در همان گزارش قبلی اشاره به نکته ای حساس می کند که به بحث ما مربوط می شود.

تمامی صورت حسابهای تلفن های داخل آمریکا تنها توسط یک شرکت بنام ادماکس لیمیتد  (8) (Admocs Ltd.) تهیه می شود که دفتر مرکزی آن در اسرائیل است.

کامرون در این گزارش با توجه به وضعیت انحصاری این شرکت می گوید: "عملا غیر ممکن است که مکالمه ای در خاک آمریکا صورت گیرد بدون اینکه ادماکس آنرا به بایگانی خود نسپارد."

در بخش سوم از گزارش چهار قسمتی کامرون خبر از موضوع عجیب تری می دهد و آن اینکه سیستم شنود حکومت آمریکا (استراق سمع توسط سیستم های امنیتی و اطلاعاتی و دوائر دیگر دولتی) بطور انحصاری از طریق شرکت اسرائیلی دیگری بنام کامورس تکنالوجی (9) (Comverse Technology) صورت می گیرد.

ساندی هرالد در همان گزارشی که در ابتدای این مقاله به آن اشاره شد می نویسد که تروریست های عملیات ١١ سپتامبر قاطعا زیر نظر لحظه به لحظه جاسوسان اسرائیل در خاک آمریکا بوده اند. آنها از تمامی فعالیت های محمد عطا رهبر عملیات ١١ سپتامبر اطلاع کامل داشته و حتی در نزدیکی محل زندگی وی در یک خانه تیمی زندگی می کرده اند.

کامرون در بخش دوم و سوم گزارش فاکس نیوز می گوید:

"فاکس نیوز اطلاعاتی بدست آورده که برخی از مامورین تفحص ١١ سپتامبر اذعان داشته اند که تروریست ها از کم و کیف و زمان کنترل تلفن هایشان مطلع بوده و همیشه یک گام از سیستم امنیتی جلوتر بوده اند."

روزنامه ساندی هرالد با طرح این مسئله که جاسوسان اسرائیلی می توانسته اند به تروریست ها در انجام عملیاتشان کمک اطلاعاتی داده باشند می نویسد:

"اگر نزدیک ترین متحد اسرائیل (آمریکا)، درد ناشی از کشتار گروهی از مردم خود را بدست تروریستها می چشید اسرائیل می توانست اتحادی ناگسستنی با تنها ابرقدرت جهان برقرار کرده و دستش برای تصفیه حساب با تروریست های فلسطینی باز شود."

بیهوده نبود که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر فوق راست سابق اسرائیل در مصاحبه ای که بلافاصله پس از وقایع ١١ سپتامبر انجام داد در پاسخ به این سئوال که فکر می کند حوادث مزبور چه تاثیری بر روابط آمریکا و اسرائیل خواهد گذاشت درحالیکه ذوق زده بنظر می رسید گفت: "این بسیار خوب است" و بعد که می بیند در مقابل چشمان حیرت زده میلیونها بیننده صحبت می کند می گوید "خب، خوب نیست اما یک همدردی فوری را نسبت به اسرائیلی ها بوجود خواهد آورد."

اما آنچه که محور این مقاله بر حول آن می گردد اینست که با تمرکز بر روی حروف ریزی که در اخبار می آید احساس می شود پرل هاربر و یا یازده سپتامبر دیگری در راه است و این بار سیل اتهام به سمت ایران نشانه خواهد رفت. این سخن یک "تئوریسین توطئه" نیست و خطر بزرگ هم در همین جاست.

ژیبگینف برژینسکی، یکی از مغزهای متفکر سیاست خارجی آمریکا و از مدیران ارشد شورای روابط خارجی در سخنان اخیر خود در برابر کمیته روابط خارجی سنای آمریکا (10) می گوید:

"یک سناریوی پذیرفتنی برای ایجاد برخورد نظامی با ایران عبارت است از متهم کردن ایران به عنوان عامل شکست آمریکا در عراق و سپس با توسل به یک اقدام تحریک آمیز در عراق (مانند حمله به منطقه سبز مقر نظامیان آمریکا- توضیح از ماست) و یا یک اقدام تروریستی در خاک آمریکا  ایران در مظان اتهام قرار گرفته و عملیات نظامی "تدافعی" (آن چنانکه حکومت از آن یاد خواهد کرد) علیه ایران آغاز گردد."

بهوش باشیم... اینها سخنان ایراد شده در بالاترین سطوح حکومت آمریکا و به نقل از یکی از متفکران سیاسی ذی نفوذ در آمریکاست. باید با بهره گیری از یک دیپلماسی فعال کشورهای جهان را از سناریو های احتمالی مطلع کرد. هشدار پیشاپیش به جهان می تواند بسیاری از این نقشه ها را خنثی کند.

این نوع اعمال مسبوق به سابقه است. نیویورک تایمز طی مقاله ای (11)  با افشای اسنادی که حاوی یادداشت های محرمانه جلسات پرزیدنت بوش و تونی بلر قبل از حمله به عراق است می نویسد: "آقای بوش اظهار داشت راه های عدیده ای برای تحریک و ایجاد درگیری وجود دارد از جمله این که یکی از هواپیماهای تجسسی ایالات متحده به رنگ هواپیماهای متعلق به سازمان ملل رنگ آمیزی شود شاید که آتشی از سوی عراقی ها بر روی آن گشوده شود."

(در صورت چنین عملی عراق متهم به نقض قوانین مصوب سازمان ملل می گردید- توضیح از ماست).

باید پیام برژینسکی به گوش رهبران اروپا، چین و روسیه برسد. هر گونه تعلل، برخورد انفعالی و خوش باورانه که ریشه در واقعیت های عینی نداشته و متکی بر احساسات، غرور و خود شیفتگی باشد فاجعه ای بزرگ را برای ما ایرانی ها ببار خواهد آورد.

آقای احمدی نژاد در مصاحبه خود در دی ماه امسال که در ماناگوا پایتخت نیکاراگوئه انجام دادند و متن آن در روزنامه پر تیراژ کوریردلاسرا (12) چاپ ایتالیا منتشر گردید اعلام کردند که اسرائیل و آمریکا جرات حمله به ایران را ندارند.

این گفته ایشان بر پایه یکی از این دو فرض می تواند استوار باشد. اول اینکه این گفته به منظور ایجاد آرامش در داخل ایران و جلوگیری از تشویش و پریشانی فکر مردم صورت گرفته است که در این صورت باید گفت: اولا باید این واقعیت را پذیرفت که شکل اطلاع رسانی در این روزگار به نحوی تغییر کرده که خبرها چه ما بخواهیم و چه نخواهیم به داخل ایران نفوذ خواهد کرد.

بسیار ساده اندیشانه خواهد بود که تصور کنیم به صرف اینکه آقای احمدی نژاد می فرمایند آمریکا جرات حمله به ایران را ندارد در مردم ایجاد آرامش شود. آنان هر روز حتی از طریق رسانه های دولتی در جریان شاخ شانه کشیدن های آمریکا قرار می گیرند.

ثانیا با قبول این فرض که ایشان واقف به عمق قضیه هستند اما از روی مصلحت است چنین می گویند، ما باید شاهد یک دیپلماسی بسیار فعال، فرستادن گروههای مختلف با پیامهای مشابه به کشورهای مختلف جهان باشیم.

این نمایندگان باید حقایقی که بطور اختصار در این نوشتار آمد کنار هم قرار داده و در برابر دید رهبران جهان قرار دهند. در همان کشورهای خارجی مصاحبه های محلی ترتیب دهند و دنیا را آگاه کنند که طرح حمله به نیروهای آمریکائی در عراق و یا یک حمله تروریستی دیگر در خاک آمریکا و بعد متهم کردن و حمله به ایران بر اساس گفته منبعی چون برژینسکی در دست تهیه است. سپس با استناد به تاریخچه آنچه در عراق اتفاق افتاد از اسناد جعلی فروش اورانیوم توسط دولت نیجر به عراق گرفته (اسناد آنقدر ناشیانه جعل شده بود که امضاء ذیل قرارداد فروش اورانیوم را وزیری امضاء کرده بود که ده سال پیش از آن کابینه دولت نیجر را ترک کرده بود)، تا ارتباط صدام با القاعده که بر اساس تحقیقات کمیسیون ١١ سپتامبر13 از پایه دروغ بودن آن برملا گردید، تا سخنان آقای بوش برای رنگ آمیزی هواپیماهای آمریکائی، جهان را از خطر بزرگی که در پیش روست مطلع سازیم.

لابی های بزرگ اسرائیلی از قبیل ایپک (AIPAC) دقیقا همین روش را در واشنگتن پی می گیرند. اخبار را استخراج کرده، خلاصه می کنند در کنار هم می نهند و با تحلیل های جهت دار آنانرا در اختیار نمایندگان کنگره و سنا قرار می دهند.

حال، از آنجا که کمترین تحرک دیپلماتیکی در این جهت مشاهده نمی شود انسان ناچار به فرض دوم گرایش پیدا می کند که ایشان واقعا معتقدند که آمریکا و اسرائیل جرات حمله به ایران را ندارند.

این فرض نزد من از آنجا بیشتر قوت می گیرد که شب بعد از یک مصاحبه تلویزیونی با آقای احمدی نژاد گزارش می شود که (14):

"در دیدار امروز بیش از یکصد تن از نمایندگان مجلس با هاشمی رفسنجانی وی به صورت تلویحی به برخی از اظهارات شب گذشته محمود احمدی نژاد پاسخ داد.....( آقای هاشمی می گویند) چندی پیش در جلسه ای که به اتفاق گروهی از مسئولان خدمت رهبری بودیم، کسی گفت که تهدیدات جدی نیست و هیچ نگرانی وجود ندارد که آیت الله خامنه ای در پاسخ به او تاکید کردند، تهدیدات جدی است."

جالب تر اینکه تنها چند ساعت پیش از گفت و گوی ویژه خبری با احمدی نژاد، منوچهر متکی در جلسه ای در حضور تعدادی از نمایندگان مجلس می گوید (15): "تهدیدات آمریکا، جدی و فراتر از عملیات روانی و تبلیغاتی است. وزیر خارجه در پاسخ به پرسش های نمایندگان درباره میزان احتمال حمله محدود یا نامحدود آمریکا گفت: احتمال حمله هم به صورت محدود و هم به صورت نامحدود وجود دارد."

در زندگی به ندرت اتفاق می افتد که انسان از صمیم قلب از خدای بزرگ بخواهد که خود در اشتباه باشد و آن که نظر مخالف او را دارد حقیقت را بگوید. این یکی از آن لحظات نادر است.

عسگری را احتمالاً غربی‌ها ربوده‌اند

ایران، روز سه‌شنبه، احتمال داد که یکی از مقامات پیشین دفاعی ایران که هجدهم بهمن ماه سال جاری در استانبول ناپدید شد، توسط غربی‌ها ربوده‌شده‌باشد.
سرتیپ پاسدار اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی روز سه‌شنبه درگفت و گو با خبرنگاران گفت: "احتمال می‌رود عسگری توسط سرویس‌های اطلاعاتی کشورهای غربی ربوده شده باشد." او سفر علیرضا عسگری را به سوریه سفری شخصی نامید و گفت که تیمی از دیپلمات‌های ایرانی برای پیگیری این مسئله به ترکیه فرستاده شده‌اند. ایران همچنین درباره ناپدید شدن این مقام پیشین دفاعی از ترکیه رسماً توضیح خواسته‌است. فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی همچنین افزود: "تحقیقات نیروهای انتظامی نشان می‌دهد که آقای عسگری ترکیه را ترک نکرده و در هیچ‌یک از بیمارستان‌های آن کشور نیز دیده نشده‌است."

سردار سرتیپ علیرضا عسگری، معاون وزارت دفاع علی شمخانی، وزیر دفاع دولت محمد خاتمی، رئیس جمهوری پیشین ایران بود که هجدهم بهمن ماه سال جاری در استانبول ناپدید شد. وی که گفته می‌شود اطلاعات زیادی در مورد فعالیت‌های نظامی ایران دارد، از دمشق وارد استانبول شده و پس از ورود به این شهر در هتل گیلان اقامت گزیده‌بود.

رسانه‌های ترکیه و اسرائیل طی روزهای اخیر مملو از گمانه‌زنی‌ها در مورد ناپدید شدن این مقام دفاعی ایران بوده‌است.

زنان اماراتی، الگوی زنان جهان عرب

 

 

زنان جوان در امارات عربی، ناقوس ورود به عصری جدید را به صدا در آورده اند. آن‌ها بر خلاف مادران و مادربزرگ‌هایشان، فارغ‌التحصیل دانشگاه هستند و با شور و حرارت برای پیش رفت شغلی در وطن خود تلاش می کنند.


دانشگاه زائد در دبی

یکی از دختران دانشجوی قطری در میان جمعی از شرکت‌کنندگان در کنفرانس "زنان به مثابه رهبران جهان" در ابوظبی می‌گوید: "مدرک دانشگاهی من اسلحه من است". تعداد انگشت‌شمار مردانی که در این کنفرانس شرکت کرده اند با تعجب از شنیدن این سخن یکه می‌خورند. دختر دانشجو، سرزنده و پر انرژی سخن خود را این طور توضیح می‌دهد: "اگر یک روز شوهرم با من مشاجره و بدرفتاری کند و رفتاری نامناسب از او سر بزند، من کارنامه تحصیلی‌ام را جلوی رویش می‌گیرم و برایش توضیح می‌دهم که من هم به خوبی او از پس کارهای خودم بر می‌آیم."

آن چه نسل جدید زنان در امارات می‌خواهند دقیقا عبارت است از: تحصیلات کافی و درحد قابل قبول، دانش زبان‌های خارجی، استقلال، و اکثر آن‌ها نیز یک شغل خوب که به وسیله آن در موفقیت اقتصادی کشورشان شریک باشند.

حکومت هم در این راه به آن‌ها کمک می‌کند. دولت برای تحصیلات دختران سرمایه‌گذاری کرده و آن‌ها را مورد حمایت قرار می‌دهد و آن‌ها نیز پس از اتمام تحصیل، کمک‌های مالی دولت را با کار در شرکت‌ها و سازمان‌های مختلف به او بر می‌گردانند.

در کنار کمک هزینه مالی که دولت امارات برای تحصیل دختران می‌دهد، یک دیدگاه ایدئولوژیک هم وجود دارد که انگیزه حرکت آنان بوده و به هم پیوندشان می دهد: آن‌ها همگی عاشق وطن خود بوده و برای امیر متوفی امارات، شیخ زائد النهیان، احترام فراوانی قائل هستند.

شیخ زائد، خدمات زیادی برای ارتقاء نقش زنان در امارات به انجام رسانده است. او فقط بنیان‌گذار دانشگاه زائد در ابوظبی و دبی که هم اکنون حدود ۲۵۰۰ دختر در آن تحصیل می‌کنند نیست، بلکه هم چنین پیش گام ارائه و نیز تامین‌کننده مالی تعداد بی‌شماری از طرح‌های مبتکرانه‌ای است که در تضمین تحصیلات مدرسه‌ای دختران در سطحی بسیار وسیع و تثبیت و تقویت نقش زنان در جامعه اثری چشم‌گیر داشته است.

الگویی برای جهان عرب
بیوه شیخ زائد، شیخا فاطمه بنت مبارک، از جمله روسای مجمع زنان و نیز رئیس سازمانی برای حمایت مالی زنان جوان برای تحصیل و احراز مشاغل مدیریتی به نام "برنامه شیخا فاطمه بنت مبارک برای رهبری" می‌باشد.

او از ۳ دهه پیش تا کنون، یکی از مبارزان متعهد برابری حقوق زنان بوده و تا به حال موفقیت‌های بزرگی نیز در این راه به دست آورده است.

در امارات حداقل ۸۵ درصد از دختران از تحصیلات مدرسه‌ای برخوردارند، بیش از نیمی از ۲۲۰۰۰ دانشجوی بومی ثبت‌نام کرده در دانشگاه‌ها نیز زن هستند و این رقم دائما رو به افزایش است.

در واقع می‌توان گفت امارات در این زمینه الگو و سرمشق جهان عرب است.

حکومت برای دست‌یابی به هدف بسیار مهم "اماراتیزه" کردن کشور، زنان جوان واجد صلاحیت‌های تخصصی بالا را تشویق می‌کند تا هر چه بیشتر در حیات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی امارات نقشی فعال بر عهده بگیرند. سیاست دولت آن است که در آینده تمام موقعیت‌های شغلی مهم و حساس در کارخانجات و شرکت‌ها، دراختیار افراد بومی قرار بگیرد و به تدریج تمام کارکنان و کارمندان خارجی از سراسر دنیا ،توسط نیروهای محلی جایگزین شوند.

نقشی بیش از زن خانه‌دار و مادر
باید به این نکته توجه داشت که ورود ناگهانی زنان اماراتی به دنیای کار و تبدیل آنان به یکی از مولفه‌های غیر قابل حذف از این عرصه، در جامعه به شدت سنتی و محافظه کار شبه جزیره عرب به آسانی امکان‌پذیر نیست و به یک پروسه دراز مدت آموزش گام به گام و تدریجی نیازمند است.

در حال حاضر زنان جوان اهل مسافرت، دیگر تنها نقش سنتی مادر و زن خانه‌دار را نمی‌پسندند. آن‌ها در تقلای به دست آوردن زندگی شغلی موفق هستند و به طور قطع به این پیش رفت دست پیدا می‌کنند.

سهم زنان در بازار کار امارات در حال حاضر بالغ بر ۲۷ درصد است، البته باید به این نکته توجه داشت که تنها حدود ۱۰ درصد فرصت‌های شغلی در امارات متحده عربی در دست افراد محلی است.

زنان اماراتی به طور روز افزون در زمینه‌های کاری گوناگون به فعالیت می‌پردارند. به عنوان مثال ۶۶ درصد از مناصب رسمی و دولتی توسط زنان احراز شده است و جالب‌تر آن که نیمی از این مناصب، موقعیت‌های مدیریتی و تصمیم‌ساز در سازمان‌های مختلف است.

۴۰ درصد از نیروی کار سیستم آموزشی و ۳۵ درصد از پرسنل بخش بهداشت و درمان امارات را زنان تشکیل می‌دهند. متخصصان معتقدند طبق برنامه‌های جدید دولت، تا سال ۲۰۰۲، ۹۰ درصد از نیروی کار بخش آموزش در مدارس و دانشگاه‌ها را افراد محلی تشکیل خواهند داد که به این ترتیب سهم زنان نیز در این بخش بیشتر می‌شود.

در میان مشاغل مختلف، آن‌چه برای زنان دانشگاهی و تحصیل‌کرده اماراتی جذاب‌تر به نظر می‌رسد، تاسیس شرکت خصوصی است. هم اینک در امارات متحده عربی، حدود ۱۰۵۰۰ زن کارخانه‌دار و صاحب شرکت وجود دارند که با مهارت ویژه از سرمایه‌ای به میزان ۴میلیارد دلار در زمینه کاری خود به خوبی استفاده می‌کنند.

"اماراتیزه" کردن فرصت‌های شغلی
ابتکارات و برنامه‌های متنوعی به خصوص از سال ۱۹۹۹، به سرپرستی یکی از مقامات رسمی دولت امارات به نام «تانمیا»، برای حمایت مالی کارمندان و کارگران بومی به اجرا گذاشته شده است. تانمیا با همکاری وزارت کار و امور اجتماعی توانسته است مبانی قانونی طرحی معروف به "اماراتیزه" کردن فرصت‌های شغلی را پیشنهاد کرده و به تصویب برساند.

از جمله درخواست‌های مهم او، توسعه برنامه حمایت مالی زنان برای ایجاد مشاغل خصوصی، به جریان انداختن بورس مشاغل و آموزش شیوه تنظیم درخواست کار است.

طرح های تانمیا به خوبی پیش می‌رود. به عنوان مثال در اثر اجرای پیشنهادهای او، در حال حاضر، زنان ۴۰ درصد از اعضای جدید هیات‌های مدیره کشور را تشکیل می‌دهند. شرکت‌هایی نیز که تا مدت‌ها تنها شمار کمی از زنان را استخدام کرده بودند، از سال ۲۰۰۶ به بعد دیگر نمی‌توانند زنان متخصص، پرانگیزه و دارای تحصیلات دانشگاهی بالا را بیش از این نادیده بگیرند.

مایه خوشحالی است که می‌توان گفت: تلاش برای تساوی حقوق زنان و مردان، ورود آزاد زنان به مراکز آموزشی و بازار کار و جلوگیری از تبعیض در پرداخت دستمزد به نتیجه رسیده و این حقوق به طور قاطع در قانون اساسی امارات متحده عربی گنجانده شده است.

علیه ارزش‌های سنتی
حنان، یکی از دخترانی که در دانشگاه زائد تحصیل می‌کند می‌گوید: "نه، ما مخالف مردان نیستیم بلکه ما می‌خواهیم موقعیتی برابر با مردان داشته باشیم و این تنها در سایه یک تلاش مشترک به دست می‌آید."

او اضافه می‌کند : "و البته ما پیش از هر چیز نباید این را فراموش کنیم که یک مرد پیشگام توسعه حقوق زنان بوده است: شیخ زائد."

دختران دانشجوی دانشگاه زائد، متعهدانه و با بلندپروازی بسیار درس می‌خوانند و همیشه نیز نمره‌های عالی کسب می‌کنند. آن‌ها می‌خواهند به این وسیله توانایی‌های خود را به افراد ناباور در جامعه و کسانی که هنوز به ارزش‌های سنتی پایبندند ثابت کنند. البته طبیعی است که هر تحول نوآورانه‌ای، مورد لجاجت و مخالفت بعضی افراد قرار می‌گیرد؛ اما این دختران جوان متکی به نفس، نشان داده اند که بیش از این مرعوب چنین مسائلی نمی‌شوند.

موساد و سیا در ربوده شدن یک تبعه ایرانی در ترکیه دست داشته اند

سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی(موساد) و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا(سیا) با همکاری یکدیگر، اقدام به ربودن تبعه ایرانی در ترکیه کرده اند.

 روزنامه هاآرتص در شماره امروز خود با بیان این مطلب نوشت : سازمان جاسوسی اسرائیل ( موساد ) و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا ( سیا ) با همکاری هم علیرضا عسگری، عضو سابق وزارت دفاع ایران، را در ترکیه ربوده اند.

این روزنامه در ادامه می نویسد: در پی پخش خبر دست داشتن موساد در این آدم ربایی، رژیم صهیونیستی به تمام سفارت خانه های خود در سراسر جهان دستور داده تا اقدامات امنیتی را افزایش دهند.

هاآرتص افزود : احتمالا ربوده شدن این مقام سابق ایرانی با مفقود شدن "رون آراد" خلبان ارتش رژیم صهیونیستی که در سال 1986 در لبنان مفقود شده، در ارتباط است.

علیرضا عسگری عضو بازنشسته وزارت دفاع ایران یک ماه پیش در ترکیه مفقود شد که دولت ایران به شدت به دنبال روشن شدن مطلب بوده و از دولت ترکیه نیز خواسته تا توضیح روشنی را در این مورد به ایران ارائه دهد.

هاآرتص در ادامه به نقل از برخی رسانه های اسرائیلی مدعی شده است: عسگری به مدت چندین سال مهمترین عضوامنیتی ایران در لبنان بوده و به عنوان رابط ایران و حزب الله عمل می کرده است.

در همین رابطه یک دیپلمات عرب ناشناس نیز، دست داشتن موساد و سیا را در مفقود شدن علیرضا عسگری تائید کرده وسخنان این دیپلمات عرب در رسانه های رژیم صهیونیستی نیز پخش شده است.