بیزبلاگر- BETA

بیزبلاگر: در باره بازار، تجارت، سرمایه، زندگی و کسب وکار از نگاه فرزاد زمانی!- آنچه دیروز نمی دانستم!

بیزبلاگر- BETA

بیزبلاگر: در باره بازار، تجارت، سرمایه، زندگی و کسب وکار از نگاه فرزاد زمانی!- آنچه دیروز نمی دانستم!

توافق هسته ای به سبک هاشمی

ظاهرا نمایندگان آقای هاشمی در سوییس با دیپلماتهای این کشور بر سر موافقتنامه ای برای حل بحران هسته ای توافق کردند. این موافقتنامه شامل 6 بند است که به ایران اجازه می دهد غنی سازی را به مقدار مشخصی انجام دهد و در صورت عدم عبور از این مقدار تحریم بیشتری اعمال نمی شود. همچنین بازرسان آژانس اختیارات بیشتری بدست می آورند و آمریکا و اروپا تعهد می کنند که در مقابل حمله به ایران واکنش نشان دهند.

لینک انگلیسی خبر

ایران به پیش میرود

 

 

در آستانه رویارویی با تحریم های وسیع تر بین المللی، رئیس جمهور و رئیس شورای امنیت ملی ایران، روز یکشنبه پیشنهاد از سر گیری مذاکرات در مورد برنامه هسته ای این کشور را ارائه دادند و از لفاظی های بیشتر در زمینه هایی نظیر از بین بردن اسرائیل خودداری کردند.

علی لاریجانی، رئیس هیئت مذاکره کننده ایرانی، برای اولین بار بعد از متوقف شدن مذاکرات در سپتامبر گذشته، در مونیخ با دیپلمات های اروپایی ملاقات کوتاهی داشت و ضمن آن آمادگی ایران را برای بازگشت به میز مذاکره علام کرد. وی همچنین گفت: "ما قصد تهاجم به هیچ کشوری را نداریم." وی اضافه کرد: "ایران هیچ خطری برای اسرائیل ندارد." محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران قبلا گفته بود "اسرائیل باید از روی نقشه پاک شود."

در همین حال احمدی نژاد در تهران گفت ایران آماده است مذاکرات را از سر گیرد ولی او هم مانند لاریجانی تاکید کرد پیش شرط های شورای امنیت سازمان ملل برای شروع مذاکرات، یعنی توقف غنی سازی را نمی پذیرند. وی گفت: "ما آماده مذاکره هستیم ولی فعالیت های خود را قطع نمی کنیم."

مقامات اروپایی و آمریکایی در شروع مذاکرات  گفتند: "مذاکره بدون توقف غنی سازی تردید هایی ایجاد می کند." رابرت کیمیت معاون خزانه داری آمریکا این اظهارات در مونیخ و پس از سخنان لاریجانی مطرح کرد.

وزیر خارجه فرانسه نیز در سخنانی اظهار داشت مذاکره بدون توقف غنی سازی " غیرقابل قبول" است و افزود: "ما باید در این زمینه کاملا شفاف و دقیق باشیم."

روز جمعه آژانس بین المللی انرژی هسته ای برخی از کمک های فنی خود به ایران را قطع کرد. ایران تا 21 فوریه فرصت دارد غنی سازی اورانیوم را متوقف سازد در غیر این صورت با تحریم های بیشتری روبرو خواهد شد.

لاریجانی گفت: "ایران یک نیروی تعادل دهنده در منطقه خاورمیانه است و قصد تهاجم به هیچ یک از همسایگان ازجمله عراق و اسرائیل را ندارد. برنامه تحقیقات هسته ای ما هیچ تهدیدی برای اسرائیل محسوب نمی شود." در عوض وی آمریکا را به دلیل ایجاد هرج و مرج در خاورمیانه و جنوب آسیا مقصر دانست و اشاره کرد که آمریکا دو کشور همسایه ایران را اشغا ل کرده است. وی برخی از سخنان ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه را در انتقاد شدید از آمریکا در زمینه تبدیل دنیا به محیطی خطرناک تر از دوران جنگ سرد، تکرار کرد.

رابرت گیتز وزیر دفاع آمریکا، ضمن ا شاراتی به سخنان پوتین، بیشتر اظهارات خود را در کنفرانس مونیخ به همکاری کشور های عضو پیمان ناتو برای مبارزه با شورشیان طالبان در افغانستان اختصاص داد. وی گفت: "بسیار مهم است که موفقیت های به دست آمده در افغانستان به دلیل سهل انگاری یا فقدان اراده سیاسی از دست نرود."

منبع: واشنگتن پست، 12 فوریه 2007

جنگ پنهان آمریکا با ایران

 

در آن روز خنک یکشنبه، کنسول دوم سفارت ایران در بغداد، جلال شرفی همراه با محافظانش برای بازدید از محل جدید یک بانک ایرانی در بغداد به محله عرصات هندی رفته بود. او در بازگشت به یک فروشگاه لوازم الکترونیکی رفت تا برای دخترش اسباب بازی بخرد که چهار ماشین گشت گارد ملی عراق او را محاصره کردند و 20 مامور پس از نشان دادن کارتهای خود او را به داخل یک ماشین بردند. از آن روز به بعد شرفی به همراه عده ای دیگر ناپدید شدند.

اعضای سفارت و بعضی مقامات عراقی این کار را به واحد گشت فرودگاه بغداد نسبت میدهند که زیرنظر افسران نیروی مخصوص آمریکا عمل میکند.

ایرانی ها حق دارند بترسند. در هفته های اخیر افسران آمریکایی بارها تهران را بخاطر آموزش نظامی و تامین تسلیحاتی شورشیان محکوم کرده اند. 21 دسامبر سربازان آمریکایی به دفتر مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق هم حمله کردند و دو نفر را که ادعا میشد از افسران سپاه پاسداران هستند با خود بردند. سه هفته بعد به دفتر سیاسی ایران در اربیل حمله و پنج ایرانی دستگیر شدند. آمریکائیان میگویند که ایرانیها احتمالا در حرکتی تلافی جویانه در وقایع کربلا در 20 ژانویه دست داشتند که طی آن چهار سرباز آمریکایی پس از ربوده شدن با شلیک گلوله به سر اعدام شدند.

بعضی ها معتقدند آمریکا منتظر بهانه ای برای حمله به ایران است، اما مقامات آمریکایی میگویند چنین قصدی ندارند و هرگونه دخالت در ربودن شرفی را تکذیب میکنند. اما واقعیت این است که جنگ لفظی آمریکا و ایران به مرحله خطرناکی رسیده و مجله نیوزویک اطلاع یافته که سومین ناو هواپیمابر نیز راهی خلیج فارس شده است. درگیریهای عراق حکایت از این دارد که جنگی پنهان در جریان است.

اما در سالهای اخیر روابط دو کشور همواره خصمانه نبوده، و پس از 11 سپتامبر ایران به آمریکا در حمله به افغانستان کمک کرد. اما تندروهای دو طرف اجازه نداده اند سیاستمداران کار خود را ادامه دهند. سابقه روابط مخفی دولت بوش با ایران حکایت از خودپسندی، عدم اعتماد و شکست دارد، اما نکات امیدوار کننده ای نیز میتوان در این روابط پیدا کرد.

11 سپتامبر برای اصلاح طلبان یک سعادت ناخواسته بود، و آنها سعی کردند با محکوم کردن این جنایت علاقه خود به آشتی با آمریکا را نمایش دهند. دو کشور در حمله به افغانستان نیز با یکدیگر همکاری داشتند، گرچه در میزان کمک عملی ایران اختلاف نظر وجود دارد. بهر تقدیر در کنفرانس آلمان که برای ائتلاف نیروی ضد طالبان تشکیل شده بود، فقط پس از پادرمیانی محمد جواد ظریف بود که یونس قانونی، رئیس هیات نمایندگی نیروهای شمال افغانستان موافقت خود را با ترکیب کابینه حامد کرزای اعلام کرد. به گفته جیم دابین، اولین نماینده آمریکا در امور افغانستان، "در شرایطی که ما نمیتوانستیم بر سر ترکیب حکومت در عراق به توافق برسیم، همین کمک ایران میتوانست مفید باشد."

اما این گرمی روابط در فاصله کوتاهی و پس از آوردن ایران در "محور شرارت" رو به سردی گذاشت. آوردن ایران در محور شرارت کار خانم رایس بود که نمیخواست تمام توجه به عراق متمرکز شود، در زمانی که آمریکا تصمیم خود را برای حمله به عراق گرفته بود. اما این جمله بندی به مذاق جرج بوش هم خوش آمد زیرا یادآور اصطلاح معروف "امپراتوری شیطانی" رونالد ریگان بود.

با این سخنرانی اصلاح طلبان ضربه فنی شدند. خامنه ای که از محکومیت حمله 11 سپتامبر حمایت کرده بود، از این سخنرانی متعجب نشد، زیرا همواره نسبت به نیات آمریکا مشکوک بود.

با شروع تدارک جنگ عراق باردیگر دو طرف به هم نزدیک شدند، و با پیروزی سریع آمریکا، طرف ایرانی علاقه بیشتری برای آشتی از خود نشان داد. در یکی از ملاقاتهایی که دو طرف با هم داشتند، محمد جواد ظریف موضوع مجاهدین خلق را مطرح و معاوضه آنها با اسرای القائده در ایران را پیشنهاد کرد. این پیشنهاد در جلسه ای با حضور تمامی مشاوران جرج بوش مطرح شد. بوش از این پیشنهاد بدش نیامد. اما دست آخر دیک چنی چیزی در مورد "حفظ تمامی گزینه ها " مطرح کرد که باعث شد موضوع مجاهدین خلق به نتیجه ای نرسد.

درهمین ایام، ایران یک فکس دو صفحه ای برای دولت آمریکا فرستاد و در آن خواستار مذاکره دوجانبه شد. ایران در این پیشنهاد آمادگی خود برای تبدیل حزب الله و حماس به دو سازمان صلح جو و شفافیت کامل در برنامه اتمی اعلام کرد و در عوض از آمریکا خواست از رفتار خصمانه نسبت به ایران دست بردارد، تحریمهای اقتصادی را لغو کند و تکلیف مجاهدین را روشن سازد.

یک دیپلمات ایرانی که در تهیه این نامه شرکت داشته میگوید طرح اولیه نامه را یک واسطه نزدیک به کاخ سفید و وزارت امور خارجه آمریکا ریخته بود. پس از تهیه نامه موضوع به اطلاع مقامات بالای نظام رسید و آنها نیز با ارسال این فکس موافقت کردند.

آمریکا به این نامه توجه ای نکرد. پاول و معاون او آرمیتاژ مشکوک بودند که چه مقدار از این نامه کار دولت ایران است و چه مقدار کار سفیر سوییس در تهران. رایس هم دو هفته پیش در مقابل کنگره رویت این نامه را تکذیب کرد. اما به گفته مان، از کارشناس شورای امنیت ملی آمریکا: "اگر ایرانی های این نامه را قبول دارند، پس اهمیت آن میتواند برابر با دو صفحه نامه ای باشد که نیکسون و کیسینجر در سال 1971 از چین در مورد عادی سازی روابط دریافت کردند."

به فاصله چند روز پس از آن بمبی در عربستان سعودی منفجر شد و 29 نفر و از جمله هفت آمریکایی کشته شدند. دولت بوش ایران را به دخالت در این انفجار متهم کرد. این رویداد باعث شد طرفداران نزدیکی با ایران عقب نشینی کنند. پاول می گوید: "در یکسال و نیم پایان دوران خدمتم من خواهان شروع مذاکره با ایران و سوریه بودم، ولی رئیس جمهور مایل به چنین کاری نبود. شما نمیتوانید در ابتدای مذاکره از طرف خود بخواهید به شما آنچیزی را بدهد که باید در اثر مذاکره بدست آید."

تروریسم تنها موضوع نگران کننده در مورد ایران نبود. برنامه های اتمی ایران نیز بود که مخفیانه دنبال میشد و میتوانست شیطان بزرگ را با بمب اتمی هدف قرار دهد. افشاگریهای یک گروه وابسته به مجاهدین و لو رفتن شبکه عبدالقدیر خان موجب آشکار شدن برنامه اتمی ایران شد.

در مذاکراتی که اروپائیان با حسن روحانی داشتند به او گفتند از بابت آمریکا مطمئن نیستند و تا آماده کردن آمریکا به قبول توافق نامه، ایران باید صبر کند و تعلیق غنی سازی را ادامه دهد. یک دیپلمات که نخواست نامش فاش شود و در مذاکرات حضور داشت، میگوید روحانی در آن جلسه در حالیکه عرق می ریخت، متوجه شد گیر افتاده و قادر به انجام هیچگونه توافقی نیست. او از نظر جسمی و روحی خود را باخته بود.

بخشی از گرفتاری روحانی انتخاباتی بود که چند روز بعد انجام شد و تاریکترین چهره های سیاسی ایران را بقدرت رساند. در ظرف دو ماه از انتخاب احمدی نژاد، غنی سازی اورانیوم تبدیل به نماد غرور ملی شد، و کار احمدی نژاد به عنوان کسی که در مقابل آمریکا ایستاده است در تمام خاورمیانه بالا گرفت. اینک ایرانیها خود را سوار کار میدیدند و علاقه ای به مذاکره نداشتند.

جنگ لبنان و سخنرانی احمدی نژاد در سازمان ملل متحد حکایت از سرمستی ایرانیان داشت. از آن طرف کاسه صبر غرب نیز در حال لبریز شدن بود. آمریکائیان در بغداد از خواباندن کشتار فرقه ای عاجز بودند. رهبران عرب نسبت به ظهور "هلال شیعه" اعلام خطر میکردند. با شکست بوش در انتخابات میان دوره ای، اسرائیل زمزمه مقابله با تهدید ایران را سر داد. و آمریکا و بریتانیا تصمیم گرفتند راهکاری برای مقابله با ایران بیابند.

معلوم نیست این راهکار تا چه اندازه نظامی است. بنظر میرسد حمله به تاسیسات اتمی ایران بدون تغییر این رژیم، جلوی جاه طلبی های اتمی ایران را نخواهد گرفت، و برای تغییر رژیم نیز آمریکا نیروی کافی در اختیار ندارد. تحویل تسلیحات ایرانی به عراق نیز مشکل دیگری است. به گفته یک مقام امنیتی در عراق، حمایت ایران از گروههای تندرو شیعه باعث وخامت اوضاع در عراق شده است. ایرانی ها خود اعتراف میکنند آنطور که باید و شاید از مرزها ایران با عراق حفاظت نمیکنند.

اما لبه اصلی حمله واشنگتن سیاسی است. محدودیت های بانکی به نظام اقتصادی ایران فشار میآورد. رای دهندگان ناراضی ایرانی در انتخابات شوراهای شهر ضربه سختی به احمدی نژاد زدند. بنظر میرسد خامنه ای نیز احمدی نژاد را بخاطر سخنرانی های آتشین مورد سرزنش قرار داده است.

در طول پنج سال گذشته هربار که آمریکا و ایران امتیازی بدست آورده اند، مغرور شده و بازی را بهم زده اند. فشار بیشتر بر احمدی نژاد ممکن است او را به شهید شماره یک تبدیل کند. از طرف دیگر شورشیان سنی نیز میتوانند چند آمریکایی را در عراق بکشند و اوراق هویت ایرانی را در گوشه و کنار مخفی کنند و جنگ تمام عیاری راه بیاندازند. مثل همیشه در این رابطه پیچیده آمریکا و ایران، هم فرصت آشتی به چشم میخورد و هم خطر بزرگ رویارویی.

نیوزویک، 12 فوریه 2007

همه مسوولان با شرط تعلیق مخالفند

 

پیرو آخرین فعل و انفعالات پیرامون پرونده هسته ای جمهوری اسلامی، حمیدرضا ترقی، معاون امور بین الملل حزب موتلفه اسلامی درگفتگویی به مواضع جریان متبوع خود در این خصوص و شرکت هیاتی از جمهوری اسلامی در کنفرانس امنیتی مونیخ پرداخته است. این گفتگو در پی از نظرتان می گذرد.

hrezataraghib.jpg

آقای ترقی، قرار بود رئیس جمهور "خبر خوش هسته ای" را در راهپیمایی 22 بهمن اعلام کند که این اتفاق نیفتاد. "خبر خوش" چه شد؟
خبر خوش حضور یکپارچه مردم در دفاع از مساله هسته ای کشور است. این حضور پشتوانه محکمی برای نظام و تداوم برنامه های هسته ای است. بقیه موارد را آقای احمدی نژاد به یک ماه آینده تا بیستم فروردین موکول کرد.

که چه بشود؟
که هر کدام از پروژه ها که به نتیجه برسد، آن را اعلام کنند.

مثلا چه پروژه هایی؟
والله همانطور که خود مسئولین انرژی اتمی کشور اعلام کردند، قرار است در زمان خودش اعلام شود.

یعنی مثلا در چه موردی می تواند باشد: رسیدن به حد معینی از غنی سازی، آبشار سانتریفیوژ... منظورم از نظر فنی است...
از نظر فنی که دیگر قرار نیست فعلا چیزی اعلام شود!

جدی؟
بله، در زمان خودش اعلام می شود. شما نمی توانید از هیچ مسئولی این موضوع را در بیاورید.

دروغ است

حالا جدا از "خبر خوش"، کنفرانس امنیتی مونیخ با حضور مقامات امنیتی و دفاعی اروپا و امریکا و آقای لاریجانی در راس هیات جمهوری اسلامی برگزار شد. در مورد این کنفرانس و مواضع طرف غربی و ایرانی اخبار مختلفی منتشر شده است. آقای جوزف لیبرمن، سناتور دموکرات امریکایی درباره مواضع متناقض مقامات تهران گفته: "لاریجانی و احمدی نژاد انگار از یک کشور نیستند"، گمان می کنید چرا چنین استنباطی بوجود آمده؟
آنها استنباط خودشان را می کنند.

خب؟
به هر حال آقای لاریجانی نماینده جمهوری اسلامی برای پیگیری موضوع انرژی هسته ای است.

خب حواشی زیادی در مورد سفر لاریجانی به کنفرانس مونیخ وجود داشت، ابتدا گفته شد این سفر به دلیل کسالت ایشان لغو شده، پس از آن معلوم شد ایشان به این سفر می رود و... گفته می شود اختلافات جدی بر سر حضور ایشان در کنفرانس در میان مقامات و سیاست گزاران هسته ای جمهوری اسلامی وجود داشته...
اینها همه شایعات گروههای داخلی است که مطرح می شود. ما فکر نمی کنیم این شایعات صحت داشته باشد. تصمیم گیری در شورای عالی امنیت ملی با حضور سران نظام انجام می گیرد که حضور آقای لاریجانی را نهایی می کند.

ولی گفته شده اختلافاتی جدی در مورد دیپلماسی هسته ای در میان مقامات بلندپایه نظام بوجود آمده...
نه، چنین چیزی صحت ندارد. نظرات دقیقا منبطق بر یکدیگر است و هر کدام طبیعتا نوع بیان خاص خودشان را دارند. در اظهارات و بیان مطالب ممکن است تفاوت هایی باشد ولی در اصول همه یک جور هستند.

اما گویا لاریجانی پذیرش تعلیق کوتاه مدت به عنوان پیش شرط مذاکره را در قبال اعمال انعطاف بیشتر غرب در برابر پرونده هسته ای ایران مطرح کرده.... نه؟
ما چنین چیزی از آقای لاریجانی نشنیدیم؛ اما همه با اینکه به عنوان پیش شرط مذاکره، تعلیق پذیرفته شود مخالف هستند و هیچ تفاوتی بین نظر مسئولین کشور وجود ندارد.

در آرایش سیاسی جدید جناح ها، ما شاهد حضور جریان آقای رفسنجانی هستیم. آقای رفسنجانی بارها از سیاست تعدیل در مواضع سخن گفته و مسولین اجرایی را از تندروی ها بر حذر داشته...
در زمانی که آقای هاشمی رئیس جمهور بود اگر کسی خارج از دولت چنین حرفی را می زد، آیا دولت ایشان می پذیرفت؟ این وظیفه دولت است. هر دولتی که سر کار می آید باید کار خود را در چهارچوب قانون دنبال کند. اظهارنظرهایی که در خارج از دولت مطرح می شود فقط در حد پیشنهاد است. دولت می تواند گوش دهد یا ندهد. این اختیار دولت است.

پس شما معتقدید سیاست کنونی در قبال پرونده هسته ای مورد توافق همه جناح ها و جریان های جمهوری اسلامی است؟
بله، کاملا همین طور است.

آقای ترقی، در هفته های اخیر مواضع تند ایالات متحده در مورد حضور و نقش جمهوری اسلامی در مسائل عراق تشدید شده است. اخیرا هم اعترافات فرماندهان دستگیر شده سپاه در رسانه ها پخش و با ارائه اسنادی گفته شد پول و تسلیحات شبانه از مرز مهران وارد عراق می شود و نفرات عراقی نیز برای آموزش از این مرز وارد ایران می شدند...
نه، همه اینها دروغ است. صحت ندارد....

سایت یو. اس. تودی هم اقدام به انتشار تصاویری کرده که مدعی است سلاح های کشف شده ساخت ایران در عراق را نشان می دهد...
دروغ است. همه آنها دروغ است. اینها همه مونتاژ کاری های اسرائیل است. امریکا دنبال سندسازی برای اثبات ادعای دروغ خودش در مورد دخالت ایران در مسائل داخلی عراق است. ضمن اینکه اگر اصل دخالت کشورها در عراق غلط و نادرست است، بزرگترین دخالت کننده در درجه اول خود امریکا و انگلیس هستند که باید پایشان را از عراق و منطقه بیرون بکشند. نکته دوم اینکه این نوع سندسازی ها مانند همان ادعاهایی است که در مورد سلاح های کشتار جمعی صدام داشتند و آخرش هم نتوانستند ثابت کنند که صدام چنین سلاح هایی را دارد و تمام عملکرد و حمله آنها به عراق زیر سئوال رفت. الان هم همین مساله را در مورد ایران مطرح می کنند و هیچ مستندی جز شایعه پراکنی ندارند.

حالا حزب موتلفه گمان می کند این روند به کجا ختم شود؟ مثلا رودرویی نظامی؟
رودررویی نظامی به هر حال مساله پیچیده و بغرنجی است. طبیعتا امریکا به این سادگی نمی تواند به تصمیم قاطعی در این خصوص برسد. چون هم نخبگان سیاسی خود امریکا با این اقدام مخالف هستند، هم در مجموع کنگره و شخصیت های مسئول امریکا این راهبرد دولت فعلی امریکا را قبول ندارند و نمی پذیرند. این راهبرد خسارات سنگینی برای امریکا و کشورهای منطقه به بار خواهد آورد. لذی به نظر می رسد گزینه نظامی مساله ای بسیار بعید در مناسبات بین ایران و امریکا خواهد بود.

گفته می شود محافلی در جمهوری اسلامی از وقوع چنین جنگی استقبال می کننند و در واقع موقعیت جنگی به آنها این توان را می دهد که اعلام وضعیت خاص کنند و به نوعی خود را از بحران های فراگیر اجتماعی نجات دهند... در این مورد به ادامه جنگ ایران و عراق اشاره می شود... حزب موتلفه چه فکر می کند؟
ببینید، در اینکه هر نوع حمله خارجی به نفع وحدت داخلی تمام خواهد شد هیچ کس تردیدی ندارد. آنچه که مسلم است به هر حال تهدیدات خارجی برای کشور و ملت ما همیشه مایه انسجام و وحدت بیشتر کشور شده است. بنابراین باید از این زاویه به مساله نگاه کرد نه اینکه حالا یک گروهی بخواهد از این اقدام برای منافع خودش سواستفاده کند. اثر طبیعی تهدیدات خارجی، تقویت دولت و نظام و انسجام ملی کشور است.

حزب موتلفه، اصولا چنین رودر رویی را چقدر محتمل می داند؟چون برخی از ناظران سیاسی به "جنگ روانی" از هر دو سوی جمهوری اسلامی و امریکا اشاره می کنند و معتقدند هیچ یک از دو کشور در حال حاضر در شرایطی نیستند که بخواهند وارد این فاز بشوند. مساله امتیاز گرفتن است و در نهایت مصالحه و معامله...
بینید، بحث رودرویی الان مطرح نیست. یک طرف مشغول تهدید کردن است. وظیفه ملی ما این است که در برابر هرگونه تهدید خارجی از خود دفاع کنیم. آمادگی دفاعی ما نباید جنگ روانی علیه امریکا تلقی شود بلکه تهدیدات امریکا است که عمدتا جنگ روانی است. مردم ما دو روز پیش به این جنگ روانی پاسخ دادند.

دو روز پیش چی شد؟
راهپیمایی بیست و دو بهمن بود. شما موضع گیری های تک تک مردم از جوان گرفته تا سنین دیگر را ببینید. دستیابی به فن آوری هسته ای صلح آمیز جز باور قطعی مردم شده است. جنگ روانی امریکا با این برخورد مردم، شکست خورده است.

برخی ناظران سیاسی، راهپیمایی هایی مانند بیست و دو بهمن و... را "حکومتی" می دانند که همواره تعداد خاصی در آن شرکت می کنند و معتقدند محک مناسبی برای ارزیابی نیست.
خب، اینکه نهایت بی انصافی و بی اطلاعی است. کسی این را می گوید که اصلا داخل کشور نیامده است و در خارج از مرزها طبق اخبار دروغ استکبار جهانی قضاوت می کند. اگر کسی در داخل کشور باشد و با خود مردم حرف بزند می فهمد چنین ادعایی به هیچ وجه صحت ندارد. هیچ اجباری به حضور مردم نبوده است. کسی کنترل نمی کند که اگر آمد یا نیامد با او برخوردی صورت بگیرد. شرکت کنندگان، بسیجی یا نظامی نیستند که بگوییم بر اساس یک برنامه ریزی تشکیلاتی آمدند. همه جور افراد از سلیقه ها و اقشار و جناح های مختلف حضور دارند.

به نظر حزب موتلفه، الان برای مردم مساله معیشت و گذران زندگی مطرح است یا دستیابی به انرژی هسته ای؟
ما اگر به منافع زودگذر مردم نگاه کنیم، مساله معیشت برای مردم مطرح است اما این دلیل نمی شود که از منافع درازمدت خود دست بردارند.

باید ما را بپذیرند

اخیرا، آیت الله العظمی منتظری در گفتگویی ضمن اشاره به شرایط کشور در حوزه داخلی و خارجی اعلام کردند مسئولین جمهوری اسلامی باید به خود بیایند. حزب موتلفه در برابر این موضع چه فکر می کند؟
ایشان بر اساس نظر حضرت امام صلاحیت ورود به مسائل سیاسی را ندارد.

ندارند؟
نه، ایشان شم سیاسی ندارد که بخواهد در رابطه با مسائل سیاسی اظهار نظر کند.

با توجه به اوضاع داخلی کشور و وضعیت اقتصادی کنونی، اگر تحریم ها گسترش پیدا کند، آیا چشم انداز یک بحران اجتماعی بزرگ را در آینده می بینید؟ برخی معتقدند که این مساله دیگر به اینکه جمهوری اسلامی با امریکا به توافق برسد یا نرسد ربطی ندارد. نظر حزب موتلفه چیست؟
کدام بحران اجتماعی؟

در عرصه اقتصادی، افزایش بی سابقه نقدینگی، نرخ تورم و گرانی، اشتغال، وضعیت کارخانه ها و طبقه کارگر، مساله زنان و جوانان... آمارهایی در زمینه های مختلف که رسانه های رسمی کشور هم بارها اعلام کرده اند.
اگر اینها برای یک کشور بحران است، من فکر نمی کنم کشورهای اروپایی و حتی شرقی از این بحران ها کم داشته باشند. آنها چندین برابر ما از این بحران ها دارند.

آیا وضعیت کنونی ایران بسوی یک انفجار اجتماعی پیش نمی رود؟
نه، شما وقتی می توانید "انفجار اجتماعی" را پیش بینی کنید که دولتمردان در صدد حل مشکلات مردم نباشند و در آن مسیر قدم بر ندارند و هیچ مانع و تحریم خارجی وجود نداشته باشد. خود امریکایی ها و اروپایی ها با اقداماتی که انجام می دهند گناه بسیاری از مشکلات را بر گردن دارند. طبیعتا مردم ما بیشترین تقصیر را به گردن امریکا و اروپا و کشورهای دشمن می اندازند تا اینکه بخواهند مقصر را در داخل کشور جستجو کنند.

شما چشم انداز مساله هسته ای را که به "بحران هسته ای" مشهور شده به چه شکل می بینید؟ برخی از ناظران سیاسی مدعیند جمهوری اسلامی از مدت ها پیش کوتاه آمده، فعالیت در تاسیاست هسته ای نطنز را متوقف کرده و.... می گویند فقط در انتظار فرصت مناسب برای اعلام مصالحه با امریکا است...
[می خندد]

خب چشم انداز چطور رقم می خورد؟
تنها راه، پذیرش جمهوری اسلامی به عنوان عضو باشگاه هسته ای جهان است. امریکایی ها و اروپایی ها باید در مسیر قانون NPT حرکت کنند. هرگونه عدول از این قانون و به رسمیت نشناختن حق جمهوری اسلامی در این مساله، مانع رسیدن به تفاهم خواهد بود. ما فکر می کنیم نهایتا مجبور خواهند شد حق ایران را به رسمیت بشناسند و اجازه بدهند ایران به عنوان عضو باشگاه هسته ای جهان در چهارچوب نظارت آژانس، غنی سازی برای تامین نیازهای انرژی کشور را ادامه دهد.

بودجه نظامی هنگفت اعراب از ترس ایران

 

 

روزنامه آمریکایی واشنگتن‌تایمز در گزارشی نوشت که رهبران کشورهای عربی در تلاش برای آنچه که مقابله با افزایش تهدیدات ایران، هراس از فعالیت‌های هسته‌ای و نگرانی از برخورد احتمالی ایران و آمریکا اعلام شده می‌خواهند میلیاردها دلار از درآمدهای نفتی خود را صرف خرید جنگ‌افزارهای جدید نظامی کنند. بنابر این گزارش بسیاری از این قراردادها به زودی در نمایشگاهی که قرار است طبق برنامه‌ریزی‌های انجام شده در امارات متحده‌عربی گشایش یابد نهایی خواهد شد. 

روزنامه آمریکایی واشنگتن‌تایمز در ادامه گزاش خود نوشت: عربستان سعودی به تنهایی یک لیست 50 میلیارد دلاری برای خرید جت‌های جنگنده، موشک‌های کروز، هلی‌کوپترهای تهاجمی و بیش از 300 تانک جدید و سایر اقلام مورد نیاز خود را دارد. در همین حال امارات نیز دو میلیارد دلار برای گروه‌های واکنش سریع که احتمالا برای ایفای نقش رهبری در نیروی محافظت منطقه‌ای است و 6 میلیارد دلار اضافی برای خرید سیستم‌های ضد موشک، سیستم هشدار دهنده حمله هوایی و هواپیماهای جنگنده اختصاص داده است.

واشنگتن‌تایمز در ادامه گزارش خود چنین پیش‌بینی کرده که سایر کشورهای عضو «شورای همکاری خلیج‌فارس» مانند کویت، بحرین و قطر نیز در ماه‌های پیش‌رو مبالغ بسیار سنگینی را صرف خرید ادوات نظامی کنند. بنابر این گزارش بسیاری از سران عرب در حال حاضر متقاعد شده‌اند که تنها راه برای خودداری از گیرافتادن بین جنگ ایران و آمریکا یا آشفتگی‌های بعد از آن تقویت توان دفاعی آنهاست.

واشنگتن‌تایمز همچنین به نقل از یک دیپلمات عالی‌رتبه سعودی که با روزنامه انگلیسی «ساندی‌تایمز» صحبت کرده نوشت: افرادی نگران ایران هستند ولی آمریکائیها در حال اجرا کردن یک مبارزه انتخاباتی عمومی موفق علیه ایران هستند. این مقام سعودی در ادامه اظهارات خود گفته که بسیاری از سعودی‌ها از این موضوع می‌ترسند که آمریکا بعد از «موذیگری» در منطقه برود و اعرابی که آنجا زندگی می‌کنند را تنها بگذارند.

پائول بیور تحلیلگر نظامی نیز در این خصوص با ادعای اینکه اعراب بخاطر عرب نبودن ایران و مخصوصا شیعه بودن از این کشور نگران هستند گفت: با این حال آنها و ایران دشمن مشترکی دارند و آن غرب و شیوه زندگی آن است، آنها نمی‌خواهند به آمریکائیها وابسته شوند.

در انتهای این گزارش با اشاره به اینکه افزایش قیمت نفت و بهای فعلی 60 دلاری آن سبب افزایش قدرت خرید کشورهای سنی شده آمده است: اگر قیمت نفت برای دو یا سه سال در حد فعلی آن باقی بماند دولت امارات به تنهایی 100 میلیارد دلار درآمد اضافه ارزی خواهد داشت که در حدود 20 درصد آنرا ممکن است برای مدرنیزه کردن تجهیزات دفاعی خود اختصاص دهد.

گزارش واشنگتن‌تایمز درحالی منتشر شده که در روزهای گذشته شبکه تلویزیونی VOA نیز در گزارشی اعلام کرد: تعدادی از تحلیلگران مسائل خاورمیانه می‌گویند که افزایش نگرانی‌ها از ایران و مخصوصا فعالیت‌های هسته‌ای این کشور و آنچه که حمایت از سازمان‌های تروریستی نامیده می‌شود سبب ایجاد فرصت‌های جدیدی برای همکاری‌های استراتژیک بین آمریکا و متحدان عرب این کشور در منطقه خلیج‌فارس شده است. بنابر تحلیل کارشناسان نگرانی منطقه‌ای از ایران به بهبود اهداف آمریکا در خاورمیانه کمک می‌کند. 

در همین خصوص «روبرت ساتلوف» مدیر انستیتو سیاست‌ خاور نزدیک واشنگتن که اخیرا از سفر به خاورمیانه بازگشته مدعی شد: در سراسر منطقه، دولت‌های عربی از فعالیت‌های هسته‌ای، نفوذ، مداخله در عراق و حمایت ایران از گروه حزب‌الله در لبنان و حماس در فلسطین به شدت نگران هستند. 

او در ادامه اظهارات خود با این ادعا که امروزه دشمنی عرب‌های سنی با فارس‌ها و شیعیان عمیق است گفت: اعراب سنی از افزایش نفوذ ایران در خاورمیانه که قابل لمس است می‌ترسند، به نظر من حالا ما در غرب این فرصت را داریم تا نه از طریق تنش‌های مذهبی داخلی بلکه از نگرانی اعراب از ایران برای تسریع همکاری‌های سیاسی، استراتژیک و اهداف ایدئولوژیک به نفع خودمان استفاده کنیم.

ساتلوف چنین استدلال کرد که دولت‌های سنی خواهان این هستند که آمریکا با نفوذ روبه‌رشد ایران مخصوصا در میان رادیکال‌ها مقابله کرده ولی در عین حال می‌گوید که مدرک کمی وجود دارد که این دولت‌ها تمایلی به پذیرفتن ریسک‌های احتمالی سیاسی برای کمک به ارتقای اهداف آمریکا در منطقه داشته باشند. بنابر اظهارات این تحلیلگر مسائل سیاسی دولت بوش باید کشورهایی مثل عربستان‌سعودی را برای استفاده از قدرت اقتصادی‌شان برای مقابله با ایران تحریک کند.

در انتهای این گزارش همچنین آمد: تحلیلگران در موسسه واشنگتن می‌گویند تا زمانی که ایران شیعی به فعالیت‌های خود برای تبدیل شدن به یک ابرقدرت منطقه‌ای ادامه می‌دهد ایالات متحده آمریکا و کشورهای عرب خاورمیانه به اتحاد با یکدیگر ادامه می‌دهند.