بیزبلاگر- BETA

بیزبلاگر: در باره بازار، تجارت، سرمایه، زندگی و کسب وکار از نگاه فرزاد زمانی!- آنچه دیروز نمی دانستم!

بیزبلاگر- BETA

بیزبلاگر: در باره بازار، تجارت، سرمایه، زندگی و کسب وکار از نگاه فرزاد زمانی!- آنچه دیروز نمی دانستم!

'آنگاه که چرخش باید متوقف شود'

 
مقاله اکونومیست
به نوشته اکونومیست انتخاب احمدی نژاد از عوامل کاهش نفوذ غرب در ایران بوده است
هفته نامه اکونومیست در شماره 26 اوت خود دو گزارش را با عنوان های "آنگاه که چرخش باید متوقف شود" و "بازخیز فوق العاده جمهوری اسلامی" به بحران هسته ای و شرایط داخلی و خارجی ایران اختصاص داده است.

اکونومیست در گزارش "آنگاه که چرخش باید متوقف شود" می نویسد که اگر ایران به فعالیت در زمینه غنی سازی اورانیوم خاتمه ندهد، تحریم های سازمان ملل باید به اجرا گذاشته شود و می افزاید که با وجود رزم آوری حزب الله مورد حمایت ایران علیه اسرائیل، هنوز هم این کشور در بخش عمده ای از خاورمیانه محبوبیتی ندارد.

در عین حال، به نوشته اکونومیست نفوذ ایران در منطقه رو به افزایش است در حالیکه به نظر می رسد که دولت این کشور مصمم است این نفوذ در آینده نفوذی هسته ای باشد.

اکونومیست با اشاره به پاسخ بیست و یک صفحه ای جمهوری اسلامی به بسته پیشنهادی گروه 1+5 برای حل بحران هسته ای این کشور، می نویسد که دولت ایران پی در پی به خواست های آژانس بین المللی انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل بی اعتنایی نشان داده است.

این هفته نامه ضمن یادآوری قطعنامه شورای امنیت حاوی درخواست از ایران برای توقف غنی سازی اورانیوم و یا مواجه شدن با تحریم های بین المللی، می نویسد که ایران در واکنش پیشنهادی را مطرح کرده است: اگر جمهوری اسلامی آماده گفتگوست، چرا نباید اعمال تحریم ها را به تعویق انداخت و منتظر دستاورد این مذاکرات ماند ولو اینکه برخی فعالیت ها در زمینه غنی سازی اورانیوم هم ادامه داشته باشد.

پاسخ ایران به بسته پیشنهادی
 ایران پیشنهادی را مطرح کرده است: اگر این کشور آماده گفتگوست، چرا نباید اعمال تحریم ها را به تعویق انداخت و منتظر دستاور این مذاکرات ماند ولو اینکه برخی فعالیت ها در زمینه غنی سازی اورانیوم هم ادامه داشته باشد
 
اکونومیست

اکونومیست اظهار نظر می کند که به این ترتیب، ایران امیدوار است که روسیه و چین، که در گذشته از این کشور حمایت کرده اند، خواستار تعویق ضرب الاجل 31 ماه اوت شوند و توصیه می کند که شورای امنیت باید در برابر گرفتار شدن در چنین وضعیتی مقاومت کند و از آنجا که حق داشته خطی پایانی را در برابر غنی سازی اورانیوم تعیین کند، باید به این جدول زمانی پایبند باشد.

اکونومیست می نویسد که ایران قطعنامه ماه گذشته شورای امنیت را "غیرقانونی" توصیف کرده و با تاکید بر "حق انکار ناپذیر" خود در غنی سازی اورانیوم، تنها هدف برنامه هسته ای خود را تولید برق توصیف و غرب را به توطئه ای ناجوانمردانه برای جلوگیری از دسترسی کشورهای در حال توسعه به فناوری پیشرفته متهم کرده است.

این هفته نامه می نویسد که واقعیت امر جز از این است و گرچه پیمان منع گسترش جنگ افزارهای هسته ای - ان پی تی - حق امضاکنندگان در برخورداری از فناوری هسته ای برای مصارف غیرنظامی را به رسمیت می شناسد، اما تنها در صورتی که فعالیت در این زمینه با معیارهای آژانس بین المللی انرژی اتمی منطبق باشد.

برای روشنایی یا ساخت بمب

به نوشته اکونومیست، ایران تا سال 2003 به مدت هجده سال به دور از نظارت آژانس به شکلی مخفیانه به تجربه اندوزی غیرقانونی هسته ای ادامه می داده است و با وجود بیش از سه سال بررسی، بازرسان بین المللی بر این باور هستند که ایران همچنان اطلاعات مهمی را در زمینه خرید تجهیزات غنی سازی از بازار سیاه و سرنوشت این تجهیزات پنهان داشته است و در نتیجه، شورای حکام آژانس چاره ای نداشته است جز اینکه ایران را به دلیل عدم اجرای تعهدات خود به شورای امنیت گزارش کند.

این هفته نامه می افزاید که ایران نخستین "درخواست مودبانه" شورای امنیت برای تعلیق فعالیت های دردسرساز غنی سازی تا زمان تکمیل بازرسی های بین المللی را رد کرد و در نتیجه، ماه گذشته شورای امنیت رای داد تا از ایران خواسته شود به این درخواست گردن نهد و در غیر اینصورت، با مجازات های بین المللی مواجه شود.

  نشانه هایی نیز از ارتباط مستقیم برنامه های هسته ای ایران با مسایل نظامی و طراحی موشک های با قابلیت حمل کلاهک هسته ای در دست است و بهترین راه برای ایران برای رد این اتهامات و ایجاد اعتماد در مورد مقاصد صلح آمیز خود تعلیق فعالیت غنی سازی و همکاری هرچه کاملتر با بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی است
 
اکونومیست

این قطعنامه از حمایت نه تنها ایالات متحده و اروپاییان، بلکه روسیه و چین که اعضای دارای حق وتو شورای امنیت هستند نیز برخوردار بوده است.

اکونومیست اظهار می دارد که دلیل موضعگیری دستجمعی چنین تعدادی از کشورها علیه ایران تنها به دلیل پرده پوشی چند ساله جمهوری اسلامی نیست بلکه ماهیت برخی از فعالیت های مخفی این کشور نیز باعث نگرانی شده است.

به نوشته این هفته نامه، نشانه هایی نیز از ارتباط مستقیم برنامه های هسته ای ایران با مسایل نظامی و طراحی موشک هایی با قابلیت حمل کلاهک هسته ای در دست است و بهترین راه برای ایران برای رد این اتهامات و ایجاد اعتماد در مورد مقاصد صلح آمیز خود تعلیق فعالیت غنی سازی و همکاری هرچه کاملتر با بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی است در حالیکه ایران بر خلاف این مسیر عمل کرده و همزمان با مشخص تر شدن سئوالات بازرسان، تلاش خود در غنی سازی را دو برابر ساخته و کار بازرسان را محدودتر کرده است.

اکونومیست می نویسد که درخواست تعلیق غنی سازی اورانیوم به معنی تلاش برای سرکوب نیازهای هسته ای ایران نیست زیرا پیشنهادهای 1+5 همراه با امتیازات تجاری و گفتگوهای سیاسی، شامل ساخت رآکتورهای تولید برق و تضمین سوخت آنها نیز بوده که به ایران امکان آن را می دهد تا تمامی فواید فناوری غیرنظامی هسته ای را صرفا با جزیی از هزینه ادامه غنی سازی به دست آورد در حالیکه این پیشنهادها از سرگیری فعالیت های هسته ای ایران را پس از حصول اطمینان از غیرنظامی بودن ماهیت این فعالیت ها پیش بینی کرده است.

اکونومیست می نویسد که با توجه به سابقه برنامه های هسته ای ایران و سوء ظنی که در این زمینه وجود دارد، شرط ادامه مذاکره با این کشور، تعلیق فوری غنی سازی است.

این هفته نامه نتیجه می گیرد که اجازه به ایران برای به درازا کشاندن مذاکرات در حالیکه فوت و فن چرخش دستگاه های سانتریفوژ را برای تولید مواد قابل استفاده در بمب اتمی فرا می گیرد، اقدامی ابلهانه است و اگر ایران ضرب الاجل شورای امنیت را نادیده بگیرد، باید با تحریم های بین المللی مواجه شود.

بازخیز فوق العاده جمهوری اسلامی

هفته نامه اکونومیست در گزارش دیگری در باره ایران تحت عنوان "بازخیز فوق العاده جمهوری اسلامی" به موقعیت این کشور در منطقه پرداخته است.

آیت الله خامنه ای
آیت الله خامنه ای وعده ثمره شیرین برنامه هسته ای را داده است

اکونومیست می نویسد که هنگامی که در سال 2002، جورج بوش، رییس جمهوری آمریکا، جمهوری اسلامی را از اعضای محور شرارت خواند، اکثر روحانیون ایران احساس نگرانی کردند زیرا در آن زمان، توان سیاسی حکومت ایران با رقابت بین جناح های اصلاح طلب و محافظه کار تحلیل می رفت و در حالیکه سخنرانی رییس جمهوری آمریکا کوتاه مدتی پس از اشغال نظامی افغانستان ایراد شده بود، این احساس وجود داشت که هدف وی سرنگونی نظام دین سالار در کشور همسایه افغانستان است.

این هفته نامه می افزاید که سرنگونی صدام حسین درعراق به این نگرانی شدت بخشید به نحوی که در جریان جنگ عراق، جمهوری اسلامی به اقداماتی برای ارزیابی امکان دستیابی به تفاهم با ایالات متحده مبادرت ورزید.

اکونومیست می نویسد که از آن زمان تا کنون، تغییرات بسیاری روی داده و همانگونه که در آن موقع مقامات آمریکایی با ریشخند زمزمه دوستی ایران را رد کردند، اینک مقامات ایرانی درخواست آمریکاییان و سایرین برای کنار گذاشتن هدف های هسته ای خود را نادیده می گیرند.

اکونومیست پس از شرحی در باره برنامه های هسته ای ایران، پیشنهادهای گروه 1+5 و پاسخ جمهوری اسلامی، می نویسد که جمهوری اسلامی دیگر دستخوش نگرانی نیست بلکه اعتماد به نفس قابل توجهی را از خود بروز می دهد و اضافه می کند که آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، با اطمینان کامل در انتظار آن است که ایران "ثمره شیرین" تلاش های هسته ای خود را به زودی به دست آورد.

این هفته نامه می نویسد که اعتماد به نفس جمهوری اسلامی بدون منطق نیست زیرا اگر هم تحریم هایی علیه این کشور به اجرا گذاشته شود، احتمالا، دست کم در مرحله اول، این تحریم ها منحصر به محدودیت خرید برخی فناوری های پیشرفته، مسدود کردن دارایی های خارجی و محدود کردن مسافرت های مقامات ارشد این کشور خواهد بود.

 اعتماد به نفس جمهوری اسلامی بدون منطق نیست زیرا اگر هم تحریم هایی علیه این کشور به اجرا گذاشته شود، احتمالا، دست کم در مرحله اول، این تحریم ها منحصر به محدودیت خرید برخی فناوری های پیشرفته، مسدود کردن دارایی های خارجی و محدود کردن مسافرت های مقامات ارشد این کشور خواهد بود
 
اکونومیست

به نوشته اکونومیست، روسیه و چین، که دارای روابط تجاری گسترده ای با ایران هستند، ممکن است استدلال کنند که ایران در بیانیه روز 22 اوت خود اشاره داشته که ممکن است در طول مذاکرات پیشنهادی خود، تعلیق غنی سازی را نیز مورد توجه قرار دهد.

اکونومیست می افزاید که با اینهمه، اینگونه ظرافت های دیپلماتیک انگیزه لحن مبارزه جویانه ای نیست که ذر سخنرانی های روحانیون ارشد، نمازخانه های بسیجیان و حتی اظهارات گروهی از ایرانیایی انعکاس می یابد که تا همین اواخر نسبت به امور سیاسی ابراز انزجار می کردند.

دلیل این تحول به نظر اکونومیست چند موضوع بوده است: نخست انتخاب یک رییس جمهوری تندرو در سال گذشته و کم رنگ شدن حضور اصلاح طلبان در صحنه و دوم تلاش ایالات متحده برای شکل دادن به خاورمیانه.

اکونومیست می نویسد که سیاست آمریکا در سرنگونی طالبان در افغانستان باعث حذف رقیب جمهوری اسلامی از صحنه شد و تحولات عراق نیز زمینه را برای گسترش نفوذ ایران در این کشور را فراهم آورد.

دستاورد خارجی و وضعیت داخلی

عامل دیگری که اکونومیست برای اعتماد به نفس در جمهوری اسلامی ذکر می کند تنش بین مسلمانان و اسرائیل و حمایت دولت جورج بوش از برخورد اسرائیل با فلسطینیان و لبنان بوده که به ایران فرصت داده است تا از آب گل آلود دریای مدیترانه ماهی بگیرد.

به نوشته این هفته نامه، پایداری ایران شیعه در بحران اخیر خاورمیانه حتی مورد ستایش بسیاری از اهالی سنی مذهب منطقه بوده است.

اکونومیست می نویسد که گرچه مقامات ایرانی به شدت ادعای تامین زرادخانه موشکی حزب الله را تکذیب می کنند، اما خود را در موفقیت های این گروه سهیم می دانند و علی اکبر محتشمی، از پایه گذاران حزب الله لبنان، این گروه را "فرزندان معنوی" آیت الله خمینی توصیف کرده است.

 وقایعی مانند مرگ یک فعال دانشجویی در زندان و حبس رامین جهانبگلو نشانه ای از آن است که نفوذ غرب، و به خصوص اتحادیه اروپا، از زمان انتخاب محمود احمدی نژاد رو به کاهش گذاشته است
 
اکونومیست

این هفته نامه بریتانیایی اظهار می دارد که پشت خرسندی ایران، این آگاهی هم وجود دارد که هرچه آمریکا بیشتر در سیاست خشونت آمیز خاورمیانه درگیر شود، آسیب پذیری این کشور نیز بیشتر می شود و یادآوری می کند که اخیرا سفیر ایالات متحده در عراق اظهار داشت که حمایت ایران از شبه نظامیان شیعه ممکن است انگیزه حمایت آمریکا از اسرائیل و تلاش برای ناکام گذاشتن هدف های هسته ای ایران بوده باشد.

اکونومیست می نویسد که در همانحال، در داخل ایران، مردم در حالت نیمه بحرانی به سر می برند که به نفع اقتدارطلبان است در حالیکه فعالان طرفدار دموکراسی که از بحران تضعیف اصلاح طلبان جان به در برده اند در هراس به سر می برند و وضعیتی انفعالی دارند و وقایعی مانند مرگ یک فعال دانشجویی در زندان و حبس رامین جهانبگلو نشانه ای از آن است که نفوذ غرب، و به خصوص اتحادیه اروپا، از زمان انتخاب محمود احمدی نژاد رو به کاهش گذاشته است.

این هفته نامه اضافه می کند که ممکن است که قوه قضاییه خود را برای تهاجم های بیشتری آماده کرده باشد و مقاله ای که در یکی از روزنامه های وابسته به دستگاه حکومتی منتشر شده گروهی از شخصیت های فرهنگی را به همکاری با رامین جهانبگلو و یک فلسفه دان دیگر برای به راه انداختن "انقلاب مخملین" متهم کرده است.

اکونومیست اظهار می کند که با توجه به خودسانسوری رسانه های گروهی مرعوب شده و به بند کشیده در ایران، خبر بسیاری از اتفاقاتی که در این کشور روی می دهد به گوش کسی نمی رسد.

این هفته نامه با اشاره به اینکه حیثیت منطقه ای و درآمد نفتی ایران به حد بی سابقه ای رسیده، می نویسد که تنها عاملی که ممکن است اقبال نیک جمهوری اسلامی را در معرض خطر قرار دهد، غرور بیجاست.

در عین حال، به گفته اکونومیست، دستاوردهای جمهوری اسلامی عمدتا دارای جنبه خارجی است و درداخل ایران، سوء مدیریت اقتصادی، خدشه دار شدن حقوق بشر و ناخرسندی در میان اقلیت های غیر فارسی زبان همچنان به شدت وجود دارد.

این نشریه نتیجه می گیرد که برای اکثر اصلاح طلبان ایران، اشتباه محاسبه جورج بوش و نه رهبری تحت نفوذ روحانیون عامل کسب دستاوردهای کنونی بوده است و هنگامی که آقای بوش از صحنه کنار برود، و اگر قرار باشد بهای نفت دوباره سقوط کند، اوضاع می تواند شکلی کاملا متفاوت به خود بگیرد.

منبع: بی بی سی

بورس نفت ایران

مطالعات بورس نفت از سال 1383 با مشارکت یک کنسرسیوم بین المللی شروع و تفاهم نامه راه اندازی این بورس در اردیبهشت 1383 امضا شد.  محمد عاصمی پور مجری طرح بورس نفت ایران برای بازدید از بورس بین المللی نفت لندن به انگلستان سفر کرد و با برخی از معامله گران بورس لندن به مذاکره پرداخت. گزارش توجیهی طرح راه اندازی بورس نفت ایران در 500 صفحه تقدیم وزیر اقتصاد شد تا برای راه اندازی بورس نفت ایران از طریق شورای بورس اقدام به کسب مجوز قانونی نماید. 

طرح بورس نفت، گاز و پتروشیمی ایران در تابستان 1384 توسط شورای بورس، بر اساس ماده 95 قانون برنامه چهارم توسعه و ماده 95 برنامه سوم به تصویب رسید. ا ین شورا همچنین مقرر کرد که وزارت نفت اقدامات لازم را برای راه اندازی و اجرایی کردن این بورس،  به انجام برساند.  و به این ترتیب طرح راه‌اندازی بورس نفت کشور وارد مرحله عملیاتی خود شد.

شاید بتوان گفت گشایش قریب‌الوقوع بورس نفتی ایران در جزیره کیش که قرار است بزودی کار خود را آغاز کند، بهانه‌ای باشد برای بخشی از فشارهایی که این روزها بر ایران وارد می‌شود. چراکه بناست مبنای پولی خرید و فروش‌ها در این بازار، یورو باشد. بدین‌ترتیب این بازار تا حدودی زیادی ارزش دلار آمریکا را مورد تهدید قرار خواهد داد.

 

تاثیر بر اقتصاد منطقه‌ای و بین‌المللی

 

پر واضح است که بورس نفت ایران می‌تواند بازار منطقه‌ای و حتی بین‌المللی را تحت تاثیر قرار دهد. به گفته مقامات ایران، 60 درصد نفت مصرفی و 25 درصد گاز طبیعی مورد نیاز جهان توسط کشورهای خلیج فارس تامین می‌شود. بنابراین هیچ دلیلی ندارد که معاملات نفت و گاز در بازار بورس نیویورک یا لندن انجام شود.

 تشکیل بازار منطقه‌ای با ابتکار عمل ایران، توانایی تاثیر گذاری بر قیمت‌های جهانی نفت، ایجاد قیمت پایه منطقه‌خلیج‌فارس بگونه‌ای که بتواند با قیمت‌های پایه برنت دریای شما رقابت کند و در هم شکستن تحریم‌های آمریکا و تعامل بیشتر با شرکتهای نفتی معتبر از جمله فاکتورهایی هستند که اقتصاد جهانی را تحت تاثیر قرار خواهند داد.

اما شاید بتوان مهمترین ویژگی بورس نفت ایران را انتخاب یورو به جای دلار به عنوان پول رایج، دانست. در حال حاضر معاملات نفتی در بازار بورس نیویورک و لندن بر اساس دلار آمریکا انجام می‌شود  و بورس نفت ایران نخستین بورسی خواهد بود که از یورو به عنوان شاخص نفت استفاده می کند و در صورت موفقیت بورس ایران، بورس‌های معتبری چون نیویورک و لندن به چالش کشیده خواهند شد. به همین دلیل بود که  بورس نیویورک در نخستین واکنش به بورس نفت ایران اقدام به گشایش بورس نفتی دبی کرد.

 

واکنش رسانه‌های غربی

 

پس از اینکه محمد جواد عاصمی‌پور مشاور وزیر نفت و مجری طرح بورس نفت ایران درتابستان سال 84  از صدور مجوز قانونی بورس نفت، گاز و پتروشیمی ایران توسط شورای بورس خبر داد، بسیاری از رسانه‌های خارجی از این اقدام ایران به عنوان اهرمی بازدارنده در برابر سیاست‌های سلطه‌جویانه آمریکا نام بردند.

در اوایل ماه "می" بود که رسانه‌های غرب سرانجام  پنبه را از گوش خود بیرون کشیدند و به تهدید قریب‌الوقوعی که ارزش دلار را تحت‌تاثیر قرار خواهد داد، توجه نشان دادند.

در تاریخ 5 می، " آسوشیتدپرس" در مقاله‌ای با عنوان "ایران، یورو را برای بورس نفتی‌اش در نظر گرفته است" از جهات گوناگون به بورس نفتی ایران پرداخت. نویسنده این مقاله در حالیکه با تلاشی مایوسانه سعی می‌کرد تا بورس نفتی ایران را بی‌اهمیت جلوه دهد، درباره کاهش سریع ارزش دلار در صورت گشایش این بازار، هشدار داد. البته این مقاله حاوی برخی ارزیابی‌های واقع‌گرایانه نیز بود. در این مقاله نقل قولی از "بیل او گریدی" یکی از تحلیل‌گران برجسته "وال استریت ژورنال" چاپ شده بود. اوگریدی گفته بود:"اگر روزی فرا برسد که بزرگترین تولیدکنندگان نفت دنیا بخواهند و یا در بدترین حالت، تقاضا کنند که یورو مبنای معاملات بشکه‌های نفت‌شان شود، این اتفاق به مثابه یک حمله هسته‌ای، اقتصاد آمریکا را تهدید خواهد کرد. تصور کنید اوپک تصمیم بگیرد بیش از این از دلار استفاده نکند. این تصمیم اوپک به منزله‌ی نشانه‌ای برای پایان یافتن هژمونی آمریکایی بوسیله پایان دادن به سلطنت دلار به عنوان ارز رایج در معاملات است. در همان بحبوحه بود که نئومحافظه‌کاران جنگ‌طلب آمریکا بحث حمله نظامی هسته‌ای را به تاسیسات ایران پیش کشیدند.

 

جنگ یورو و دلار

 

نگاهی به عراق بیاندازید. در سال 2000 دولت عراق شروع به فروش نفت خود بر اساس شاخص یورو کرد و نقدینگی معادل ده بیلیون دلار کسب کرد. پس از آن در سال‌های 2000 تا 2003 کشورهایی نظیر روسیه ، مالزی، اندونزی و ایران نیز سعی کردند تا نفت خود را به یورو بفروشند. اینگونه شد که تا سال 2003 یورو در برابر دلار قدرت یافت. پس از آن آمریکا که موقعیت دلار را به شدت در خطر می‌دید طرح حمله به عراق مطرح کرد که البته طبیعتا با مخالفت کشورهای اروپایی مواجه شد. چراکه این جنگ از دیدگاه برخی جنگ میان دلار و یورو بود. آمریکا بخوبی می دانست که اگر نتواند در مقابل تمایل صدام حسین برای فروش نفت بر مبنای یورو بایستد، سلطنت دلار به عنوان ارز رایج معاملات نفتی واژگون خواهد شد.

اکنون به مقاله‌ "جروم کورسی" یکی از مدافعان و مجیز‌گویان جرج بوش با نام "ایران گواهی مرگ خود را امضا‌ء کرد"، که در تاریخ هشت می منتشر شد،  نگاهی می اندازیم. او در مقاله خود تصدیق کرد که دلیل اصلی حمله آمریکا به عراق سیاست جدید صدام حسین در فروش نفت_ فروش نفت بر مبنای یورو_ بود. او همچنین در مقاله خود  به چین به دلیل ابراز علاقه به بورس نفتی ایران هشدار داد. در ادامه پای خود را فراتر نهاده و حمله‌ آمریکا به ایران را قریب‌الوقوع خواند. او نوشت:" اگر ایران در تصمیم خود جدی باشد و بخواهد ارزش دلار آمریکا را به عنوان ارز رایج تهدید کند، جنگ درخواهد گرفت. ممکن است تصمیم ایران برای گشایش بازار بورس نفتی به عنوان دلیل رسمی حمله آمریکا به ایران از سوی سیاست‌گذاران دولت ایالات متحده مطرح نشود. اما ممکن است بهانه‌ای شود برای از سر راه برداشتن ایران."

 

 

 

بورس نفت ایران؛ چالش‌ها و فرصت‌ها

 

مجله "فوربس" در شماره‌ای که هفته‌ی اول "می" منتشر کرد از گشایش احتمالی بورس ایران در همان هفته خبر داد. این مجله با بیان اینکه بازار الترونیکی نفت ایران آماده انجام معامله است نوشت:" وزارت نفت ایران عزم خود را برای گشایش بورس نفتی ایران که از یورو بجای دلار استفاده می‌کند، جزم کرده است. به گزارش تلویزیون دولتی ایران، این وزارتخانه گواهی لازم را برای گشایش این بورس صادر کرده است". " وارن بافت" بانکدار مشهور، بیل گیتس و جورج ساروس از غول‌های بزرگ اقتصادی این خبر را زمینه‌ساز افول اقتصاد آمریکا دانستند.

از سوی دیگر رویترز از قول پرزیدنت احمدی‌نژاد گزارش داد بورس نفتی ایران تا دوماه دیگر گشایش نخواهد یافت. نظربه اینکه بورس نفتی ایران بزودی کار خود را آغاز خواهد کرد باید دید این تصمیم ایران چه تاثیراتی در بالانس شکننده ژئوپولیتیکی قدرت، خواهد داشت.

واضح است که بورس نفتی ایران به عنوان یک تهدید برای اقتصاد آمریکا، یکی از اصلی‌ترین دلایل تهدید نظامی ایران از سوی آمریکاست و ادعاهای مقامات آمریکا که سعی  دارند این تهدیدها را با پیش‌کشیدن فعالیت‌های هسته‌ای ایران توجیه کنند، دروغی بیش نیست. چراکه آژانس اطلاعات ملی آمریکا معتقد است که ایران حداقل ده سال تا ساخت بمب اتم فاصله دارد. حتی سخت‌گیرانه‌ترین بررسی‌ها‌ی کاخ سفید حاکی از آنست که ایران سه سال تا دستیابی به بمب فاصله دارد.

به گزارش شبکه الجزیره بورس نفتی ایران حمایت‌های بین‌المللی را نیز، بخود جلب کرده است و برخی از تولید‌کنندگان اصلی نفت مثل ونزوئلا_ که روابط اقتصادی خود را با ایران استحکام بخشیده است_ و برخی از بزرگترین مصرف‌گنندگان نفت نظیر چین و هند، پیشاپیش حمایت خود را از بورس نفتی ایران اعلام کرده‌اند. سایت الجزیره در مقاله‌ای با نام "نفت یورویی: یک واقعیت یا کابوسی وحشتناک برای آمریکا؟" ، هشدار داد که بورس نفتی ایران این توانایی را دارد تا موجبات کاهش ارزش دلار را فراهم آورده و در مقابل باعث بالا رفتن ارزش یورو به عنوان پول رایج معاملات نفتی جهان شود. در این مقاله آمده بود:" چنین تحولی می‌تواند باعث کاهش ارزش پول رایج آمریکا شده و اقتصاد این کشور را با بزرگترین بحران پس از شوک اقتصادی دهه 1930 میلادی، روبرو کند. "همچنین در این مقاله آمده بود که چگونه تصمیم صدام حسین برای فروش نفت بر مبنای یورو، موجبات حمله به عراق را فراهم کرد. همچنین نقل قولی از سوی "ویلیام کلارک" یکی از متخصصان امنیتی ایالات متحده در این مقاله چاپ شد که گفته بود:" اگر ایران بخواهد هژمونی دلار آمریکا را در بازار بین‌المللی نفت تهدید کند، کاخ سفید بدون معطلی دستور حمله را صادر خواهد کرد."

 

چرا تهدید؟

 

اما حقیقتا چگونه است که بورس نفتی ایران تهدیدی برای دلار آمریکا بشمار می‌آید؟

ذخیره ارزی بیش از دو سوم بانکهای مرکزی در سراسر جهان بر حسب دلار است چراکه هر گونه معامله بین‌المللی نفتی باید بر مبنای دلار آمریکا انجام شود. این وضعیت ذخیره نقدینگی باعث می‌شود که با توجه به وضعیت اسف‌بار حاکم بر اقتصاد آمریکا، تقاضا برای دلار آمریکا همیشه وجود داشته باشد. بنابراین بانکهای مرکزی تمایل دارند تا بر معاملات بزرگ نظارت داشته باشند. از سوی دیگر کسری بودجه‌ بانکهای مرکزی با وامهایی به ارزش بیش از 9 تریلیون دلار افزایش یافته و شکاف مالیاتی نیز به سقف 72 تریلیون دلار رسیده است. ایالات متحده دارای اقتصادی است که رو به اضمحلال پیش می‌رود و توافقنامه‌های اقتصادی نظیر نفتا و همچنین توافقنامه‌هایی با چین که همه تحت حمایت سازمان تجارت جهانی انجام شده، اقتصاد این کشور را دچار خسران کرده است. از سوی دیگر کارخانجات ماشین‌سازی آمریکا نظیر فورد و جنرال موتورز نیز هر کدام به ترتیب به اندازه 2/1 میلیارد و 325 میلیون دلار، دچار زیان شده‌اند. اقتصاد آمریکا با مشکلاتی همچون فرار سرمایه، بدهی‌های سنگین و تقریض روزانه 2 میلیارد دلار آنهم فقط برای  نفس‌کشیدن؛ مواجه است. بنابراین طبیعی است که چنین اقتصادی بطور فزاینده‌ای به ذخایر دلار‌های نفتی‌، وابسته باشد. با توجه به گستره مسئولیتهای آمریکا در عرصه اقتصاد جهانی بدیهی است که هر گونه تهدیدی علیه هژمونی دلارآمریکا، بحران را در اقتصاد جهانی دامن می‌زند.

فاینانشیال تایمز در شماره 16 "می" خود در مقاله‌ای  با عنوان" از ترس سقوط ارزش دلار، بانک مرکزی دارایی‌های آمریکا را می‌فروشد" از سقوط آزاد ارزش دلار خبر داد. در این مقاله آمده بود که دلیل پایین آمدن ارزش دلار در چند روز اخیر، تحریم دلار توسط بانکهای اروپایی بود. 

"آلکسی گودرین" ، وزیر اقتصاد روسیه در نشست بهاره بانک جهانی درباره کاهش ارزش دلار هشدار داد. او گفت:" روسیه نمی تواند دلار را به عنوان پول رایج مورد لحاظ قرار دهد چراکه ارزش دلار به عنوان پول رایج، ثبات لازم را ندارد. در سالهای اخیر دلار کاهش چهل درصدی را در مقابل یورو تجربه کرده است. دو سال پیش روسیه نود درصد از سرمایه خود را در قالب دلار ذخیره کرده بود اما این نسبت در حال حاضر به هشتاد درصد کاهش یافته است." در همین نشست چشم‌انداز اقتصادی سال 2006 نیز منتشر شد که در آن درباره اضمحلال ارزش دلار به دلیل عدم تعادل در تجارت جهانی، افزایش بدهی‌های آمریکا و پایان یافتن ذخایر دلارهای نفتی، هشدار داده شد. 

در پایان به نظر می‌رسد با توجه به موقعیت اقتصادی که آمریکا در آن قرار گرفته است و چالشی که این کشور با ایران بر سر مسئله‌ هسته‌ای دارد، آغاز بکار بورس نفت ایران چالش‌هایی قابل پیشبینی را پیش رو خواهد داشت. درحالیکه لازمه موفقیت چنین بازاری اتخاذ سیاست‌های تنش‌زدا و اعمال دقت بسیار در اتخاذ تصمیمات راهبردی در سیاست خارجی کشور است.

عکس فوری از چند فروشنده


1- یکی از مهمترین خصوصیات بسیاری از مغازه داران ایرانی این است که اصولا به همه کاری وارد هستند جز فروش. چند روز پیش با یکی از دوستان به یک کتاب فروشی رفتیم تا چند تا روان نویس بخریم، فروشنده جوان و تر تمیز بود و کار خاصی هم نکرد اما وقتی از مغازه بیرون آمدیم گفتیم:"طرف تنها کاری که بلد نبود کتابفروشی بود". از مغازه که بیرون آمدیم شروع کردیم به تماشای ویترین مغازه و در همین حین فروشنده جوان از مغازه بیرون آمد و در مغازه را قفل کرد و رفت. ما هم چند لحظه بعد از ویترین دل کندیم و راه افتادیم طرف آب میوه فروشی که دو سه مغازه آن طرف تر بود. وارد مغازه که شدیم، دیدیم کتابفروش جوان پشت دخل آبمیوه فروشی ایستاده(آب میوه فروشی و کتاب فروشی مال یک نفر است). بعدا که با خودم رفتار فروشنده را در کتاب فروشی مرور کردم متوجه شدم که تمام تلاش فروشندگی اش در حد تلاش یک فروشنده آب میوه بود: یک نفر وارد مغازه شود، بگوید یکی از این دو تا از اون، چقدر شد؟ بفرمایید. وسلام...
2- امروز عصر رفتم سر کوچه مان روزنامه بخرم، سر راه هم داشتم ویترین مغازه ها را می دیدم. وارد فروشگاه "جوردانو" شدم، از یکی از تی شرت ها را که در قفسه بود خوشم آمد، برداشتمش تا بازش کنم و ببینمش، دیدم یک نفر از ته مغازه داد می زنه "بازش نکنید،دوباره باید تا بزنمش، اگه می خواین ببینینش برین تو ویترین ببینینش"...
از روزنامه فروشی که بر می گشتم، از جلوی فروشگاه "هنگ تن" رد شدم، رفتم تو تی شرت ها و پیراهن هایش را نگاه کردم، یکی از فروشندگان جوانش جلو آمد و خوش آمد گفت و خواست راهنمایی کند. تشکر کردم و گفتم فعلا دارم تماشا می کنم. کمی دورتر ایستاد و من پیراهن های مختلف را نگاه می کردم، یکی از تی شرت ها را که در قفسه و تا شده بود، برداشتم تا ببینمش، فروشنده نزدیک شد و مشابه تی شرتی که دستم بود را برداشت و باز کرد و نشان داد و بعد با ادب گفت: "دوست دارین همین رو پرو کنین،رنگش رو دوست دارین؟ 8 تا رنگ دیگه هم داره." گفتم نه این یکی قفسه رو هم ببینم بعد تصمیم گیری می کنم.
قفسه بعدی را هم دیدم و چیزی توجهم را جلب نکرد، فروشنده هم متوجه این موضوع شد. سریع رفت از یکی از قفسه ها چند تی شرت که شبیه به آن تی شرتی که اول برداشته بودم تماشا کنم برداشت و آورد و شروع کرد به باز کردن و نمایش دادنشان و در همین حین تی شرت اولی را هم آورد و گفت"این جوری راحت تر می تونید مقایسه کنید"... خلاصه اینکه انتخاب کردم و خریدم.
همه این ماجرا 3 دقیقه هم طول نکشید و فروشنده ماهر توانست در حداقل زمان، یک مشتری بالقوه را به مشتری بالفعل تبدیل کند و مهمتر از همه اینکه زمان تصمیم گیری برای خرید را به حداقل رساند، مشتری راضی بود و به هنگام خرید قانع شده بود که بهترین گزینه را انتخاب کرده.
3- راستی چند درصد از فروشنده هایی که با آنها سر و کار دارید بلدند بفروشند؟

 

منبع: وبلاگ نوشته هایی در مورد تبلیغات

خطر حمله به ایران

خطر حمله به ایران

  

 

توطئه مشترک منوچهرقربانی فر- مایکل لدین

 

تدارک ایجاد بهانه برای حمله امریکا به ایران

درانتظار یک رویداد مشکوک برای آغاز حمله به ایران و سوریه تا قبل از نوامبر

 

گفته می شود:

مایکل لدین با منوچهرقربانی فر دلال اسلحه در دوران جنگ ایران و عراق و طراح سفر مک فارلن به تهران در جریان همین جنگ (ایران کنترا) ملاقاتی خصوصی داشته است. دراین ملاقات پیرامون طرحی صحبت شده که بموجب آن سلاح های بیولوژیکی و شیمیایی که نیروهای امریکائی در جریان جنگ صحرا جمع کرده اند در مرز ایران با عراق به کار گرفته خواهد شد و سپس همین مسئله دستاویزی خواهد شد برای توجیه حمله نظامی ارتش امریکا از خاک عراق به ایران.

بوش درکاخ سفید ، ضمن ملاقات با چند مخالف عملیاتی رژیم تهران، حمایت خود را از آنها اعلام داشته است و این درحالی است که دولت امریکا حفاظت امنیتی فرزند شاه سابق ایران را بالا برده و حفاظت از وی را در صورت حمله به ایران و برای تثبیت یک دولت مورد حمایت امریکا در ایران به سازمان اطلاعات مرکزی امریکا واگذار کرده است.

از سوی دیگر و از قول منابع خبری در واشنگتن گفته می شود طرح حمله به سوریه و ایران قرار است در پی یک رویداد مشکوک و غافلگیر کننده، تا قبل از انتخابات ماه نوامبر آغاز شود. طراحان حمله به ایران و سوریه معتقدند، درگرماگرم یک جنگ (مانند حمله کنونی به لبنان و فلسطین) بسیج افکار عمومی امریکا برای چنین حمله ای مساعد تر خواهد بود.

 

بیزبلاگر: مطلب حاضر جهت پیگیری خوانندگان وبلاگ در مورد این موضوع و استفاده از آن بعنوان یک الارم قابل توجه آورده شده است.

استادیوم!

مدتهاست استادیومهای فوتبال تو ایران تبدیل شده به مرکز اظهار ارادت نسبت به زن فلان بازیکن، بیان لطف به عمه فلان مربی، درخواست دسترسی به عضوی در وسط پای ننه فلان دروازه بان و یا درود فرستادن بی پایان به آباء و اجداد داوران و تقدیم سماور به عضوی از بدن آنها. حالا مثلاً لای پای ننه دروازه بان چه ربطی به گل خوردن و نخوردنش داره بگذریم ولی انصافاً بعضی از این ابراز علاقه ها اونقدر قشنگه و چفت و بستش جوره که آدم هوس می کنه یه دو سه دهن باهاشون بخونه و بره قاطی تماشاگرنماها.

تو یه صحنه از فیلم آفساید ساخته جعفر پناهی یه آقایی تو مینی بوس وقتی دلیلای رفتنش به استادیوم رو ردیف می کنه سر آخر می گه "آقا از همه مهمتر، اونجا می تونیبا خیال راحت فحش بدی، فحش به زمین و زمان، هیچکسم نیست جلوتو بگیره"(نقل به مضمون)

نه فکر کنین این دیالوگ یه شوخی خنده داره، بلکه با کمال تاسف و شایدم در کمال تاسف نظر واقعی بالای نود درصد مردهای ایرانه که دوست دارند وقتشون رو در محافل مجردی بگذرونند تا با خیال راحت هرچی دلشون می خواد نثار عمه و خاله همدیگه کنند. تو سالهای اخیر تعداد این محافل مجردی به علت مبارزات پیگیر دختر خانومهای عزیز که به همه جا نفوذ  کردن کاملاً محدود شده تا جایی که تنها مکان مجردی باقی مونده برای بخش متوسط جامعه که پول اجاره خونه دوم ندارند همین استادیومهای فوتباله. ساده نباشین که فکر کنین ورود دخترها به استادیوم وابسته به دستور فلان آقا و یا فلان آخوند قمیه. جامعه مردسالار ایران به این راحتی این سنگر رو از دست نمیده. چون مردهای ایرانی برخلاف میل باطنی ولی به طور سنتی وقتی با خانواده هستند و یا در محفلشان یک زن حضور دارد از الفاظ رکیک و حتی معمولی استفاده نمی کنند و دخترای عزیز با ورود به استادیوم جلوی فحش دادن اونا رو می گیرن.

خانومهای گرامی اگه می خواین وارد استادیومها بشین یک راه بیشتر وجود نداره، شما باید به اندازه مردهای ایرانی فحش یاد بگیرید و استفاده کنید تا تابوی این مساله تو جامعه از بین بره. اصلاً با کسی شوخی ندارم، تا مردهای ایرانی مطمئن نشن که حتی با حضور شما هم قادر به فحاشی هستند شما وارد استادیوم های فوتبال در ایران نخواهید شد، مطمئن باشید.

 

منبع :وبلاگ از روزگار رفته حکایت