بیزبلاگر- BETA

بیزبلاگر: در باره بازار، تجارت، سرمایه، زندگی و کسب وکار از نگاه فرزاد زمانی!- آنچه دیروز نمی دانستم!

بیزبلاگر- BETA

بیزبلاگر: در باره بازار، تجارت، سرمایه، زندگی و کسب وکار از نگاه فرزاد زمانی!- آنچه دیروز نمی دانستم!

هدف غربی‌ها تجزیه ایران و برقراری حکومت جهانی است

غربی‌ها در صددند حکومت جهانی را بر چهار اصل «قدرت اجباری، استفاده از قدرت نهادها، قدرت ساختاری و قدرت تولیدی» ایجاد کنند. آنها می‌خواهند ایران را تجزیه کنند، از قم یک واتیکان بسازند، چند استان نفت‌خیز را به دست خود بگیرند و بقیه استان‌ها را به حال خود رها کنند که بر این اساس، قومیت‌ها خود کنفدراسیون‌هایی تشکیل دهند و به این صورت، ایران را تجزیه کنند؛ همان طور که درصدند این بلا را بر سر عراق هم بیاورند.
تحریم اقتصادی چیزی نیست که بتواند ایران را دچار مشکلات حاد کند اما تبلیغات و بزرگ‌نمایی که همراه با تحریم وارد کشور می‌شود، ممکن است اهداف صادرکنندگان قطعنامه را اجرایی کند؛ یعنی ممکن است آن‌قدر فشار روانی به مردم وارد شود که مخالفت‌هایی از سوی برخی اقشار با این مسئله صورت گیرد. به همین منظور لازم است که مسئولان جمهوری اسلامی مردم را از ماهیت این تحریم‌ها مطلع کنند و در جریان واقعیات بگذارند

به گزارش فارس، ابومحمد عسگرخانی به دعوت بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق شب گذشته در این دانشگاه حاضر شد و به تشریح قطعنامه 1737، چگونگی مواجهه دولتمردان با این قطعنامه و لزوم افزایش کیفیت و کمیت دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران پرداخت.

این استاد روابط بین‌الملل دانشگاه یادآور شد: من طی سال‌های گذشته پیش‌بینی‌هایی درخصوص وقایع مختلف سیاسی انجام دادم و تاکنون تقریباً همه آن‌ها به حقیقت پیوسته است. درخصوص بحران بالکان، حمله آمریکا به افغانستان و حمله آمریکا به عراق سال‌ها قبل از وقوع آن پیش‌بینی کرده ‌بودم و جالب اینکه وقتی در وزارت امور خارجه مطرح می‌کردم که آمریکا به افغانستان حمله خواهد کرد، نظریه‌ام مورد تمسخر واقع می‌شد.

وی با بیان اینکه پیروزی احمدی‌نژاد در انتخابات را نیز قبل از برگزاری دور اول انتخابات پیش‌بینی کرده است، تصریح کرد: الان هم مطمئن هستم که ایران، هسته‌ای خواهد شد و در لیست کشورهای هسته‌ای قرار خواهد گرفت، اما یک نکته بسیار مهم وجود دارد و آن در جریان قرار دادن مردم ایران درخصوص ماهیت تحریم‌های پیش‌بینی شده شورای امنیت است.

عسگرخانی درخصوص قطعنامه اخیر شورای امنیت علیه ایران اظهار داشت: این قطعنامه اگرچه به لحاظ اقتصادی اهمیت ندارد، اما شروع یک بدعت و حاصل دو دهه تلاش رسمی کشورهای دارای تسلیحات علیه کشورهای ندار است و ممکن است به قطعنامه‌های سخت‌تری تبدیل شود.

این استاد دانشگاه تهران ادامه داد: درصورت بی‌اعتنایی به قطعنامه 1737 قطعنامه‌های بعدی صادر خواهد شد که بر اساس بند 41 فصل 7 منشور ملل است و به این معنی خواهد بود که درخصوص تحریم یا اقدام نظامی علیه ایران تصمیم‌گیری می‌کنند که البته اثر تبلیغاتی این قطعنامه‌ها بسیار بیشتر از واقعیت خود قطعنامه است.

وی با بیان اینکه ممکن است نظر به این قطعنامه، کمیته‌ای تشکیل شود که به صورت تخصصی به مسدود کردن اموال شرکت‌ها و افراد بپردازد، تصریح کرد: در این میان ممکن است حتی 70 تا 80 نفر از فیزیکدانان یا حتی تجار ایرانی هم بنا به تفسیری که از قطعنامه می‌شود، اموالشان مسدود شود و یا حتی مورد بازجویی قرار گیرند.

به گفته عسگرخانی، ابراز این مطلب که قطعنامه غیرقانونی، بی‌خطر، بی‌فایده، یا ضعیف است، مشکلی را حل نمی‌کند بلکه بایستی به طور واقعی مردم را در جریان قرار داد که تحریم چیست و شورای امنیت چه اهدافی را از تحریم دنبال می‌کند. باید به مردم گفته شود که ما چاره‌ای جز هسته‌ای شدن نداریم؛ چرا که غیر از انرژی، امنیت ما نیز به این مسئله گره خورده است.

این استاد روابط بین‌الملل دانشگاه تهران با بیان اینکه این قطعنامه راه بازگشت را نیز برای ایران گذاشته است، اظهار داشت: اما این راه بازگشت منوط به تعلیق کامل فعالیت‌های هسته‌ای شده است و هدف کشورهای غربی هم به این سمت است که برای همیشه به صورت کامل فعالیت‌ هسته‌ای ایران را متوقف کنند.

وی با تاکید بر اینکه ابعاد روانی این قطعنامه‌ها بسیار بیشتر از اهداف اقتصادی آن است، اظهار داشت: تحریم اقتصادی چیزی نیست که بتواند ایران را دچار مشکلات حاد کند اما تبلیغات و بزرگ‌نمایی که همراه با تحریم وارد کشور می‌شود، ممکن است اهداف صادرکنندگان قطعنامه را اجرایی کند؛ یعنی ممکن است آن‌قدر فشار روانی به مردم وارد شود که مخالفت‌هایی از سوی برخی اقشار با این مسئله صورت گیرد. به همین منظور لازم است که مسئولان جمهوری اسلامی مردم را از ماهیت این تحریم‌ها مطلع کنند و در جریان واقعیات بگذارند.

این کارشناس مسایل خلع‌سلاح با بیان اینکه غربی‌ها در صورت عقب‌نشینی مقامات ایران از بحث هسته‌ای به توقف فعالیت‌های هسته‌ای هم رضایت نخواهند داد، یادآور شد: درصورتی که به فرض، ایران در بحث هسته‌ای از مواضع عقب‌نشینی کنند، این بار کشورهای غربی از جایگاهی پیروز مسائلی چون تروریسم، حقوق بشر و قومیت‌ها را مطرح می‌کنند.

عسگرخانی با بیان اینکه هدف غرب از فشار بر ایران به تغییر رژیم سیاسی خلاصه نمی‌شود، خاطر نشان کرد:‌ من تاسف می‌خورم که اپوزیسیون چه در خارج و چه در داخل، سلطنت‌طلب‌ها، جبهه‌ملی، نهضت‌آزادی، بعضی از اصلاح‌طلب‌ها و حتی برخی از راستی‌ها که اصلاً رهیافت نظری به تحولات بین‌الملل ندارند، تصور می‌کنند که هدف آمریکا تغییر رژیم است و مثلاً اگر پسر شاه یا نهضت آزادی‌ها در ایران به حکومت برسند، مشکلات حل می‌شود؛ در صورتی که آمریکا دیگر نیازی به قدرت منطقه‌ای ندارد.

به گفته این استاد روابط بین‌الملل، غربی‌ها در صددند حکومت جهانی را بر چهار اصل «قدرت اجباری، استفاده از قدرت نهادها، قدرت ساختاری و قدرت تولیدی» ایجاد کنند. آنها می‌خواهند ایران را تجزیه کنند، از قم یک واتیکان بسازند، چند استان نفت‌خیز را به دست خود بگیرند و بقیه استان‌ها را به حال خود رها کنند که بر این اساس، قومیت‌ها خود کنفدراسیون‌هایی تشکیل دهند و به این صورت، ایران را تجزیه کنند؛ همان طور که درصدند این بلا را بر سر عراق هم بیاورند.

وی با بیان اینکه حقایق روابط بین‌الملل بایستی به مردم کشورمان گفته شود و مردم در جریان اهداف قدرت‌های هسته‌ای قرار گیرند، تصریح کرد: اگرچه بحث تحریم مشکلاتی را برای هر کشوری ایجاد می‌کند، اما در مقابل، هسته‌ای شدن ایران معادلات را به کلی عوض خواهد کرد.

این کارشناس مسائل خلع سلاح با اشاره به لزوم تسریع در فعالیت‌های هسته‌ای ایران خاطرنشان کرد: اگر مقامات ایران فاصله کمی تا تکمیل پروژه هسته‌ای ایران دارند، بایستی آن را اعلام کنند؛ چرا که خود این مسئله بازدارنده است.

عسگرخانی با اشاره به اعتراضات خود در دهه‌های گذشته، به قرار گرفتن دیپلماسی ایرانی در مسیر اهداف قدرت‌های هسته‌ای خاطرنشان کرد: اگر 4 سال قبل چنین مواضعی اتخاذ می‌کردیم، اکنون این مشکلات را نداشتیم؛ چرا تعلیق را پذیرفتیم و چرا پیشنهاد دادیم با سه کشور اروپایی انگلیس، فرانسه و آلمان می‌خواهیم مذاکره کنیم؟ به خاطر همین بوده که دیگر نمی‌توان پای این سه کشور زیاده‌خواه را از پرونده هسته‌ای بیرون کشید.

وی تصریح کرد: چرا زمانی که فرانسه و چین در پیوستن به CTBT تردید داشتند، ما پرچم را بلند کردیم و به آن‌ها هم پیشنهاد دادیم که همگی به CTBT - این معاهده مداخله‌کننده در امور داخلی کشورها- بپیوندیم؟ ما آهسته آهسته به داخل گرداب این معاهدات رفتیم و امنیت خود را توسط این معاهدات به دست غربی‌ها سپردیم.

این استاد دانشگاه تهران افزود: من خودم در غرب تحصیل کرده‌ام و می‌دیدم که وقتی بحث این گونه معاهدات را مطرح می‌کنند، در حقیقت هدف نهایی آنها چیست. به وضوح اعلام می‌کردند که هدف از این معاهدات، شکستن ساختار حکومت کشورهاست.

عسگرخانی با بیان اینکه سیاست‌های کوتاه آمدن ایران طی سال‌های گذشته در مقابل دولت‌های غربی فقط به نفع غربی‌ها تمام شده است، اظهار داشت: در مجلس پنجم نامه‌هایی به نمایندگان نوشتم و به آنها درخصوص ماهیت واقعی CTBT توضیح دادم. همان زمان فردی با نام «محمود مهدی‌سلطانی» که سابق بر این دیپلمات مطرحی در وزارت امور خارجه بود، با من تماس گرفت و گفت که او هم در وزارت امور خارجه در حال معرفی ماهیت واقعی این پیمان‌نامه‌هاست. با هم پیوند همکاری بستیم و ایشان درون وزارت خارجه و من بیرون و در دانشگاه‌ها در خصوص CTBT افشاگری کردیم. ایشان تلاش‌های بسیاری انجام داد و با نام مستعار در مطبوعات مقاله‌های بسیار موثری منتشر کرد. برای من جای تعجب است که چرا ایشان بعد از این اقدامات که به نفع مصالح کشور بود، مجبور به خانه‌نشینی شد، در حالی که یکی از متخصص‌ترین افراد در امور خلع سلاح در وزارت خارجه است و پایه‌گذار ادبیات خلع سلاح با رویکرد ضد استعماری در این وزارتخانه بوده است.

وی با اشاره به تحقیقات خود درخصوص گروهی موسوم به « باند نیویورک » در وزارت امور خارجه خاطرنشان کرد: بعد از 3 سال اول دوران آقای خاتمی، مرکز پژوهش‌های مجلس به ارزیابی وزارتخانه‌ها پرداخت و قرعه پروژه بررسی وزارت امور خارجه به من افتاد. من به لحاظ ارتباط نزدیکی که با پرسنل وزارت امور خارجه داشتم و افراد زیادی از آنها زمانی دانشجویانم بودند، تحقیقات زیادی از پرسنل وزارت خارجه کردم و متوجه شدم تعدادی از دیپلمات‌های این وزارتخانه که در نیویورک تحصیل کرده بودند و در همانجا کار می‌کردند، محدوده‌ای انحصاری برای خود ایجاد کرده بودند که منافعشان به هم گره خورده بود؛ به طوری که تمام ماموریت‌ها به کشورهای اروپایی، ژنو، نیویورک و ... انحصاری شده بود و بین این افراد می‌چرخید.

عسگرخانی افزود: من از انجام این تحقیق قصد توهین نداشتم، اما این مسئله‌ای بود که بخش عمده‌ای از پرسنل وزارت خارجه را رنج می‌داد. جالب این که در بحث هسته‌ای هم این گروه در تصمیم‌گیری‌ها و اجرای دیپلماسی حضور داشتند و ضربه‌های بدی از جمله تمدید نامحدود NPT، امضای CTBT، روشن کردن دستگاه‌های لرزه‌نگار در ایران بدون اجازه مجلس و کنوانسیون رامسر داشتند که از نتایج همین کنوانسیون، این است که قطعنامه 1737 درخصوص تجهیزات موشکی ایران هم اظهار نظر کرده است.

وی با بیان این که نتایج این تحقیق از سوی مقامات مربوطه سرپوش گذاشته شد، اظهار داشت: بعد از ظهر یک پنجشنب، درست در حالی که به شدت از این مسئله ناراحت بودم، از خبرگزاری ایسنا با من تماس گرفتند و من حقایق باند نیویورک را برای اولین بار مطرح کردم. صبح شنبه این مسئله در تمام روزنامه‌ها منتشر شد و کار به جایی رسید که آقای خرازی دیدارش با سفیر بلژیک را به زمان دیگری موکول کرد تا به این مسئله رسیدگی کند. به خاطر همین تحقیق، سمت استادی در دانشکده وزارت امور خارجه از من گرفته شد و برخوردهای بدی با من صورت گرفت.

عسگرخانی ادامه داد: با آمدن آقای احمدی‌نژاد تعدادی از افراد این باند از وزارت خارجه کناره‌گیری کردند یا مرخصی‌های بدون حقوق گرفتند تا بتوانند دوباره در دولت‌های بعدی بازگردند اما هنوز محوریت این گروه در وزارت خارجه احساس می‌شود.

وی با بیان این که اثبات خیانت یک فرد مسئله بسیار سنگینی است، افزود: من به هیچ وجه قصد اتهام زدن کسی به خیانت را ندارم اما ادعای خود را در این خصوص که در این افراد جهل و بی‌سوادی وجود داشته است، درست می‌دانم و معتقدم که آن‌ها تئوریسین بودند؛ در حالی که حقوق بین‌المللی کنترل تسلیحات را نمی‌دانستند.

تغییر توهین آمیز نحوه نگارش کلمه "شیعه" در رسانه های انگلیسی

 بررسی رسانه های غربی و نیز متن سخنرانی های مقامات ارشد آمریکا و برخی کشورهای اروپایی و اسراییل، نشان می دهد کلمه "شیعه" که طی قرون متمادی در زبان انگلیسی به شکل "shia" یا "shiah" نوشته و تلفظ می شده، طی چند سال اخیر دستخوش یک تحریف توهین آمیز و هدفمند شده است.

 

اولین بار که شکل تحریف شده کلمه شیعه به طور رسمی مورد استفاده یک مقام غربی قرار گرفت، مربوط به سخنرانی بوش درباره محکومیت حوادث تروریستی به ویژه حادثه 11 سپتامبر بوده است که متاسفانه هیچ واکنشی از سوی شیعیان نسبت به این مساله صورت نگرفت.

پس از آنکه بوش شیعه (shia) را به "shiite" تلفظ کرد، بسیاری از روزنامه ها و شبکه های انگلیسی زبان غرب به پیروی از وی و در یک رویکرد کاملا هماهنگ، از این لفظ جدید برای اشاره به شیعیان استفاده کردند تا برای مخاطب انگلیسی زبان، کلمه "shit  به معنای "نجاست و [...] "تداعی شود.

نکته جالب توجه اینجاست که پس از این رویداد، رسانه های انگلیسی زبان تحت تسلط وهابیون نیز به تقلید از غربی ها، کلمه shia را به صورت shiite مطرح می کنند.

گزارش ها حاکی است، موج این تحریف که از آمریکا آغاز شده، به استرالیا نیز رسیده است.

یکی از نویسندگان روزنامه "استرالیا دیلی"، در این باره اظهار داشت: تاکنون روزنامه استرالیایی مطالب زیادی درباره اسلام و شیعه چاپ شده و از جمله  از خود من هفت مقاله در این روزنامه چاپ شده که در همه آنها شیعه را به صورت shia نوشته ام و به همین شکل نیز چاپ شده است اما اخیرا اتفاقات جدیدی در این باره افتاده است.

"علی هیوز" افزود: آخرین مقاله ای که من برای "استرالیا دیلی" نوشتم، درباره نقش شیعیان در وحدت جهانی بود که طبق معمول و مطابق رسم الخط زبان انگلیسی شیعه را به صورت shia نوشتم اما سپس متوجه شدم سردبیر روزنامه، آن را به shiite تغییر داده است.

وی افزود: وقتی به سردبیر اعتراض کردم وی با ذکر جمله ای توهین آمیز که معنای نجاست را برای مذهب شیعه تداعی می کرد، به من پاسخ داد و من نیز به نشانه اعتراض همکاری خود را با آنها قطع کردم.

هیوز تاکید کرد: در ورای این تحریف یک عقده بزرگ نهفته است و می توان گفت که آنان در حال زمینه سازی برای تخریب چهره شیعه در میان افکار عمومی هستند و نقشه هایی در سر دارند.

خانم‌سفیر درجست‌وجوی روزهای روشن

 
 

کرامتی هم آدم امیدواری است و هم منظم، به کار طراحی لباس می‌رسد در سینما بازی می‌کند وحسابی در یونیسف مشغول است.

اولش فکر می‌کردیم محل مصاحبه باید احتمالا دفتر یونیسف در تهران باشد، اما وقتی از پله‌های زیرزمین پایین می‌رفتیم معلوم شد که این‌جا، جایی است که خانم بازیگر به همراه دوستانش برای یکی از مارک‌های تجاری معروف، کار طراحی و تولید لباس انجام می‌دهند.

مهتاب کرامتی، اوایل شهریور ماه امسال به عنوان سفیر حسن‌نیت یونیسف معرفی شد تا یک مشغلة دیگر به کارهای قبلی اضافه کند. او اما بمب انرژی است و این همه انرژی باعث شده که در حرف‌هایaش مدام از امیدواری به آینده و مثبت‌اندیشی حرف بزند.

این‌ گفت‌وگو به خاطر اصرار خود او بیشتر دربارة یونیسف و فعالیت‌های تازة مهتاب کرامتی است. هر چند که لابه‌لای حرف‌هایمان بحث خواه ناخواه به سمت سینما هم رفت. به هر حال هر چه باشد خیلی‌ها هنوز او را به عنوان یک بازیگر سرشناس می‌شناسند تا یک سفیر حسن‌نیت.

  • دربارة فعالیت‌های شما، یک سری مطالب اتوکشیده این طرف و آن طرف هست، ولی بهتر است خودتان بگویید که چه کار می‌کنید.

من چه می‌کنم یا سفیران حسن‌نیت؟

  •  اصلا این‌طوری بگویید: چه شد که شما شدید سفیر حسن نیت یونیسف؟

من فکر می‌کنم حدود دو سال است که با یونیسف همکاری دارم. با سازمان‌های دیگر هم همین‌طور. همیشه دغدغة فکریم این بوده که در صورت امکان به بقیه کمک بکنم.

نظر شخصی خودم این است که حرفة ما به طور کامل با نفس تماشاگر است که معنا پیدا می‌کند. از همان ابتدایی هم که من کار بازیگری را شروع کردم، فقط احترام و محبت از جانب تماشاچی‌ها و مردم ایران دیدم.

به همین دلیل احساس کردم که چقدر خوب است که یک جوری به مردم نشان بدهم که من می‌فهمم و تا یک حدودی وظایفم را در قبال این محبت‌ها انجام می‌دهم. یونیسف این امکان را برای من فراهم کرد.

  •  به چه شکل؟

به خاطر رشتة تحصیلی‌ام و کنجکاوی‌ای که در مورد ایدز داشتم، ما فعالیتمان را در این زمینه شروع کردیم. و خب شاید احساس کردیم در پلة بعدی می‌توانیم کارهای دیگری هم انجام بدهیم. این همکاری کم‌کم شکل گرفت تا جایی که به صورت رسمی در جراید عنوان شد. وگرنه قبل از آن، این همکاری‌ها به صورت پیگیر شروع شده بود.

  •  یعنی شما از همان اول در زمینة ایدز با یونیسف همکاری داشتید؟

بله!

  •  ببخشید،  یک‌کم کنجکاو شدیم، رشتة تحصیلی‌تان چی است؟

میکرو بیولوژی! من قبل از این‌که رشتة بازیگری را دنبال کنم در این زمینه کار می‌کردم. میکرو بیولوژی خب شاخه‌های مختلفی دارد. همیشه ژنتیک و ویروس‌شناسی برای من اهمیت ویژه‌ای داشت و در ویروس‌شناسی قطعا ویروس ایدز، ویروسی است که برای همه یک‌جور علامت سؤال به حساب می‌آید.

خیلی باهوش است و هنوز نتوانسته‌اند در مقابلش کاری بکنند و در ایران هم در حال رشد است . البته خوشبختانه ایران خیلی با نهضت جهانی مبارزه با ایدز همگام شده و فکر می‌کنم شما ظرف این یکی دو سال، بیشتر در مورد ایدز خواهید شنید و خب این حرکت مثبتی است. همین که شما بتوانید خیلی راحت با جوان‌ها در مورد این مقوله صحبت کنید یک قدم بزرگ است.

  •  گفتید در زمینة ایدز کارهای مختلفی کرده‌اید، می‌شود بگویید این فعالیت‌ها چی بودند؟

ببینید، ما روز جهانی ایدز را داشتیم. سر زدن به مدارس، صحبت کردن با جوان‌ها، کلاس‌های آموزشی، جشنوارة فیلم ایدز که فکر می‌کنم فقط در ایران اجرا می‌شود. سفر به شهرستان‌هایی مثل بم و صحبت با بچه‌هایی که در این مناطق تحت تأثیر آلودگی می‌توانند قرار بگیرند.

  •  و همة این فعالیت‌ها، سازمانی بودند و با همکاری یونیسف اجرا می‌شد؟

بله. البته اگر اجازه بدهید من در مورد فعالیت‌های یونیسف یک مقدار توضیح بدهم، چون همه در این مورد سؤال دارند. یونیسف در مورد هر پروژه با یک ارگان مشخص همکاری می‌کند. مثل بهزیستی، وزارت بهداشت، وزارت آموزش و پرورش، وزارت کشور و... یعنی در واقع همة پروژه‌‌های یونیسف یک همکار دولتی دارد.

  •  در بحث ایدز وزارت بهداشت با شما همکاری می‌کند.

و وزارت آموزش عالی.

  •  خب! بیاییم به زمانی که همکاری شما با یونیسف رسمی شد. از آن زمان به بعد چقدر فعالیت‌هایتان فرق کرد؟

احساس می‌کنم از آن جایی که مردم این خبر را شنیدند، مسؤولیت من سنگین‌تر شد. چون همه مثل شما از من می‌پرسند که چه کار قرار است بکنی. خودم احساس می‌کنم که اگر قرار نیست این سمت فقط به عنوان یک سمت باقی بماند، باید سعی کنم که خیلی بیشتر کار کنم.

 طبیعتا الان بیشتر وقتم را می‌گیرد و این‌قدر توی این مدت حجم کار زیاد بوده که تصمیم گرفتم فقط در دو یا سه پروژه با یونیسف همکاری کنم. به دلیل این‌که خوشبختانه در ایران اتفاق‌های خیلی مثبتی توسط NGOها و انجمن‌های خیریه می‌افتد و مردم در هر زمینه خیلی کمک می‌کنند.

اگر قرار باشد من در همة این انجمن‌ها حضور داشته باشم و کمک بکنم، فکر می‌کنم که 24 ساعت در روز خیلی برایم کم باشد. برای همین اصرار دارم که حتما یک دسته‌بندی انجام شود و قطعا مهم‌ترین بخش برای من HIV است.

  •  مثل این‌که دریک فیلم  دربارة ایدزهم بازی کردید؟

بله، یک مستند داستانی به کارگردانی کیوان علی‌محمدی و امید بنکدار که الان آماده شده و فکر می‌کنم حتما در جشنواره فجر می‌بینیدش.

  •  فکر می‌کنید اجازه بدهند که این فیلم را در مدارس پخش کنید؟

100 درصد. هیچ مشکلی وجود ندارد و اصلا از اهداف خود من این است که این فیلم تا جایی که امکان دارد، در جاهای مختلف پخش شود. البته چون تلویزیون سرمایه‌گذار این فیلم بوده، اول صبر می‌کنند که در جشنواره فجر اکران شود، بعد توی تلویزیون پخش خواهد شد و بعد می‌توانیم آن را در جاهای دیگر پخش کنیم.

  •  اما ظاهرا در بحث اطلاع‌رسانی دربارة ایدز مشکلاتی وجود دارد.

اوضاع فرق کرده. همکاری‌ها خیلی بیشتر شده، الان خیلی بهتر می‌توانیم در این‌باره حرف بزنیم. متأسفانه نوجوان‌های ما فکر می‌کنند کاملا مبرا هستند و هیچ امکانی نیست که این‌ها مبتلا به ایدز شوند. باید این فیلم را ببینید. ما رفته‌ایم بین مردم کوچه و بازار و با آن‌ها حرف زده‌ایم. باید ببینید تعریف مردم از ایدز چیست.

  •  می‌دانید، به نظر بزرگ‌ترین مشکل این است که هیچ آمار درست و حسابی از تعداد مبتلایان به ایدز در ایران وجود ندارد، یا اگر هم هست کسی اعلامش نمی‌کند.

این اتفاق هم دارد می‌افتد. من آمار دقیق دارم، اگر بخواهید می‌توانم به شما برسانم.

  •  آن جشنوارة ایدزی که گفتید کی قرار است برگزار شود؟

در اسفندماه. ان‌شاءالله اگر شد در زمان برگزاری یک سری آن جا بزنید. تعداد فیلم‌هایی که به جشنواره رسیده خیلی زیاد است، یک چیزی حدود هشتصد تا فیلم. اصلا آدم باورش نمی‌شود.

  •  جشنوارة بین‌المللی است؟

بعد از امسال بین‌المللی خواهد شد.

  •  فکر می‌کنید یک زمانی برسد که ما هم مثل کشورهای پیشرفته، وسط برنامه‌های تلویزیون دربارة ایدز تیزر داشته باشیم؟

قرار است این اتفاق هم بیفتد. قرار است به زودی یک سری تیزر تلویزیونی با حضور من و آقای هادی ساعی ساخته شود.

  •  این «به زودی» یعنی از کی؟

متأسفانه قرار بود از روز جهانی ایدز که حدود یک ماه و نیم پیش بود این اتفاق بیفتد، ولی به خاطر بوروکراسی اداری یک کم عقب افتاد.

  •  شما فعالیت خارجی هم داشتید؟

من در روز جهانی کودک یک سفر رسمی داشتم به دوبی برای جمع‌آوری کمک برای کودکان لبنانی، که یک حرکت فرهنگی خیلی قشنگ بود. نمایش عروسکی رستم و سهراب هم آن‌جا اجرا شد. این برنامه‌ها این‌قدر خوب و منظم هماهنگ شده بود که آدم احساس افتخار و غرور می‌کرد. البته قرار است از این به بعد فعالیت‌های خارجی با یک برنامه‌ریزی دقیق‌تر شروع شود.

  •  خانم کرامتی سؤالی که در ذهن همه هست این است که تا زمانی که کودکان و جوانان ایرانی احتیاج به کمک دارند، چرا نمایندگان یونیسف باید برای سایر کشورها کار کنند؟

من از شما می‌خواهم که این موضوع را حتما عنوان کنید که یونیسف ایران، برای کودکان و نوجوانان ایرانی فعالیت می‌کند و هر کاری که می‌کند برای آن‌هاست. مگر این که در یک شرایط بحرانی اتفاق خاصی بیفتد. مثل جنگ لبنان! در این شرایط یونیسف حجم کمک‌هایش را به این منطقه بیشتر می‌کند ولی چیزی از سهم کودکان ایرانی کم نمی‌کند.

  •  در داخل ایران، قطعا همه مهتاب کرامتی را می‌شناسند. و حضور شما در بین مردم تأثیرگذار است. در خارج از این محدوده اوضاع چطوری است؟

بیرون از ایران، در ابتدا هدف ما ایرانی‌های مقیم کشورهای خارجی‌است. بعد اگر ما بتوانیم با یونیسف کشورهای اطراف همگام شویم، می‌توانیم با سفیران حسن‌نیت سایر کشورها برنامه‌های دسته‌جمعی هم برگزار کنیم.

  •  در ارتباط‌هایی که در داخل یونیسف داشتید، با شخصیت‌های خارجی آشنا شدید که بتوانید یک جوری ایران را به آن‌ها معرفی کنید؟

هنوز به آن‌جاها نرسیده. من تنها جایی را که رفتم و دیدم یونیسف دوبی بود که تعداد کارمندهایش خیلی محدود است. در شهری مثل دوبی کسی نیاز به کمک‌های یونیسف ندارد، بنابراین در آن‌جا یونیسف فقط به عنوان یک مرکز است برای جمع‌آوری کمک برای کشورهای منطقه.

  •  پس سفر کوزوو و این که شما و نیکول کیدمن به فاصله یک هفته رفته‌اید آن‌جا همه‌اش شایعه است؟

بله! همزمان با سفر دوبی من، خانم کیدمن تشریف برده بودند کوزوو!

  •  همکاری با یونیسف باعث نشده که پیشنهاد بازی در فیلم‌های بین‌المللی داشته باشید؟

خیلی زود است. موضوع مال سه ماه است. نه! تا حالا که نداشتم.

  •  اصلا آن‌ها چقدر شما را به عنوان بازیگر می‌شناسند؟

به هر حال اگر بخواهیم این‌طوری نگاه کنیم ما، هم سفیر کشوری داریم، هم سفیر منطقه‌ای و هم سفیر جهانی. قطعا سینمای آن‌ور آب این‌قدر سوپر استارهای معروف دارد که وقتی مردم در یک شهر کوچک عکس یکی شان را می‌بینند کاملا می‌شناسند. ولی آیا سینمای ما به این شکل است؟ نه بنابراین به همان اندازه بازیگرهای ما هم ناشناخته‌اند. پس چهره‌های ما اگر بخواهیم خیلی مثبت نگاه کنیم نهایتا در منطقه شناخته شده‌اند. البته هدف ما، ایرانی‌های مقیم کشورهای خارجی هستند.

  •  چرا در این چند وقت فعالیت‌تان در سینما کم شده؟

هیچ ربطی به یونیسف ندارد، به هیچ عنوان! به دلیل این که من آخرین کاری که فیلم‌برداری کردم و از ایران رفتم، رستگاری در هشت و بیست دقیقه بود. به دلیل مسائل خانوادگی، نزدیک به 8 ماه خارج از کشور بودم. همین خودش یک دوری از سینما را ایجاد کرد. وقتی هم که برگشتم، اکثر پیشنهادها در زمینه سریال تلویزیونی بود و من دیگر زمانی ندارم که بخواهم در یک سریال طولانی مدت بازی کنم. و خب به دلیل کار سومم که کار تولید لباس در حجم انبوه است، خیلی دغدغه نداشتم که به سرعت کاری را قبول کنم. در واقع منتظر یک موقعیت مناسب بودم.

  •  پس کار طراحی لباس می‌کنید.

طراحی و تولید لباس. سال‌ها من و شریکم کار مزون لباس داشتیم، از حدود 12 سال پیش. ولی از دو سال و نیم پیش کاملا حالت صنعتی به خودش گرفت، یعنی تولید دو هزار تکه لباس در ماه.

  •  در این مدت دو تا کار سینمایی هم کردید، نه؟

دقیقا! ظرف این مدت که اتفاقا مشغله‌ام خیلی بیشتر بوده، یک کار سینمایی انجام دادم با آقای عبدالرضا کاهانی به اسم «آدم» که باز توی جشنواره می‌آید. یک کار کوچولویی هم با آقای مازیار میری کار کردیم که آن هم ان‌شاءالله در همین جشنواره فجر اکران می‌شود.

  •  پیشنهاد تلویزیونی که گفتید، مربوط به آقای حاتمی‌کیا می شد؟

من بعد از این جریان یونیسف از ایشان پیشنهادی نداشتم.کلا کار کردن توی تلویزیون، با کارگردان‌های خوب، خیلی خوب است. ولی زمان گذاشتن در حد یک سال یک خرده از توان من خارج است.

  •  به‌نظر نمی‌رسد مهتاب کرامتی جزو آن بازیگرهایی باشد که به بازی توی تلویزیون روی خوش نشان ندهد.

نه. من کار کردم و خیلی هم خوشحال هستم از این موضوع. به دلیل این‌که به نظر من تلویزیون ارتباط مستقیم با مردم را فراهم می‌کند، برای این‌که همه سینما نمی‌روند. به مرکز نگاه نکنید، وقتی من برای فیلم‌برداری می‌روم طبس و مردم من را می‌شناسند به خاطر سینما نیست، به خاطر تلویزیون است.

  •  الان هم که خیلی از کارگردان‌های معروف دارند می‌آیند سمت تلویزیون.

خیلی مثبت است. البته امیدوارم به شکلی مثبت باشد که سینما حذف نشود.

  •  شما تئاتر هم کار کردید؟

بله! سه تا کار. اولین کارم زمان تحصیلم بود، کنار آقای تارخ به اسم «شاعر». بعد از سریال خاک سرخ هم من یک سال، وقفة کاری انداختم و دو تا تئاتر «آنتیگونه» و «هملت» را تمرین کردم به کارگردانی‌ آقای مجید جعفری که پشت سر هم اجرا شد.

  •  یعنی الان هم به‌اش فکر می‌کنید؟

به کار خوب به هر شکلی که باشد فکر می‌کنم.

  •  حالا توی این مدت که با یونیسف همکاری می‌کنید، به غیر از فیلم‌های مرتبط با ایدز، بقیة فیلم‌ها را هم نگاه می‌کنید؟

خوشبختانه دوستان لطف می‌کنند، اکران‌های خصوصی دعوت می‌کنند و مجبوریم برویم (با خنده).

  •  یک کم سؤال کلیشه‌ای هم بپرسیم! آخرین فیلمی که دیدید چی بود؟

فیلم اصلا توی ذهنم نمی‌ماند، ولی کتاب را یادم هست. من «بادبادک‌باز» را خواندم، الان هم دارم «هم‌نام» را می‌خوانم که باز یک چیزی توی همان مایه‌ها است.

  •  «هم‌نام» که خیلی به دغدغه‌هایتان نزدیک است. «بادبادک‌باز» هم که منطقه‌ای است!

باور کنید پیش آمده، اصلا تصمیم قبلی نداشتم.

  •  شما برای فعالیت‌هایتان در ایران، فکر نکردید که از چهره‌های دیگر هم کمک بگیرید؟

قطعا یکی از هدف‌های من همین است. به جرأت می‌توانم بگویم، امکان ندارد که خیریه یا مراسمی به نفع یک گروه از بیماران باشد و شما بروید یک چهرة آشنا نبینید، یعنی در واقع دوست دارند که حضور داشته باشند هر چند که معمولا بازتاب زیادی ندارد.

  •  تا حالا کاری هم کردید یا نه؟

به زودی خواهید دید.

  •  آها! یعنی الان نباید بدانیم.

ببخشید! می‌دانید چرا نمی‌گویم؟ چون معمولا برنامه‌ریزی خیلی خوب است، ولی معمولا تا قبل از این‌که عملی نشود، هیچ چیز صددرصد نیست.

  •  این را پرسیدیم که بدانیم برخورد چهره‌ها با این قضیه چطور است؟

خیلی مثبت! از بعد از رسمی شدن همکاری من با یونیسف، این‌قدر پیشنهادهای خوب از دوستان، آشنایان و حتی کسانی که فقط آن‌‌ها را می‌شناختند رسید که خدا می‌داند.

خیلی از کارگردان‌های خوب لطف کردند و فیلمشان را اهدا کردند برای این که به نفع کودکان اکران شود. خیلی از دوستان اعلام همکاری کردند و گفتند شما فقط بگویید چه کار می‌شود کرد. ولی خب تمام این‌ها احتیاج به برنامه‌ریزی دارد.

  •  شما خیلی خوش‌بینانه حرف می‌زنید، ولی من نمی‌خواهم این همه خوش‌بینی را قبول کنم. یعنی احساس می‌کنم همه چیز به این خوبی که شما گفتید هم نیست. حداقل توی همان بحث اجرای این برنامه‌ها.

اگر دوست دارید عنوان کنید، یک نمونه برایتان می‌گویم. باعث افتخار من است که آقای کیانوش عیاری، فیلمی را که دربارة زلزله بم ساخته بودند اهدا کردند به من تا به نفع یونیسف اکران شود. آقای عباس کیارستمی لطف کردند، اجازة اکران فیلم آخرشان را به نفع بچه‌های ایران به من دادند.

  •  بعد این کمک‌ها از طریق یونیسف به دست بچه‌ها می‌رسد یا همان نهادهای دولتی که اول مصاحبه گفتید.

با کمک هر دو تا. من فقط اجازه می‌خواهم این را بگویم که اگر مثبت نگاه کنیم قطعا اتفاق‌های خوبی خواهد افتاد، هر چند اندک. ولی اگر از همان ابتدا، دید منفی داشته باشیم بهتر است بنشینیم  و هیچ حرکتی نکنیم. من جزو این دسته از آدم‌ها نیستم. من خیلی خوشبین‌ام.

  •  قبول! اما خیلی از آدم‌های خوش‌بین وقتی وارد یک کاری می‌شوند، بدبین می‌آیند ‌بیرون.

امیدوارم این اتفاق برای من نیفتد.

  •  به فکر نیستید که یک فیلم بلند مرتبط با این دغدغه‌هایتان بسازید؟

الان اصلا فرصتش نیست.

  •  حتی نشده که توی این مدتی که با بچه‌ها سر و کار دارید، قصة یک آدمی برایتان جالب باشد؟

خیلی زیاد. ولی این که خودم بخواهم با این دانسته‌ها فیلم بسازم کار سختی است.

  •  خب بد نیست حداقل این قصه‌ها را بنویسید یا به کسی پیشنهاد کنید.

صد در صد، این توی فکرم هست. یک اتفاقی هم که دارد می‌‌افتد این است که دوستانی که در زمینة کودک فعالیت می‌کنند، لطف می‌کنند و فیلم‌نامه‌هایشان را برای من می‌فرستند.

برای این که بتوانیم با یونیسف بیشتر همکاری کنیم. شاید من دارم خیلی فرهنگی نگاه می‌کنم. من احساس می‌کنم اگر حضورم در این سمت باعث شود مقولة فرهنگ هم وارد فعالیت‌های یونیسف شود، کار خیلی مثبت انجام شده. حالا اگر امکانش باشد در همین زمینه برای کودکان فیلم‌هایی تولید شود که دیگر عالی است. می‌دانید که سینما به هر حال خیلی تأثیرگذار است.

  •  اگر اشتباه نکنیم یونیسف الان در بم هم دفتر دارد.

بله. منتها با توجه به این که بیشتر پروژه‌ها تمام شده، احتمالا همین هفته دفتر اورژانسی‌شان را جمع می‌کنند.

  •  توی این مدتی که آن‌جا بودند، کار خاصی هم انجام دادند؟

البته! یونیسف یک شبکة آب‌رسانی جدید برای شهر بم راه انداخته که از شبکة قبلی خیلی بهتر است.پروژة دیگر در واقع یک مدرسه و مجتمع دوستدار کودک است. جایی که خود نوجوان‌ها و کودکان تصمیم بگیرند که چه می‌خواهند.

 برای همین از خیلی از کودکان پرسیده که چه چیزی دوست دارید در مدرسه‌تان داشته باشید و با ایده‌های آن‌ها برنامه‌ریزی کرده و الان یک مدرسه و مهدکودک بسیار بزرگ و عالی در حال ساخت است که بعد از اتمام به آموزش و پرورش اهدا می‌شود.


  •  یک چیزی که به‌نظر می‌رسد تصور عمومی باشد این است که این تیپ کارها، حداقل وقتی این‌جوری عنوان می‌شود، به چشم مردم، یک کار فانتزی می‌آید. یعنی همه فکر می‌‌کنند این یک پروژة خیلی قشنگی است که فقط در حد ایده باقی می‌ماند. یعنی این‌جور مدرسه‌ای برای جایی مثل بم این‌قدر دور از تصور است که همه فکر می‌کنند واقعا عملی نیست. سر همین زلزله بم خیلی از این حرف‌ها شنیدیم. مثلا این‌که رئال مادرید می‌خواهد بیاید برای بچه‌ها باشگاه راه بیندازد و... که همه‌اش در حد حرف ماند.


قطعا همه این چیزهایی که من گفتم عملی شده‌اند. یعنی من رفته‌ام و از نزدیک بازدید کرده‌ام. این مدرسه فکر می‌کنم تا سال آینده آمادة بهره‌برداری است. خوشبختانه من آن‌جا به عنوان یک ایرانی رفتم و از مردم پرسیدم که «یونیسف برای شما چه کار کرده؟» باور کنید مردم بسیار راضی بودند.

  •  پس چرا رویش تبلیغ نمی‌شود؟ چرا به مردم نشان نمی‌دهند؟

به چه دلیل باید این کار را بکنند؟

  •   برای این که مردم از این تصورات بیایند بیرون.

خب اگر برای مردم خیلی مهم است بروند بم و از نزدیک ببینند.

  •  یک کم توقع زیادی نیست؟

ببینید! من با یک مثال توضیح بدهم برایتان. خود من پارسال که رفتم ارگ بم، فکر کردم که به کلی تخریب شده و اصلا دلم نیامد که وارد ارگ بشوم. اما امسال که رفتم دیدم خیلی از آن بناها از زیر آوار درآمده و اتفاقا سالم هم هست. همیشه در این‌جور مواقع شایعه زیاد درست می‌شود. یعنی تا خودتان نروید و نبینید نمی‌شود.

  •  بحث ما لزوما دربارة بم نیست. الان چندین مرکز خیریه در ایران فعالیت می‌کنند، در رابطه با کودکان سرطانی، دختران خیابانی، انجمن‌های مبارزه با ایدز و... اما همة تبلیغ‌هایشان برای جذب مردم شده، چهار تا تبلیغ تکراری اعصاب‌خردکن که ملت سه سال است دارند همان‌ها را تماشا می‌کنند.

خب ما آمده‌ایم که این سیستم را عوض کنیم.

  •  پس چرا نمی‌بینیم؟

یک خرده به ما زمان بدهید! من معمولا مصاحبه نمی‌کردم، ولی از زمانی که سفیر یونیسف شده‌ام مصاحبه‌های من را زیاد در جراید می‌خوانید، چون احساس می‌کنم وظیفه‌ام است، به همین دلیلی که شما الان به‌اش اشاره کردید. من مجبورم بنشینم این‌جا و دربارة کارهایی که انجام شده بگویم. الان یک چیزی یادم آمد بگویم؟

  •  بله، البته!

اولین نمایشگاه اسباب‌بازی در ایران اجرا شد. یونیسف هم یک غرفه داشت. چقدر مثبت بود! این‌ها را بگویید که بیشتر بشود.

  •  شما خودتان نمایشگاه اسباب‌بازی رفتید؟

بله! من آن‌جا حضور داشتم. به عنوان سفیر حسن‌نیت هر روز می‌رفتم به بچه‌ها سر می‌زدم.

 اما سؤالی که موقع بازدید از نمایشگاه برای من پیش آمد این بود که پس خانم کرامتی کو؟ چرا باز یونیسفی‌ها دارند کیف و پازل می‌فروشند؟

  • پس باید چی بفروشند؟

 هر چیزی که می‌خواهند بفروشند. من منظورم این بود که چرا چهره‌ای مثل مهتاب کرامتی نباید آن‌جا باشد و دربارة فعالیت سازمانی مثل یونیسف به مردم اطلاع‌رسانی کند.

خب بگذارید این‌طوری برایتان بگویم. من سر فیلم‌برداری بودم. فقط زمان داشتم روزی دو ساعت بروم آن‌جا. حضور یونیسف در آن‌جا یعنی این‌که ما هم جزئی از مردم‌ایم. این یک پیام. دوم این‌که یونیسف یک ارگان کاملا بدون پشتیبانی است. یک سوم درآمدش از همین کارت‌ها و کیف‌هایی است که شما می‌گویید.

  •  نه نه! من اصلا نمی‌خواهم به فروش این چیزها انتقاد کنم. من می‌گویم اگر مثلا روی دیوار غرفه اطلاعیه می‌زدند که خانم کرامتی امروز از ساعت فلان تا فلان این‌جا هستند، مردم خیلی بیشتر جذب می‌شدند.

این دیگر از بی‌برنامه‌گی کارهای ما است. به دلیل این‌که فقط از یک هفتة قبل به من گفتند که می‌خواهیم به شما یک غرفه بدهیم. ما هم احساس کردیم حضورمان خیلی بهتر از عدم حضورمان است، ولی مطمئنا در آن فاصله نمی‌توانستیم به حالت ایده‌آل برسیم.

 ما می‌خواستیم باشیم، صحبت بکنیم، ورک‌شاپ راه بیندازیم. ولی این معمولا در اولین قدم اتفاق نمی‌افتد. اگر این حرکت تکرار شود قطعا ما با برنامه‌های بهتری می‌توانیم حضور داشته باشیم که آن چیزی که شما می‌خواهید هم ان‌شاءالله برآورده شود. این نمایشگاه یک قدم به جلو بود. درست است که کمبود داشت ولی بودنش بهتر از نبودنش بود.

  •  همة این حرف‌ها درست. همة بحث من سر استفادة درست از چهره‌ها است.

پله به پله! به این نکته هم توجه کنید که در فضایی مثل نمایشگاه اسباب‌بازی، آن بچة چهار پنج ساله، عموپورنگ را بهتر می‌شناسد و دوست دارد تا من را.

  •  بله، ولی آن بچه با پدر و مادرش می‌آید نمایشگاه!

همة این‌ها می‌تواند یک کار گروهی باشد. باز یکی از وظایف من همین است. یونیسف و کسانی که آن‌جا هستند اصلا خیلی از چهره‌های ما را نمی‌شناسند. من می‌توانم به عنوان یک شناس آن‌ها را راهنمایی کنم که از این چهره می‌توانید در این‌جا استفاده کنید، از فلان کارگردان در این زمینه و... البته این‌ها همه برنامه‌ریزی می‌خواهد مثبت ببینید.

  •  خیلی خوب است! پس هنوز بی‌نظمی‌ها و بی‌برنامه‌گی‌ها  نا امیدتان نکرده. 

 نه!

  •  با این حساب باید هم آدم امیدواری باشید و هم منظم! چون هم به کار طراحی لباس می‌رسید، هم به...

هم به یونیسف که کار خیلی سنگینی است و هم به سینما که دغدغة اصلی‌ام است.

  •  حالا اگر یک روزی مجبور باشید یونیسف را به خاطر سینما رها کنید چی؟

من هیچ‌کدام را ول نمی‌کنم. من زمان بیشتری می‌گذارم تا به همة کارهایم برسم. هیچ چیزی دائمی نیست. نه سینما، نه بازیگری نه حتی این‌جا که دارد می‌چرخد. من اعتقاد دارم که باید در هر لحظه به همان لحظه اندیشید. برنامه‌ریزی می‌کنم که بتوانم همه را با هم انجام بدهم، ولی هیچ‌کداممان از آینده خبر نداریم.

البته من این را گفتم که اشاره بکنم به این که در هر زمینه، دوستی کنار من هست. در زمینة سینما و یونیسف یکی از دوستانم به همراه یک مشاور تبلیغاتی و در زمینة طراحی لباس هم شریک ‌ام. وگرنه قطعا تمام این‌ها از عهدة من به تنهایی بر نمی‌آمد.

کرامتی‌های خارجی
این‌ها چندتا از چهره‌های معروفی هستند که سفیر حسن‌نیت سازمان یونیسف شده‌اند:

 

لوئیز فیگو: واقعا به نظر شما توضیح می‌خواهد؟ لگد کعبی را که توی صورت استاد یادتان هست

 

امیر کاستاریکا: کارگردانِ به شدت خوشحال بوسنیایی که عصارة نیکوتین است. او دو بار جایزة کن را برده

 

 

رابین ویلیامز: بازیگر است از نوع هالیوودی و از انواع مهربان آن‌ها که نسلشان در حال انقراض است. «چه رؤیاهایی که می‌آیند» را بازی کرده است

 

سر آلکس فرگوسن: کافی است کسی آدامس‌اش را مثل لنگه کفش بجود تا به یاد او بیفتید. ای بابا تابلوها؛ مربی منچستر است دیگر!


 

آدری هپبرن: توی بانوی زیبای من معرکه بود، یکی از تکرار نشدنی‌های هالیوود است. سال1993 رفت آن دنیا!


 

نیکول کیدمن: دیگر زن تام کروز نیست! الان برای خودش همین‌طوری فیلم بازی می‌کند و خوب هم بازی می‌کند

 

 

پیرس برازنان: باند، جیمز باند! کافی است؟!

 

رالف فاینس: از آن هنری‌های تیر است. بازیگر فوق‌العادة بریتانیایی که توی فیـلـم«عــنکـبوت»، یک خل‌مشنگ تمام عیار بود

 

 

جکی چان: این یکی خیلی باحال است. آخر این ژانگولر بــاز خفــنِ فیلــم‌های کــونگ‌فــویی را چه به یونیسف؟


 

آنجلینا جولی: کلا آدم به شدت شناخته‌شده‌ای است، احتمالا چون بازیگر هالیوود است و همسر برادپیت!

تدابیر کارشناسانه

 
 

در بسیاری از کشورهای دارای اقتصاد پایدار و پویا، اقتصادیون و دست‌اندرکاران متولی امر با اتخاذ سیاست‌های راهبردی و ساختارهای مدنی، راه را برای طی مراحل پیشرفت و جلوگیری از هرگونه تورم غیرمترقبه و تزلزل در اقتصاد داخلی هموار می‌سازند و هرگز بودجه سال را بر درآمد دولت که ناشی از یک محصول خاص باشد سرلوحه اهداف قرار نداده و با اعمال سیاست‌های کارشناسی شده و تدابیر دوراندیشانه، از هرگونه تو

بودجه سال جاری کشور با اتکای فراوان به فروش نفت و افزایش قابل توجه بودجه عمرانی بسته و تقریباً بیشترین فشار اقتصادی در کشور برای اقشار کم‌درآمد قابل پیش‌بینی بود.در همان اوایل تقدیم لایحه بودجه به مجلس، بسیاری از کارشناسان اقتصادی پیش‌بینی می‌کردند این بودجه تورم‌زا و متکی به فروش نفت با بالاترین قیمت آن، اثرات منفی در اقتصاد کشور گذاشته و موجب افزایش نرخ‌ها به دلیل افزایش نقدینگی خواهد بود و مطمئناً در صورت وقوع چنین عملی، دولت بیش از دو راهکار پیش‌رو نخواهد دید؛ یکی این‌که دولت متوسل به استفاده از ابزارهای التزامی و تعزیرات حکومتی برای کنترل مصنوعی قیمت‌ها شود، دوم این‌که با افزایش واردات کالاهای اساسی و مورد نیاز جامعه از طریق کاهش تعرفه‌های کالاها اقدام نماید.

اگر هر دولت نیاز شدیدی به تبدیل ارز خارجی خود به پول ملی داشته باشد، یکی از آسان‌ترین  و سریع‌ترین راه‌حل‌ها برای تامین نقدینگی، گسترش واردات است و این همان دامی است که دولت ما در نیمه دوم سال جاری به نوعی اسیر آن گردیده و به‌وضوح شاهد کاهش تعرفه کالاهای وارداتی در جامعه هستیم و در عوض صادرات بسیاری از کالاهای مورد نیاز مردم که می‌بایست توسط تولیدکنندگان داخلی تامین شود بر تشدید موضوع دامن زده است.

اساساً هر دولتی در ابتدای سال، نرخ تعرفه کالاهای وارداتی و صادراتی خود را برای یک سال آینده منتشر می‌سازد. به همین دلیل است که تولیدکنندگان و صادرکنندگان، حداقل بتوانند برای یک سال آینده با تعرفه‌های پیش‌بینی شده جهت ایجاد تعادل در بازار داخلی برنامه‌ریزی کنند هرچند این نوع برنامه‌ریزی برای یک مدت زمان مشخص، غیرقابل قبول و تصور است،‌ اما به هر حال بهتر از هر نوع بی‌برنامگی برای پایداری اقتصاد داخلی است.

هرچند موضوع بنزین که یکی از مباحث اصلی دولت و مجلس می‌باشد در آینده نزدیک در صورت تصویب با فروش آزاد آن و یا تعدیل میزان سهم بنزین هر خودرو، شاهد یک تورم تاریخی و ماندگار در جامعه خواهدشد که نیاز است دولت و مجلس محترم با درایت و تدابیر کارشناسی شده نسبت به حل این بحران اهتمام نمایند که شاید بیشترین فشار آن بر روی اقشار کم‌درآمد و آسیب‌پذیر جامعه خواهد بود.

مخالفت دموکرات‌ها با افزایش نیرو‌های آمریکایی در عراق

 
 

دموکرات‌ها در مجالس سنا و نمایندگان آمریکا (کنگره) با طرح جورج بوش مبنی بر اعزام نیرو‌های بیشتر به عراق مخالفت کردند.

نمایندگان دموکرات کنگره آمریکا برای مقابله با این طرح رییس جمهوری آمریکا که در قالب استراتژی جدید آمریکا در عراق اعلام شده است، طرح‌هایی را در دست بررسی دارند.

در همین چارچوب دیک دربین سناتور دموکرات در اظهاراتی  که در مرکز ارتباطات حزب دموکرات ایراد کرد، به سخنان بوش درباره استراتژی عراق پاسخ داد. او در این باره گفت: حزب دموکرات آمریکا به این نتیجه رسیده است که ما (آمریکایی‌ها) در جنگ عراق پیروز نخواهیم شد. او همچنین بر این نکته تاکید کرده است که افزایش نیرو‌ها در عراق نتیجه نهایی را تغییر نخواهد داد.

این سناتور آمریکایی خطاب به رییس جمهوری آمریکا افزود: زمان آن فرا رسیده که بوش با واقعیات روبرو شود. آمریکا در حال پرداختن هزینه‌های بسیار بالایی است ... زمان آن فرا رسیده است که طرح منظمی برای خروج نیرو‌های آمریکا از عراق در انداخته شود.

دربین گفت: عراقی‌ها خود باید به تنهایی از کشورشان دفاع کنند. زیرا مسوولیت اصلی فروخواباندن درگیری‌ها به عهده عراقی‌ها است و نه به عهده آمریکایی‌ها. این تنها عراقی‌ها هستند که می‌توانند کشورشان را به سمت آزادی هدایت کنند. او تصریح کرد: در طرح بوش  اعتنایی به آرای مردم نشده است و برمبنای این طرح جنگ عراق ابعاد بیشتر و عمیق تری پیدا خواهد کرد.

قانونگذاران آمریکایی که ژنرال وسلی کلارک دبیرکل سابق ناتو (سازمان پیمان اتلانتیک شمالی) نیز دیدگاه‌های آنان را مورد تایید قرار داده است، معتقدند که پاره‌ای از ژنرال‌های در حال خدمت ارتش به دنبال راهکار جدیدی برای خاتمه دادن به بحران عراق هستند. بر مبنای این نظر ژنرال‌های آمریکایی و مردم این کشور بر این نظر متفق القولند که زمان انجام تحولاتی در ماموریت نظامی آمریکا فرا رسیده است و باید نیرو‌های آمریکایی را برای پایان دادن به بحران عراق از این کشور خارج کرد.

این دسته از قانون گذاران آمریکایی در توجیه تحلیل خود نسبت به مخالفت با استراتژی جدید بوش گقته‌اند بالا بردن دامنه جنگ تنها باعث می‌شود دولتمردان عراقی دیرتر به راه حلی سیاسی برای حل بحران‌های کنونی دست پیدا کنند.

آنگونه که سناتور چارلز شومر می‌گوید: افزایش نیرو‌های آمریکایی در عراق معنایی ندارد و بدون تغییر در استراتژی هر میزان نیرو که به عراق اعزام شود نخواهد توانست بر اوضاع بحرانی در این کشور مسلط شود. در همین چارچوب سناتور دموکرات ادوارد کندی طرحی را روز سه شنبه ارائه داد که برمبنای آن از تصویب منابع مالی جدید برای افزایش نیرو‌ها در عراق جلوگیری خواهد شد.

کندی به هنگام ارائه این طرح طی سخنانی گفت: همانگونه که نتایج انتخابات نشان داد اغلب آمریکایی‌ها با جنگ در عراق مخالفند، دیگر چه رسد به مساله افزایش نیرو‌های آمریکایی در این کشور. ما قدرتمان را از عموم گرفته‌ایم و میرویم که از این قدرت استفاده کنیم.

تاریخ درج: 21 دی 1385 ساعت 17:45 تاریخ تایید: 21 دی 1385 ساعت 18:14 تاریخ به روز رسانی: 21 دی 1385 ساعت 18:58