بیزبلاگر- BETA

بیزبلاگر: در باره بازار، تجارت، سرمایه، زندگی و کسب وکار از نگاه فرزاد زمانی!- آنچه دیروز نمی دانستم!

بیزبلاگر- BETA

بیزبلاگر: در باره بازار، تجارت، سرمایه، زندگی و کسب وکار از نگاه فرزاد زمانی!- آنچه دیروز نمی دانستم!

تخت جمشید را نابود کنید

جناب آقای رحیم مشائی، ریاست محترم سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی

سلام، امیدوارم که حالتان خوب باشد و در عمل به وظایفتان موفق باشید. و اما بعد؛
اینجانب به عنوان یک شهروند دلسوز و نکته‌بین مصرانه از حضرتعالی به عنوان رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ایران درخواست می‌کنم که دستور سریع و قاطعی را برای نابودی کامل مجموعه تخت‌جمشید (که در نزدیکی مرودشت در استان فارس است) صادر فرمایید و البته از آنجا که طرح این خواسته، اندکی غریب است، مجبورم توضیحاتی را در رابطه با مبانی عقلانی و منطقی آن ارائه بدهم.

پیش از آن، لازم است به این نکته توجه شود که درخواستی که من بر اساس وظیفه ملی خود ارائه داده‌ام هیچ ربطی به مسائل سیاسی و حزبی و جناحی ندارد اما این‌که چرا این د رخواست را برای شما ارسال می‌کنم و برای رؤسای قبلی این سازمان آن را مطرح نکردم، بی‌ارتباط با این جریانات نیست.

آقای رحیم مشائی؛ شما یک اصولگرا هستید و با سابقه‌ای که همفکران شما دارند، بسیاری از مسائل و پیش‌فرض‌ها برای من روشن است. یعنی من تا حدود زیادی می‌دانم که شما درباره مسائل مهمی نظیر دین، مذهب، ملیت، تاریخ و... چگونه فکر می‌کنید و اولویت‌ها را به کدام می‌دهید اما در مورد اسلاف شما (یعنی رؤسای قبلی این سازمان) این مسائل روشن نبود و معلوم نبود که فلان رئیس این سازمان فیلسوف است یا تکنونکرات یا سیاستمدار یا ایده‌آل‌گرا یا تاجر؟ و اولویت را به فرهنگ می‌دهد یا افکار عمومی یا سیاست یا مذهب یا سودآوری؟ به همین دلیل این نامه و درخواست را نمی‌شد برای آنها فرستاد و به طور منطقی برایشان استدلال کرد و اِلّا این پیشنهاد باید سال‌ها پیش مطرح و از سوی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری اجرا می‌شد. این توضیح را از آن جهت نوشتم تا بدانید چرا شما مخاطب این نامه‌اید و نه مثلا آقای مرعشی یا آقای بهشتی.
جناب آقای رحیم مشائی؛ امیدوارم حتی یک لحظه هم با خودتان فکر نکنید که درخواست نابودی مجموعه تخت‌جمشید از سوی کسی مطرح شده که آدمی عصبی و عجول است و میهن و ملیت برایش اهمیت کمی دارد. اتفاقا دقیقا برعکس این است و اینجانب پس از بیست سال آزگار تأمل و تفکر صبورانه، به این نتیجه رسیده‌ام که بهترین و میهن‌دوستانه‌ترین کاری که می‌تواند با این مجموعه کرد، آن است که کار چند ساله را چند روزه انجام دهیم و پروژه بلندمدت را در کوتاه‌مدت تمام کنیم.

برای این منظور، برخی از دلایل را مختصرا برایتان می‌نویسم و مشروح این درخواست را در جزوه‌ای بعدا برایتان ارسال خواهم کرد.

1ـ یکی از اشتباهاتی که مصطلح است آن است که گمان می‌رود آثار باستانی در یک کشور، می‌تواند در جذب توریست و گردشگر و در نتیجه وارد کردن ارز به کشور مفید و مؤثر باشد. بقیه کشورها را نمی‌دانم ولی قطعا در مورد کشور ما این امر صادق نیست و الا با این همه آثار باستانی و تاریخی از سه هزار سال پیش تا به الان، ما باید یکی از قطب‌های توریستی جهان می‌بودیم و در کنار وزارت نفت، وزارت جهانگردی هم می‌داشتیم اما همان‌طور که می‌دانید گردشگران برای آمدن به کشور ما چندان رغبتی ندارد و از آن عده هم که مشتاق آمدن هستند، چنان رُسی توسط سفارتخانه‌های ما در کشورهای خارجی کشیده می‌شود که عده بسیار اندکی موفق به ورود به کشور می‌شوند و اینها هم اکثرا پژوهشگران آس و پاسی هستند که آب از دستشان نمی‌چکد چه رسد به دلار! یعنی تا این عده از عشاق سینه‌چاک و فرهیخته آثار باستانی هفت خوان گرفتن ویزا و سفر به ایران را از سر بگذرانند، گردشگران خرپول و دست‌ودل‌باز، ده بار می‌روند مصر و یونان و هند و ایتالیا و ترکیه و... و برمی‌گردند و مثل ریگ هم پول خرج می‌کنند.
حالا که اینطور است بهتر نیست قید این چهار تا جهانگرد آس و پاس را هم بزنیم و زحمت برادران وزارت امور خارجه را کم کنیم؟

2ـ بعضی فکر می‌کنند این‌که مردم دنیا بدانند که ما از سه هزار سال پیش تمدن داشته‌ایم خیلی خوب است. من با این فکر چندان موافق نیستم اما فعلا صلاح نمی‌دانم وارد این بحث بشوم. فرض کنیم این حرف درست باشد، خب آنها می‌توانند بروند کتاب‌های زیادی که در این زمینه وجود دارد (مثلا «تاریخ تمدن» ویل دورانت) را بخوانند. چه لزومی دارد که بیایند ایران و خرابه‌های آن تمدن را ببینند؟
شما فکر می‌کنید یک توریست وقتی ببیند فرزندان و بازمانده‌های یک تمدن سه هزار ساله روی آثار باقی‌مانده یادگاری نوشته‌اند با خودشان درباره ما (مردم) چی فکر می‌کنند؟ یا وقتی ببینند وضعیت نگهداری از این آثار تا آنجاست که تنها باد و باران و ریشه علف‌های هرز تا چند دهه دیگر ستون‌های تخت جمشید را نابود خواهد کرد، درباره شما (مسئولان) چی فکر می‌کنند؟
به نظر من که اصلا درست نیست آبروی ما و شما جلوی چند تا توریست خارجی بروند. نظر شما غیر از این است؟

3ـ از بعد داخلی هم این آثار سود چندانی ندارند. نمی‌دانم حضرتعالی خودتان تخت جمشدی تشریف برده‌اید یا نه. اگر رفته باشید حتما می‌دانید که تنها چند ساعت (در روشنایی روز) بلیت برای بازدید از این مجموعه فروخته می‌شود و هنوز ساعتی مانده به غروب، بازدید از این مجموعه تعطیل می‌شود و هزاران نفر از هموطنانی که از راه‌های دور به آنجا آمده‌اند، در حالی که به چیزهای بسیار مهمی نظیر خودشان، تاریخ، فرهنگ باستان، جمشید... (و ای بسا زبانم لال، مجموعه تحت امر شما!) ناسزا می‌گویند، مجبور می‌شوند دست خالی برگردند. این در حالی است که من دست‌کم ده مجموعه مذهبی یا تجاری را می‌توانم برای شما نام ببرم که برای روشنایی مناسب شب، پست‌های برق مخصوص به خود دارند. خب این نشان می‌دهد نه فقط مساله بازدید، بلکه حتی موضوع امنیت و حفاظت از این مکان و آثارش هم برای هیچ‌کدام از مسوولان اهمیت چندانی ندارد و لابد سودی (چه مادی و چه غیر آن) ندارد که اهمیتی ندارد.

4ـ آقا شما فکر می‌کنید وقتی یک ایرانی برود آن دم و دستگاه را ببیند و با وضعیت کنونی مقایسه کند، خیلی خوش ‌به حالش می‌شود؟! ابداً این‌طور نیست. در این رابطه اجازه بدهید –رویم به دیوار- مثالی بزنم: فرض کنید یک هم‌وطن برود آنجا و بفهمد که شهرهای ما چند هزار سال پیش سیستم آب و فاضلابِ شهری داشته‌اند و بعد برود دستشوییِ همان مجموعه و ببیند از سی، چهل توالتی که آنجا هست، 29 تایش خراب است و بقیه هم آب ندارد و اگر هم آب باشد،‌ شیلنگ‌ها پاره است و شیر دستشویی‌ها از جا درآمده و همه جا کثیف است و... چه حالی پیدا می‌کند؟! خود من چند هفته پیش دقیقا این بلا سرم آمد و حالم از دو جهت خیلی بد شد؛ جهت اول را بالاخره رفع (و دفع!) کردم اما بدی حالم از جهت دوم همچنان پابرجاست. دلیلش را که می‌دانید؟ (راستی حالا که حرف این جور چیزها شد، هیچ می‌دانستید یکی از معضلات توریست‌ها در کشور ما، همین «توالت رفتن» است؟ و این خارجی‌های فلک‌زده به خاطر این‌که بلد نیستند از توالت‌‌های ایرانی استفاده کنند، چه مکافاتی می‌کشند؟ تا جایی که بعضی به همین دلیل ساده، رغبتی به مسافرت به ایران ندارند. تازه اینها وقتی است که آب باشد و شیرها خراب نباشد و صابون باشد و... !)
توضیح ضروری: واقعا عذر می‌خواهم که به عنوان نمونه سیستم بهداشتی را مثال زدم. می‌توانستم در مورد «منشور کورش» هم مثال بزنم، منتها دیدم ممکن است باعث سوءتفاهمِ شدید شود!

5ـ آقای رحیم مشائی عزیز، من هم مثل شما یک اصولگرا هستم و خیلی از بی‌بندوباری‌ها و ولخرجی‌هایی که در دوران پهلوی در تخت جمشید می‌شد (به بهانه‌هایی مثل جشن هنز شیراز یا جشن‌های 2500 ساله یا...) بیزار و متأسف هستم. تازه اینها چیز‌هایی است که ما در خرابه‌های تخت جمشید شاهدش بودیم و خدا عالم است وقتی خود این تختِ جمشید سرپا بوده‌است، چه فسق و فجوری در آن می‌شده! البته قطعا کوروش و داریوش و محمدرضا و خیلی‌های دیگر که باعث و بانی آن کارها بوده‌اند الآن مشغول حساب دادن و کیفر دیدن هستند، اما درست هم نیست که بگوییم خود این تخت جمشید این وسط هیچ‌کاره بوده و بگذاریم قسر دربرود و باید حسابمان را با این «مکان» روشن کنیم.
از سوی دیگر نابودی تدریجی و زجرکش کردن در دین و اخلاق پسندیده نیست، پس یک روز بیایید قال قضیه را بکنیم برود پی کارش...

(مشروح پیشنهادات را بعدا می‌فرستم)
قربان شما
یک شهروند دلسوز و میهن‌دوست

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد