سعود الفیصل، وزیر امور خارجه عربستان، طی مصاحبه ای با روزنامه فیگارو به بحث پیرامون مشکلات لبنان و دخالت های ایران پرداخته است. این مصاحبه در حاشیه کنفرانسی درخصوص لبنان که فردا در پاریس برگزار می شود انجام شده است.
همان طور که می دانید عربستان سعودی اولین حامی کنفرانس لبنان است که فردا در پاریس برگزار خواهد شد. چرا کشور سدر تا این حد برای عربستان حائزاهمیت است؟
لبنان کشوری است که از زمان پایان جنگ داخلی، در آن فرقه های مختلفی با یکدیگر در صلح و آرامش زندگی کرده اند و به واقع می توان گفت که کشوری منحصر به فرد در خاورمیانه است. این کشور مثال بارزی است از اینکه سنی ها و شیعیان می توانند در کنار یکدیگر زندگی کنند. ولی امروز ثبات این کشور به علت مداخلات خارجی تهدید شده است. به همین دلیل، فرانسه و عربستان معتقدند که اگر در اصلاح و احیای آن مشارکت کنند، خدمت ارزشمندی برای کل خاورمیانه انجام داده اند. البته ما برای کمک به بیروت به انتظار کنفرانس پاریس ننشسته ایم. از زمان جنگ در سال 2006، سه میلیارد دلار به لبنان کمک کرده ایم و فردا نیز کمک جدیدی را اعلام خواهیم کرد.
آیا ثبات لبنان توسط ایران تهدید می شود؟ آیا هدف این کشور که حزب الله را تحت حمایت خود دارد، سرنگونی دولت فواد سینیوره نیست؟
مقامات لبنانی به خودی خود می توانند برای این بحران راه حلی را یافت کنند، ولی اگر دیگران در صدد این باشند که جنگ و نبردهای خود را به لبنان صادر نمایند، مطمئناً وضعیت پیچیده خواهد شد. حزب الله تحت فشارهای بسیاری قرار دارد، به ویژه از خارج. این حزب ابتدا یک سازمان لبنانی است و خود را نیز به همین ماهیت می شناسد. ولی دیگران بر این عقیده نیستند و در این رابطه مناقشه وجود دارد. ما هنوز نمی دانیم گرایش و تمایلات آن چیست.
آیا شما با مسأله حمله نظامی علیه تأسیسات هسته ای ایران موافق هستید؟
درگیری ایران یک درگیری سیاسی است و باید از طریق دیپلماسی حل و فصل شود. گزینه نظامی باید آخرین گزینه باشد. زور و خشونت نمی تواند تهاجمی را که به هدف سلطه و برتری یافتن انجام شده توجیه کند. عملیات نظامی علیه ایران یک عمل اشتباه است، به ویژه در زمانی که یک وجه مشترک بزرگ بین مذاکره کنندگان اروپایی و ایرانی وجود دارد: رعایت پروتکل الحاقی آژانس اتمی. اگر دقت کنید در پایان تنها مسأله ای که معلق باقی می ماند، مسأله غنی سازی است. من مطمئنم که هنوز راه های ممکن بسیاری برای رفع این اختلاف دیپلماتیک وجود دارد. یکی از این راه ها، تأسیس یک کنسرسیوم بین المللی بین کشورهای منطقه است که تحت نظارت آژانس اتمی خواهد بود؛ کنسرسیومی که بتوان آن را در یک کشور بی طرف برپا کرد، حتی نه الزاماً در داخل خاورمیانه. چنین کنسرسیومی می تواند ضمانت هایی را تأمین کند مبنی بر اینکه هیچ برنامه هسته ای به سوی اهداف نظامی معطوف نشود.
شما که با ایران مذاکره می کنید، پس چرا مایل نیستید فرانسه نماینده خود را به این کشور اعزام نماید؟
ما با مقامات ایرانی درخصوص مسایل جهان عرب صحبت می کنیم و معتقدیم مداخله این کشور در امور ما خطرناک است. به همین دلیل به مقامات ایرانی از نگرانی های خود می گوییم؛ نگرانی درخصوص تأثیر و نفوذ آنها در جهان عرب. و البته این اقدام ما کاملاً منطقی است. ولی زمانی که کشورهای دیگر درخصوص مسایل ما با آنها صحبت می کنند، این مسأله به نفوذ ایران در جهان عرب مشروعیت می بخشد. به همین دلیل است که با اعزام نماینده ازسوی فرانسه موافق نیستیم. ما امیدواریم که ایران برای ما یک همسایه خوب باشد. امیدواریم که مقامات ایرانی در یافتن راه حل کمک ما باشند، نه اینکه خودشان ایجاد مشکل کنند. این چیزی است که به کرات به آنها می گوییم: در امور ما دخالت نکنید...!
منبع: فیگارو، 24 ژانویه 2007
در نطق سالانه جورج بوش، اشارات مخدوش و گاه گمراه کننده ای به دشمن خارجی ایالات متحده بود، و از گروه های متفرق و متعددی با ایدئولوژی های متضاد به عنوان همفکر در مورد حمله به آمریکا، نام برده شد.
در این نطق کشوری مثل ایران، که دارای نمایندگی رسمی است و میلیارد ها دلار با اروپا تجارت دارد، با القاعده که گروه تروریستی مسئول حمله 11 سپتامبر است در یک کفه قرار گرفته اند. چنان که رییس جمهور در اشاره به شاخه های مختلف مذهب اسلام گفت: "افراطیون شیعه و سنی چهره های متفاوت یک فکر یعنی حکومت مطلقه هستند."
بر همین منوال وی گفت حزب الله شیعه که در پارلمان لبنان صاحب کرسی است، یک گروه تروریستی است که "بعد از القاعده بیشترین تلفات را به آمریکاییان وارد آورده است." اشاره وی به حمله به سفارت و پایگاه نیروی دریایی آمریکا در بیروت بود که به دنبال دخالت آمریکا درجنگ داخلی لبنان و بمباران مواضع حزب الله اتفاق افتاد.حزب الله عمدتا درگیر جنگ با اسراییل است و تابستان گذشته نیز با اسراییل درگیر شد، ولی اتحادیه اروپا آن را جزو گروه های تروریستی قرار نداده است.
بوش در فهرست موفقیت و پیشرفت آزادی ها در خاورمیانه از سال 2005 به بعد، از خروج نیرو های سوریه از لبنان و برگزاری انتخابات در عراق سخن گفت و اضافه کرد "یک دشمن متفکر در تمام این وقایع در کمین بوده و در سال 2006 به تلافی برخواسته است." لیکن در تشریح عملیات این "دشمن" وی یک سلسله عملیات دیپلماتیک و نظامی را ردیف کرد که رابطه ای با یکدیگر ندارند. از حمله به مسجد سنی ها گرفته تا قتل سیاستمدار مارونی لبنانی.
رییس جمهور بوش گفت :" مردم آزاد به خشونت و ایدئولوژی های بیمارگونه گرایش ندارند... و اکثرا اگر حق انتخاب داشته باشند راه بهتر را بر می گزینند. در حالی که گروه های تروریست، دولت های میانه رو را هم می خواهند سرنگون کنند."
دردو سر افراطی جوامع خاورمیانه، یعنی لبنان و فلسطین، این سخن بوش نقض می شود. حزب الله در لبنان با انتخابات قدرت گرفت در حالی که فلسطینیان حزب فتح را که پیرو راه صلح آمیز است بر کنار کردند و حماس را روی کار آوردند که خواهان محو اسراییل است و از سوی آمریکا یک سازمان تروریستی شناخته شده.
در حقیقت بسیاری از کشورهایی که بوش میانه رو به حساب می آورد نظیر مصر و عربستان سعودی در واقع جزو بدترین نمونه های خود کامگی به حساب می آیند. بر اساس طبقه بندی "فری هاوس" درجه این کشور ها بسیار پایین تر از کوبا، بلاروس و برمه قرار دارد، که از نظر بوش به شدت تشنه آزادی هستند.
بوش ادعا کرد: "ما دارای یک استراتژی دیپلماتیک هستیم که جهان را با خود علیه افراط گرایی متحد سازیم." ولی روز دوشنبه نتیجه نظر سنجی از 26000 نفر در 25 کشور نشان داد که نظر همه در مورد سیاست خارجی آمریکا به شدت به وخامت گراییده است. سه چهارم پرسش شوندگان سیاست آمریکا در عراق و نزدیک به نیمی نقش آمریکا در دنیا را منفی دانسته اند.
سال پبش در نطق سالانه خود، بوش با اشاره به وضعیت عراق گفت:" ما قادر خواهیم بود نیروهای خود را در عراق کاهش دهیم، ولی این تصمیم فرماندهان نظامی خواهد بود نه سیاستمداران واشنگتن." امسال وی پیشنهاد افزایش قوا را علی رغم نظر فرماندهان دارد و با تاکید بر این که وضعیت را با فرماندهان نظامی بررسی کرده گفت" من تصمیم به اقدام گرفتم."
در موردسیاست داخلی در حالی که وی ادعا کرد که برنامه "ترمیم" باعث بوجود آمدن 2/7 میلیون شغل جدید شده است، ولی کل مشاغل ایجاد شده از زمان ریاست جمهوری او بسیار کمتر و معادل 6/3 میلیون شغل بوده است. در مقایسه با دوران های قبل، این دوره شش ساله اساسا درخشان نبوده است. بر اساس آمار موجود در دوره ریاست جمهوری بیل کلینتون 18 میلیون و دوره رونالد ریگان 10 میلیون شغل جدید ایجاد شده بود.
منبع: واشنگتن پست، 24 ژانویه