بیزبلاگر- BETA

بیزبلاگر: در باره بازار، تجارت، سرمایه، زندگی و کسب وکار از نگاه فرزاد زمانی!- آنچه دیروز نمی دانستم!

بیزبلاگر- BETA

بیزبلاگر: در باره بازار، تجارت، سرمایه، زندگی و کسب وکار از نگاه فرزاد زمانی!- آنچه دیروز نمی دانستم!

ایران و آمریکا: تحقیر ایرانیان، چرا؟

 

امید معماریان

دوشنبه ٦ شهریور ١٣٨٥

اگوست ٢٠٠٦: تصور کنید هشتاد محقق برجسته آمریکایی برای حضور در کنفرانسی به تهران دعوت شوند، بعد از ماه‌ها تلاش برای دریافت ویزا، تایید نهایی و روزها سفر به فرودگاه تهران برسند تا تنها بازداشت شده، دستبند زده و به آمریکا بازگردانده شوند. چنین خبری بدون شک در صدر اخبار ایالات متحده قرار خواهد گرفت.

دوم اگوست سال جاری، بیش از ٣٠٠ محقق، دانشمند و صاحبان صنایع ایران برای شرکت در گردهمایی فارغ التحصیلان دانشگاه صنعتی شریف در هتل‌هایت شهرسانتاکلارای کالیفرنیا دور هم جمع شدند. گردهمایی‌ای که هر دوسال یکبار در یکی از کشورهای جهان برگزار می‌شود. بیشتر این افراد از کشورهای آمریکای شمالی واروپا راهی این گردهمایی شدند. دراین میان هشتاد تن مجموع بیش از ١٠٠ ایرانی راهی این کنفرانس شده بودند در فرودگاه‌های شیکاگو، لس آنجلس، سن فرانسیسکو و نیویورک درحالی که ویزای آمریکا در دست داشتند، توسط مقامات اداره مهاجرت بازداشت شدند. یکی از این فارغ التحصیلانی که در این وضعیت قرار گرفته است می‌گوید آنها را در مکان‌هایی چون زندان نگهداری کرده‌اند. همه این افراد به صورت تحقیرآمیزی به ایران بازگردانده شدند. یکی از این افراد در فرودگاه سان فرانسیسکو در تماس تلفنی با یکی کسانی که به استقبال آنها در فرودگاه آمده بودند می‌گوید که تا کنون در عمر خود بسان آنچه اداره مهاجرت با آنان کرد مورد تحقیر و اهانت قرار نگرفته است.

پس از آن سخنگوی وزارت امورخارجه در امور کنسولی اعلام کرد که "ویزاهای صادر شده توسط مقامات آمریکایی می‌تواند در هر زمانی که نشانه‌ای از احتمال عدم وجود صلاحیت برای حضور آنان در آمریکا محرز شود، باطل شود."

برای ایرانیان به دست آوردن ویزای آمریکا روند بسیار پرزحمتی را همراه با حداقل دو سفر به دوبی یا ترکیه و دیگر کشورهای همسایه طلب می‌کند (چرا که از سال ١٩٧٩ به بعد ایالات متحده کنسولگری در ایران ندارد).
صرف نظر از پرکردن فرم‌های درخواست و مصاحبه‌های نفر به نفری که انجام می‌شود، دو ماه زمان برای تعیین صلاحیت افراد برای اخذ ویزا لازم است. بعد از همه این مراحل است که ممکن است درخواست کنندگان برای خرید بلیط اقدام کنند.

پرزیدنت جورج بوش  چندین بار در موقعیت‌های مختلف اعلام کرد که آمریکا با مردم ایران مشکلی ندارد، "مردمی که شایسته هستند توسط حکومتگرانی دموکرات که به حقوق بشر احترام می‌گذارند، اداره شوند." در پانزدهم فوریه سال جاری (٢٠٠٦)، وزارت خارجه آمریکا اعلان کرد که بودجه‌ای ٧٥ میلیون دلاری را برای آنچه "دستیابی مردم ایران آزادی" نامید، اختصاص داده است. پولی که پنج میلیون دلارش به آموزش دانشجویان ایرانی و برنامه‌هایی برای بازدیدکنندگان بین‌المللی به منظور ایجاد پلی بین دو ملت ایران و آمریکا اختصاص داشت.


این درحالی است که حقوق بشر اساسا مفهومی است در ارتباط با تضمین حقوق انسان‌ها به نحوی که به صورت شایسته‌ای مورد احترام و عزت قرار گیرند. آشکار است که هنگامی که مردم شکنجه می‌شوند، کشته می‌شوند و یا مورد تجاوز قرار می‌گیرند چنین حقوقی نقض می‌شود. مثال‌های متعددی از نقض حقوق بشر در سراسر دنیا وجود دارد از جمله نقض اساسی حقوق بشر در زندان‌های ابوغریب و گوانتانامو. با این حال حوادث اخیر در فرودگاه‌های آمریکا، اگر چه ممکن است با اتفاقاتی که در زندان‌های یاد شده رخ داده است تفاوت‌هایی داشته باشد، اما در اصل آنچه اتفاق افتاده و آن همانا نقض "حقوق بشر" است، برابری می‌کند.

ایرانیان از این منظر داستان‌های زیادی از رویارویی با اداره مهاجرت آمریکا به بهانه " جنگ با تروریسم" دارند. برای من آنچه در فرودگاه‌های آمریکا برای آن ایرنیان رخ داد، در نوع خود سومین تجربه تحقیر و اهانت در دوسال گذشته به شمار می‌رود.

اولین حادثه در سپتامبر سال ٢٠٠٤ اتفاق افتاد زمانی که برای ارائه مقاله کنفرانسی در یک موسسه آمریکایی در شهر واشنگتن و سازمان ملل دعوت شدم. برای گرفتن ویزا مجبور بودم دوبار به دوبی سفر کنم. بعد از طی روند تایید صلاحیت که نزدیک به سه ماه طول کشید، ویزا را گرفتم. بلیطم را تهیه و به فرانکفورت که فرودگاه ترانزیت بود پرواز کردم. بعد از کنترل پاسپورت و ویزا در حال ورود به تونل منتهی به هواپیما بودم که دربلندگو نام خودم را شنیدم. باید به مراقیت‌های امنیتی مراجعه می‌کردم.

یکی از مامورین امنیتی پشت میز به من اطلاع داد که اسم من در سیاهه‌ای است که " پرواز ممنوع" نامیده می‌شود. سپس دو پلیس آلمانی مرا به اتاقی بردند و در مورد هویتم شروع به پرسش کردند. بعد از اینکه گفتم روزنامه‌نگار هستم و آنها هم در اینترنت اطلاعاتی را در موردم به دست آورند، آرام گرفتند و به گمانم خیالشان راحت شد که تروریست نیستم. بعد ازآن با اولین پرواز به تهران بازگشتم.

واقعیت آنکه شوکه شده بودم. همیشه فکر می‌کردم کسانی در لیست" پرواز ممنوع" قرار می‌گیرند که گذشته مبهمی دارند و کلا افراد خطرناکی هستند. من ویزای آمریکا را از کنسولگری این کشور دریافت کرده بودم. نمی‌توانستم بفهمم که چطور دولت آمریکا ویزا صادر می‌کند اما اجازه ورود به کشور را نمی‌دهد. نمی‌توانستم تصور کنم که این موضوع به راحتی بر می‌گردد به نادانی بخشی از دولت آمریکا، دولتی که همواره وقتی بزرگ می‌شدم گمان می‌کردم یکی از سازمان یافته‌ترین‌ها و کارآمدترین‌ها در دنیا است.

ده روز بعد از آن درتهران به خاطرفعالیت‌های مطبوعاتی و اجتماعی توسط نیروهای امنیتی دستگیر شدم و جالب آنکه باید به آنها توضیح می‌دادم که چگونه ویزای ایالات متحده را اخذ کرده‌ام. ویزایی که هیچ اعتباری نداشت. بعد از ماه‌ها، برای ادامه تحصیل با دریافت یک فرصت مطالعاتی راهی این کشور شدم. موضوعی که مقدمه‌ای برای اتفاق دوم شد.

این بار من ، به عنوان یک روزنامه‌نگار دموکراسی‌خواه، ضد بنیادگرایی، هوادار حقوق بشر و همچنان که بازجویم خطابم می‌کرد، یک "جانور غرب‌زده" برای درخواست ویزا به کنسولگری ایالات متحده در استانبول مراجعه کردم. باردیگر درخواست ویزا که با یک روند چند ساعته سوال و جواب بازجویی مانند، توسط یکی از کارمندان سفارت همراه بود. همران با لحنی، بی‌ادبانه ، زننده و از نظر من توهین‌آمیز. بیش از سه ساعت از زمان مصاحبه گذشته بود که از فرط عصبانیت و ناراحتی به خاطر همه سوالات شخصی و خانوادگی که از من شد، احساس کردم واقعا درحال تحقیر شدن هستم. به نظرم سوالات و لحنی که او به کار می‌برد از خط قرمز شخصی‌ام عبور کرد.

در همین لحظه همه مدارکم را جمع کردم و به او گفتم می‌خواهم از سفارت بروم و دیگر نمی‌خواهم برای ویزا اقدام کنم. گفتم نمی‌خواهم به کشوری بیایم که در بدو ورود چنین رفتار ناهنجاری را با میهمانان خود انجام می‌دهد. از کنسولگری بیرون آمدم و نفس راحتی کشیدم. اگرچه روز بعد مسئول کنسولگری نامه‌ای برایم ارسال کرد و از اتفاقات رخ داده روز پیش از آن عذر خواهی کرد و دعوت کرد که برای تکمیل روند درخواست به سفارت خانه بروم. باردیگر ویزا را گرفتم ولی این بار نامم در سیاهه "پرواز ممنوع" نبود.

ایالات متحده نمی‌تواند همزمانی که به تحقیر و توهین به مردم ایران می‌پردازد، آنها را گرامی بدارد. خیلی بیش از آنکه دولت بوش بتواند به تفکیک مردم ایران ودولت ایران بپردازد و رفتار متناسبی را از خود نشان دهد، تمایل دارد که با شهروندان ایرانی به عنوان اعضای باشگاه "محور شرارت" برخورد کند. یکی از افراد یاد شده در فرودگاه‌های آمریکا بزرگی نشاط می‌گوید که "آنچه در کالیفرنیا رخ داد نمونه کاملی برای دشمن تراشی برای آمریکا به شمار می‌رود." درحقیقت رفتار با ایرانی‌ها انعکاس بسیاری در رسانه‌های ایرانی داشته است.
 

تعلیق بخشی از غنی سازی برای مدت معین

 ۵ شهریور ۱۳۸۵

رضا طلایی نیک، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس اسلامی، در گفتگو با "روز" با اشاره به اظهارات اخیر محمدرضا باهنر نایب رئیس مجلس اسلامی که گفته بود "ممکن است ملت از دولت سلاح اتمی بخواهد"، معتقد است در شرایط حال حاظر "کم گویی مسئولان ذی ربط" بهترین گزینه برای برون رفت از بحران جاری است. طلایی نیک، اظهاراتی از قبیل سخنان امام جمعه موقت تهران که از احتمال "فرود آمدن موشک های جمهوری اسلامی بر قلب تل آویو" گفته بود را نیز در راستای "صیانت از حقوق هسته ای و امنیت ملی ایران" ندانسته و به صاحبان تریبون ها توصیه می کند که در شرایط فعلی "سنجیده تر" موضع گیری نمایند. طلایی نیک با اینکه احتمال وقوع یک حمله نظامی هدفمند و پیشگیرانه به مراکز نظامی و استراتژیک ایران را از سوی ایالات متحده یا اسرائیل قوی نمی داند اما در عین حال وقوع هر پیشامدی را در این مسیر ممکن عنوان کرده و بر لزوم آمادگی دفاعی ایران در برابر هر گونه حمله احتمالی نظامی تاکید می کند.

تعلیق مدت دار غنی سازی

آقای طلای نیک، در این چند روزی که خبر از تحویل پاسخ تهران به بسته پیشنهادی غرب در رابطه با پرونده هسته ای گذشته، هنوز آن طور که باید در این زمینه با شفافیت سخنی گفته نشده است. کمیسیون امنیت ملی محتوای این پاسخ را چطور ارزیابی می کند؟
محتوای پاسخ ایران به بسته پیشنهادی اروپا را باید مسولان ذی ربط اعلام کنند. افکار عمومی در انتظار اطلاع یابی از پاسخ کامل و محتوایی ایران به بسته پیشنهادی اروپاست.

خب چهارچوب کلی پاسخ جمهوری اسلامی به اروپا چه هست؟
چهارچوب کلی آن آمادگی برای مذاکره و نیل به تفاهم در محورهای پیشنهادی اروپا است.

در کدام محورها؟
ایران در تمام محورهای پیشنهادی اروپا برای مذاکره و تفاهم نهایی با رفع برخی ابهامات و اصلاحات خاصی اعلام آمادگی کرده است. ایران با اعلام آمادگی برای از سر گیری مذاکرات و انعطاف طرفین، فرصت جدیدی را جهت پیدا کردن راه حل دیپلماتیک پرونده هسته ای خود ایجاد کرده است.

مساله "تعلیق غنی سازی" که همواره دغدغه اصلی غرب در این رابطه بوده در پاسخ تهران بالاخره به چه شکل آمده است؟
جهت گیری ایران در مورد تعلیق غنی سازی، شفاف شدن محدوه و مدت آن است.

یعنی چه؟
در صورت حفظ حقوق هسته ای ایران برای امکان برخورداری در آینده و حفظ مرحله تحقیق و توسعه در وضعیت موجود برای امکان مشارکت با سایر کشورها یا تعلیق در مقیاس تجاری، صنعتی، در روند مذاکره ایران ابراز تمایل کرده است.

یعنی به هر حال تعلیق مقطعی غنی سازی؟
در واقع تعلیق در مقیاس تجاری، صنعتی و تولید انبوه برای اعتمادسازی بیشتر می تواند طبق آمادگی ایران در مذاکرات به شرط تعیین محدوده و مدت آن و سایر تضمین های متقابل بررسی شود.

در واقع تعلیق غنی سازی در یک محدوه زمانی. درست است؟
تعلیق بخشی از غنی سازی برای مدت معین در صورت برآورده شدن شرایط به صورت تعهدات و تضمین های متقابل و جامع.

کلیات این تعهدات در پاسخ تهران به بسته پیشنهادی اروپا چه هست؟
ابعاد حقوقی، اقتصادی، تکنولوژیکی و تا حدودی سیاسی و امنیتی دارد.

در پیوند مستقیم با پرونده هسته ای، روابط آتی تهران و واشنگتن مطرح است. گمان می کنید ادامه این روند چه تاثیرات احتمالی می تواند بر این روابط بگذارد؟ این پاسخ در واقع سخن گفتن مستقیم با واشنگتن نیست؟
به هر حال ایران در این مرحله پاسخ بسته اروپا را علاوه بر پنج کشور دیگر، به نماینده واشنگتن، یعنی سوئیس به عنوان حافظ منافع امریکا در ایران ارائه داده است. در صورت تغییر رفتارهای امریکا و خارج شدن از جایگاه برتری طلبی و امتیاز گیری امکان تعامل ایران با امریکا وجود خواهد داشت.

با توجه به شرایط منطقه، وضعیت فعلی کابینه نئوکان ها در داخل ایالات متحده، و نوع تعامل مسکو و پکن با مساله پرونده هسته ای جمهوری اسلامی، به نظر کمیسیون امنیت ملی چقدر واشنگتن آماده همراهی با چنین روندی خواهد بود؟
در صورت کاهش همراهی اروپا و چین و روسیه با امریکا، امریکا مواضع خود را نسبت به ایران تعدیل خواهد کرد. اما در صورت همراهی اروپا و چین و روسیه همانند گذشته، امریکا زمینه تعامل را با ایران کاهش خواهد داد.

بخشی از دیپلماسی تهران هماره بر حساب ویژه باز کردن بر مسکو و پکن بوده است. امروز گمان می کنید تا چه حد می توان به همراهی و اعمال نفوذ این دو کشور در مورد پرونده هسته ای جمهوری اسلامی دل بست؟
مسکو به دنبال طولانی تر شدن و تداوم چالش در پرونده هسته ای ایران است. چون منافع روسیه در تداوم و چالش دار ماندن پرونده هسته ای ایران ارزیابی می شود. چین، تلاش زیادی را برای پیشگیری از فضای تحریم و تهدید در پرونده هسته ای ایران اتخاذ کرده اما در صورت تشدید فشارهای امریکا به چین، همانند مرحله اخیر، این کشور نیز شاید گرایش بیشتری به امریکا نشان دهد.

با این وضعیت، دیپلماسی جمهوری اسلامی در تعامل با مواضع روسیه و چین به چه شکل می تواند تعریف شود؟
ایران نمی تواند همه سیاست های خود را با اتکا به کشورهای دیگر در پرونده هسته ای دنبال کند. البته زمینه تعامل و استفاده از موقعیت چین و روسیه و حتی برخی از کشورهای اروپایی برای تعادل بخشیدن و ایجاد انعطاف در پرونده هسته ای به طور نسبی وجود دارد.

با توجه به افتتاح مجتمع تولید آب سنگین اراک که در روزهای گذشته در برخی رسانه های منتسب به جریان های نزدیک به دولت با عنوان "دومین خبر خوش هسته ای" انتشار یافته بود، گمان می کنید که این اقدام چه تاثیری بر مذاکرات احتمالی آتی با اروپا داشته باشد؟
در مورد موفقیت جمهوری اسلامی ایران در راه اندازی کامل خط تولید مجتمع آب سنگین اراک در روزهای آینده اخباری منتشر خواهد شد. این پروسه نشان دهنده بومی بودن فن آوری هسته ای در ایران است. این اقدام نشان می دهد بخش پایه غنی سازی یعنی دانش هسته ای را نمی توان در ذهن و دانایی و خلاقیت پژوهشگران و دانشمندان تعلیق کرد. این مساله قطعا با واکنش های مثبت و منفی همراه خواهد بود و به همین منوال می تواند تاثیرات گوناگونی نیز بر روند مذاکرات و چانه زنی ها با اروپا داشته باشد.


انتشار کتاب

 

book.gifدبی ویل، از کارشناسان به‌کارگیری رسانه‌های نو در دنیای تجارت، کتاب "وبلاگ نویسی بنگاه محور" را منتشر کرده است.
این کتاب به صاحبان شرکت‌های تجاری تعلیم می‌دهد که چگونه می‌توانند از وبلاگ برای تامین منافع خود بهره بگیرند و جایگاه ارزنده و پایداری در بلاگستان بیابند


فصل‌های این کتاب از "بیست پرسش مهم درباره وبلاگ نویسی بنگاه محور" تا "آیا مدیران اجرایی باید وبلاگ بنویسند؟" متغیر است.

ویل از روزنامه‌نگاران حوزه اقتصاد بوده است و اکنون به شرکت‌ها در زمینه بازاریابی از طریق وبلاگ و پادکست مشاوره می‌دهد.

فصل اول این کتاب به صورت رایگان از طریق این لینک در دسترس است:
http://www.thecorporatebloggingbook.com/

تهران تولید سوخت اتمی را هدفی استراتژیک میداند


27/08/2006

مذاکره کننده ارشد اتمی ایران میگوید تولید سوخت اتمی برای تهران، به رغم خواست های بین المللی از ایران برای تعلیق در عملیات اتمی اش ، یک هدف استراتژیک است.

رادیوی دولتی ایران امروز اظهارات علی لاریجانی را نقل کرد که گفته است هیچ اقدامی نمی تواند تهران را از دنبال کردن هدف خود بازدارد.

 شورای امنیت سازمان ملل متحد از ایران خواسته است تا سی و یکم اوت غنی سازی اورانیوم را متوقف کند، و در غیر اینصورت با احتمال تحریم های تنبیهی روبرو خواهد شد.

 اورانیوم غنی شده می تواند هم برای سوخت رآکتور اتمی ، و هم برای تولید بمب اتمی مورد استفاده قرار گیرد.

 ایرنا، خبرگزاری دولتی ایران، اظهارات رضا باقری معاون وزارت امورخارجه را نقل کرد که ضمن رد خواست تعلیق در غنی سازی اورانیوم گفته است این خط قرمزی است که تهران آن را هیچگاه نخواهد پذیرفت.

 وزارت امورخارجه ایران مجددا خواستار مذاکره با کشورهای اروپائی برای حل و فصل اختلاف اتمی شده است. این وزارتخانه میگوید کوفی عنان دبیر کل سازمان ملل متحد روز شنبه برای مذاکره با مقامات ایرانی به تهران سفر میکند.

واشنگتن میگوید با متحدان خود برای اقدامات بعدی پس از پاسخ رسمی ایران به مجموعه مشوّق های پیشنهادی غرب در ازای تعلیق در فعالیت های اتمی خود، مشورت و تبادل نظر میکند.

 ایران میگوید برنامه اتمی اش برای مقصود صلحجویانه تولید برق است. اما آمریکا و دیگر کشورهای غربی تهران را به اقدامات مخفیانه برای تولید تسلیحات اتمی متهم کرده اند.

تلاش آمریکا برای فشار مالی بر ایران

 

 
 
وزارت خزانه داری آمریکا
وزارت خزانه داری آمریکا به بانکهای خارجی که با ایران همکاری می کنند هشدار داده و خواستار قطع این ارتباطات شده است
دولت آمریکا که همواره ایران را متهم به تلاش برای دستیابی به سلاح اتمی و نیز حمایت از تروریسم کرده است کوشش می کند به منظور اعمال فشار هر چه بیشتر بر ایران، مؤسسات مالی بین المللی را وادار به عدم ارتباط با این کشور کند.

وزارت خزانه داری آمریکا به بانکهای خارجی که با ایران همکاری می کنند هشدار داده و خواستار قطع این ارتباطات شده است.

استوارت لوی معاون وزیر خزانه داری آمریکا در امور تروریسم و اطلاعات مالی در مصاحبه با بی بی سی می گوید همان طور که بانکهای سوئیسی از معاملات گذشته خود با آلمان نازی شرمسارند بسیاری از مؤسسات مالی خارجی که با ایران ارتباط دارند نیز به گونه فزاینده ای نگران اعتبار خودند.

او می گوید: "شما می بینید که به علت اقدامات و بیانات حکومت ایران، مؤسسات مالی و سایر شرکتهای مسئول از خود می پرسند که آیا می خواهند بانکدار ایران باشند و با حکومت ایران معامله کنند؟ آنها نگران اثر این روابط روی شهرتشانند."

آقای لوی در پاسخ به این سؤال که آیا گمان می کند بانکها و مؤسسات مالی جهانی عملاً در حال فاصله گرفتن از ایرانند می گوید:" قطعاً همین طور است و من فکر می کنم کسانی که در ایران در امور بانکی فعالیت می کنند هم احتمالاً با این مسئله برخورد داشته اند؛ مؤسسات مالی بزرگی نظیر یو بی اس سوئیس اعلام کرده اند که قصد ندارند با ایران ارتباط تجاری داشته باشند."

استوارت لوی در پاسخ به اینکه آیا دولت آمریکا برای قطع ارتباط مالی مؤسسات و کشورهای خارجی با ایران با آنها مستقیماً تماسی گرفته است می گوید: "من فکر می کنم این بانکها بسیار زرنگ باشند؛ آنها خود قادربه بررسی و برآورد شرایطند اما علاوه بر این، بله ما با شرکای خود هم درون حکومتها و هم در نهادهای مالی درباره ریسکهایی که وجود دارد صحبت می کنیم."

حمید زنگنه استاد اقتصاد در دانشگاه ویدنر آمریکا می گوید این اولین بار نیست که آمریکا به دنبال اعمال فشار مالی بر ایران است.

آقای زنگنه می گوید: "هم دولت کلینتون و هم دولت بوش خیلی تلاش کردند این مسئله را به جایی که (برای ایران) غیرقابل تحمل باشد برسانند؛ این تلاشها تاکنون موفق نبوده است اما این بار اگر شورای امنیت آن را تصویب کند احتمالاً موفقیت بیشتری خواهند داشت."

اما آقای زنگنه می گوید شورای امنیت تاکنون نتوانسته به اجماعی در این زمینه دست یابد و می افزاید آمریکا نیز با توجه به حجم وسیع ارتباطات مالی خود با کشورهای اروپایی بعید است فشار چندانی روی بانکهای غربی برای عدم معامله با ایران بگذارد.

حمید زنگنه می گوید: "آمریکا هیچ وقت حاضر نخواهد بود صدها میلیارد دلار معاملات مالی خود را با کشورهای اروپایی یا هر جای دیگر به مخاطره بیندازد به خاطر آنکه این مسئله را با ایران حل کند، من فکر نمی کنم این قضیه آن قدر مهم باشد که آمریکا به خاطر آن موقعیت پولی خود را به خطر اندازد."

حمید زنگنه معتقد است که در هر حال اقتصاد ضعیف ایران در مقابل هر نوع فشار خارجی آسیب پذیر است و به همین علت دولت ایران بخشی از ذخایر ارزی خود را از کشورهای غربی به منطقه جنوب شرق آسیا منتقل کرده است.