عرب آن لاین: | ![]() |
![]() |
۱۳ آذر ۱۳۸۵ | |
![]() به گزارش موعود به نقل از ایسنا، پایگاه اینترنتی عرب آن لاین با ارایهی مقالهای تحت عنوان "انتفاضهی سوم فلسطین در راه است" مینویسد: «تمام زمینههای لازم جهت شعلهور شدن انتفاضه سوم در فلسطین موجود است. گسترش تجاوزات اسراییل به مناطق فلسطینی، سکوت کشورهای عربی، دوگانگی سیاستهای اروپایی و ادامهی حمایتهای قاطعانهی آمریکا از سیاستهای تجاوزگرانهی اسراییل در مناطق فلسطینی به سطح غیر قابل قبولی رسیده است. دیگر ملت فلسطین نمیتواند هم چنان خود را تسلیم وعده و وعیدهای دروغین جهان غرب و ذلت مرگبار سکوت کشورهای عربی کند. عملیات شهادت طلبانه "ام نجار" زنی که 50 سال عمر و 16 پسر و نوه داشت بیانگر این واقعیت است که دیگر هیچ مانعی در برابر قیام مردم فلسطین و آغاز انتفاضهی سوم آنها وجود ندارد. دیگر مکتب شهادت و شهادت طلبی تنها متعلق به نسل جوان فلسطینی نیست بلکه تمام این ملت غیور امروز خود را شاگردان این مکتب میدانند.»
![]() در ادامهی این تحلیل آمده است: «روح مبارزه و تلاش برای احقاق حق ملت فلسطین امروز در هر خانهای از فلسطین مشاهده میشود. هر چند تا به امروز کشورهای عربی تلاش کردهاند به گونههای مختلف بر هم سویی خود با سیاستهای آمریکا نقاب بر چهره گذارند و تظاهر به حمایت از فلسطین و انتفاضهی فلسطینی کنند اما اخیرا این تظاهر شکست و نقاب از چهرهی سیاستهای حکام عرب کنار گذاشته شد. در حالی که رهبران کشورهای عربی در نشست خود اعلام داشتهاند که محاصرهی فلسطین به پایان رسیده است موسسات دولتی و بانکهای وابسته به حاکمان عرب از تسلیم در برابر این تصمیم اتخاذ شده سرباز زدند و رسما اعلام کردند که هیچ دستوری از روسای خود برای شکست محاصرهی اقتصادی فلسطین به آنها صادر نشده است.» پایگاه اینترنتی عرب آن لاین در ادامه می نویسد: «رسوایی بزرگتر از این که موافقت و تصمیمگیری رهبران عرب در منطقه در برابر تصمیمات و سیاستهای آمریکا هیچ بهایی ندارد؟ سر باز زدن موسسات مالی کشورهای عربی از شکست محاصرهی اقتصادی موجود علیه حسابهای بانکی بسیاری از گروههای فلسطینی بیان گر چیزی جز وابستگی کامل بسیاری از این موسسات به سازمانهای صهیونیستی آمریکایی در منطقه نیست. پس از پایان انتفاضهی دوم گروههای فلسطینی اعم از جنبش فتح و حماس تلاشهای گستردهای برای فراهم کردن زمینهی لازم جهت حل و فصل مسالمت آمیز مسایل و قضایای خود با اسراییل انجام دادند اما تا به امروز هیچ یک از این تلاشها نتیجه بخش نبوده است. گروههای فلسطینی برای احقاق حق حقوق ملت فلسطین حتی حاضر به دادن هزینههای سیاسی به اسراییل بودند اما دریغ از تسلیم اسراییل در برابر خواستههای مشروع ملت فلسطین.» در ادامه آمده است: «به رغم آنکه سیاستهای مخفیانهی آمریکا تلاش کرده است که با ایجاد شکاف میان گروههای اسلامی و اصلی فلسطین چون فتح و حماس به تضعیف ساختار کلی مقاومت اسلامی در فلسطین دست زند اما این جریان یعنی مقاومت مسلحانهی گروههای اسلامی در سرزمینهای اشغالی امروز قویتر از گذشته عمل میکند و در تهدید امنیت داخلی اسراییل حتی موفقتر از گذشته عمل کرده است. متاسفانه نمیتوان انکار کرد که آمریکا و اسراییل در تربیت مزدوران داخلی در فلسطین موفق عمل کردهاند و بسیاری از اطلاعات داخلی مربوط به گروههای فلسطینی یا حتی حکومت فلسطینی توسط این مزدوران در اختیاراسراییل و آمریکا گذاشته شده است. اما حتی این سیاست آمریکا و اسراییل نیز در متوقف کردن جریان مسلحانهی مقاومت اسلامی فلسطین موفق عمل نکرد و این جریان روز به روز با پیوستن نیروی انسانی جدید فلسطینی، دایرهی فعالیتاش در سرزمینهای اشغالی گستردهتر میشود. بر سر کار آمدن دولت حماس، سمبل و نماد مقاومت اسلامی در فلسطین نشان داد که مردم فلسطین بیشتر به داشتن رهبرانی با روحیهی مقاوم و معتقد به مقاومت مسلحانه در برابر اسراییل تمایل دارند تا رهبرانی که راهحلهای سیاسی را جایگزین مقاومت مسلحانه در برابر اسراییل کردهاند. مردم فلسطین پس از تاریخی طولانی از شکست گفتگوهای سیاسی جهت حل بحران خود با اسراییل و پس از امضای چندین توافقنامه و قطعنامه جهت حل این بحران بار دیگر تن به این تعهدات سیاسی نخواهند داد و از منطق مقاومت در برابر اسراییل برای احقاق حقوق خود استفاده خواهند کرد. انتفاضه اول و دوم در فلسطین نشان داد که این سیاست یعنی مقاومت مسلحانه در برابر اسراییل از سیاست گفتوگو و تفاهم سیاسی با این رژیم بسیار موثرتر واقع شده است و همین امر منجر به آن شده است که تحلیل گران در ارزیابیهای اخیر به این نتیجه برسند که زمینهی لازم جهت آغاز انتفاضهی سوم در فلسطین بوجود آمده است.» در پایان این تحلیل آمده است: «این احتمال پس از انتخابات فلسطین، بر سر کار آمدن جنبش حماس و آغاز فشارهای غرب برای براندازی این حکومت منتخب مردمی در فلسطین شدت گرفته است. یکی از نشانههای این امر افزایش گستردهی عملیات مسلحانه مقاومت اسلامی فلسطین و مشارکت اقشار مختلف سنی مردم فلسطین در عملیات شهادت طلبانه میباشد. با توجه به این ارزیابی، اظهارات رییس دفتر سیاسی جنبش حماس مبنی بر اعطای مهلت شش ماهه به جامعهی جهانی جهت محقق ساختن حقوق به حق ملت فلسطین و هشدار وی نسبت به آغاز انتفاضهی سوم فلسطین سخن بسیار حساب شده و بجایی بوده است و نظریهی موجود مبنی بر فراهم شدن بستر لازم جهت آغاز انتفاضهی مجدد در فلسطین را تقویت و تایید میکند.» |
۱۶ آذر ۱۳۸۵ | |
اسماعیل شفیعی سروستانی
![]() از آنجا که مبلغان این جریان که بیش از چهارصد از عمرش نمیگذرد به تبع بنیانگزارانش یعنی «مارتین لوتر» و دیگران، شیفتگی و دلبستگی زایدالوصفی به بنیاسرائیل دارند نه تنها ظهور دوم حضرت مسیح را لطف آسمانی در حقِ بنی اسرائیل میدانند بلکه برپایی «روز داوری» و عده داده شده در انجیل را هم به معنی «قضاوت و محاکمة جملة اقوام توسط حضرت مسیح و پرسش وی از سنجش میزان خدمتگزاری و اکرام آنان به «بنی اسرائیل» تفسیر میکنند. مشروط دانستن امر ظهور به «تبلیغ و تبشیر» گستردة مسیحیت یهودی، این جریان را تبدیل به بازوی پرقدرت فرهنگی و رسانهای «دلتای شوم» یعنی امریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی ساخته است که با در اختیار داشتن هزاران شبکه رادیویی، تلویزیونی، ماهوارهای، اینترنتی و کمپانیهای فیلمسازی به صورت شبانهروزی میلیونها ساعت برنامه را تولید و برای جلب و جذب اذهان خام به زبانهای گوناگون و رایج پخش میکنند. امروزه بخش عمدهای از شبه قارة هند، جنوب شرقی آسیا، خاورمیانه و حتی اروپای غربی و امریکا تحت پوشش رسانهای مبلغان انجیلی یا همان اوانجلیستهای وابسته به کلیسای پروتستان قرار دارد. استفاده از وسایل مدرن، دوری گزیدن از شیوههای تبلیغی محصور در کلیسا و صومعهها، ترک پوشش مرسوم اربابان کلیسا، ظاهر شدن در هیأت مردان و زنان شیکپوش در صحن استادیومهای بزرگ و حتی استفاده از شعبدة انرژی درمانی و امثال اینها جمع کثیری از مردم مفلوک افریقایی، آسیایی و امریکایی را مجذوب و شیفته ساخته است. در سالهای اولیة حرکتهای استعماری، مسیونرهای مذهبی، فراماسونرها و پس از آنها مستشرقین، زمینهساز حضور مردان سیاسی و نظامی اروپایی در شرق اسلامی و سایر ممالک بودند. اما، دوران جدید، ما را شاهد حضور مردان سیاسی و نظامی اروپایی و امریکایی ساخته است که جاده صافکن و زمینهساز حضور مبلغان انجیلی در صحن و سرای ساکنان شرق اسلامیاند. اینان، با تصرف در جان و ذهن و روان ساکنان کشورهای اسلامی، آنها را تابع اغراض و اهداف مردان سیاسی و نظامی میسازند. شایان ذکر است که طی سه دهة اخیر این جماعت گرداننده و سیاستگزار اصلی امریکا بودهاند. آمار حکایت از آن دارد که پس از اشغال عراق بیش از یک میلیون کتاب مقدس این جریان در میان مردم عراق، و قریب به یک میلیون و سیصد هزار نسخه از همین اثر نیز در میان عموم مردم و جوانان ساکن مناطق کردنشین و جنوب ترکیه، توزیع شده است. طی سال جاری نسخههای بیشماری از کتب و آثار این جماعت به زبان فارسی منتشر شده و رایگان در میادین شهر و ایستگاههای مترو و دانشگاهها در اختیار مردم نهاده شده است. این همه در حالی است که شبکههای ماهوارهای کلیساهای انجیلی و تلویزیونی برنامههای خو درا به زبانهای عربی و فارسی نیز پخش میکنند و به صورت گسترده مبلغان مذهبی پروتستان سعی در جذب جوانان مسلمان و شیعه نموده و برای تغییر مذهب و دین آنها را تشویق میکنند. رویکرد اصلی این جریان در مرحلة نخست تبدیل «مسیحیت» به «مسیحیت صهیونیستی» بود در حالی که امروزه تنها در ایالات متحدة امریکا بیش از 70 میلیون نفر از این جریان پیروی نموده و تمام امکان وعِده وعُده خود را مصروف حمایت از رژیم صهیونیستی میکنند. در مرحلة جدید، همة همت این جریان مصروف ایجاد جریان «مسلمانان صهیونیست» در دل سرزمینهای اسلامی است. بر بسیاری از اهل خرد و بینش سیاسی پوشیده نیست که زمینة پذیرش و بسط این آموزه در میان برخی از فرق و جریانات مذهبی التقاتی که در دل سرزمینهای اسلامی کاشته و پرورده شده وجود دارد. شاید بتوان مهمترین اهداف این جریان شبه مذهبی را جعل گروه مسلمانان صهیونیست دانست و سایر اهداف عبارتند از: 1. محتوم جلوه دادن پیشگوییهای مجعول و محرف دربارة آیندة خاورمیانه و به ویژه سرنوشت فلسطین اشغالی چنانکه میدانید در ادبیات این جماعت، طرفداران جبهه مسیحی یهودی در جنگی هستهای کلیة مسلمانان، اعراب و حتی کاتولیکها را در آرماگدون نابود میکنند و حکومتی هزارساله را در زیر پرچمی در بیت المقدس به وجود میآورند. 2. زمینهسازی برای کاهش توان فرهنگی و دفاعی شرق اسلامی در وقت مقابله با تهدیدات دلتای شوم (امریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی). 3. دستیابی به جمع کثیری از جواسیس مجانی و مطیع از میان ساکنان کشورهای شرقی و اسلامی که همة همت خود را مصروف خدمت به غرب میکنند. 4. دستیابی به پشتیبانی جمعیت کثیر و میلیونی ساکنان امریکا و اروپا برای اجرای برنامههای نظامی دلتای شوم در خاورمیانه و به نفع رژیم صهیونیستی. 5. ایجاد انحراف در جریان «فرهنگ مهدوی حقیقی» و کاهش نیروی برانگیزانندة مهدویت به نفع گرایش کاذب و محرف مبلغان انجیلی. 6. ایجاد تفرقه در صفوف مسلمین و کاهش توان آنان در وقت حمایت از موعود مقدس و منجی کل، حضرت صاحبالزمان(ع). بسیاری از شواهد و مدارک حاکی از آن است که آنان این ظهور را قریبالوقوع میشناسند و بازدارندگی و مقابله پیشدستانه را به عنوان «استراتژی سیاسی و نظامی» دلتای شوم قلمداد میکنند. 7. ایجاد رخنه در میان صفوف ملل مسلمان و به ویژه اغفال جوانان. 8. جلوگیری از رشد روز افزون گرایش به اسلام در جهان. 9. دستیابی به جبههای گسترده از درون ممالک اسلامی برای حمایت از اسرائیل و یهود. 10. ایجاد جریانی قوی و متشکل از جوانان برای رویارویی با تصمیمات دول اسلامی و انتشار فرهنگ دینی اسلامی. 11. کاهش نفرت و انزجار موجود میان ملل جهان دربارة اخلاق و عمل یهودیت صهیونیستی و تبدیل آن به انس و علاقه و دوستی. 12. گسترش فساد و تباهی در میان جوانان مسلمان از طریق برگزاری مجالس و محافل به ظاهر مذهبی. این همه در حالی است که علیرغم طرح مسمتر این موضوع از سوی «موعود» و ابلاغ آن با شیوههای مختلف نه تنها گام جدی و مؤثری از سوی دستگاههای فرهنگی مسئول کشور برای «شناسایی» این جریان برداشته نشده بلکه برای تقویت و حمایت از مراکزی که خودجوش و با احساس مسئولیت به آسیبشناسی، دشمنشناسی و پاسخگویی به شبهات و نشر معارف حقیقی مشغولند نیز اقدامی صورت نگرفته است. تجربه نشان میدهد که بسیاری از سازمانهای مسئول فرهنگی در برهههای مختلف و در وقت طرح همهگیر یک موضوع، هنر خود را در صدور بیانیه و برگزاری چند همایش رسمی، چاپ چند بولتن نمایان میسازند و دیگربار همه چیز رابه دست فراموشی میسپارند. اما چه باید کرد؟ اگر چه از لابهلای موارد ذکر شده پاسخ این پرسش را میتوان یافت اما؛ در حال حاضر تنها باید به شناسایی همة وجوه موضوع و گسترة آن پرداخت و پس از آن دربارة چه باید کرد؟ به گفتوگو نشست. والسلام |
نخست وزیر عراق در دیدار با رئیسجمهور آمریکا گفته است که در مورد نفوذ ایران درعراق بزرگنمایی میشود و امنیت عراق در دست خود عراقیهاست. دکتر محمد برقعی استاد دانشگاه در واشنگتن میگوید که اگر ایران در دام بزرگنمایی مربوط به نفوذ خود در عراق بیفتد، عملا مسئولیت خشونتها را به گردن خود میگیرد.
دکتر محمد برقعی در پاسخ به این پرسش که میزان نفوذ ایران در عراق را با چه معیارهایی میتوان سنجید، میگوید:
«... من با این نظر موافقم که نقش ایران در عراق را بیش از حد مطرح میکنند و در ایران هم در اینباره گفتگو میشود و یک دلیل آن این است که آمریکا میخواهد بگوید که دلیل شکست سیاستش نفوذ ایران بوده و گناه را به گردن دیگران بیاندازد.
...البته ایران دارای نفوذ خوبی در عراق هست، ولی نه نفوذی فوقالعاده. ایران نه از نظر سیاسی میتواند نفوذ فوقالعاده زیادی داشته باشد و نه از نظر مذهبی و اگر ایران فریب بخورد و مسئله نفوذ فوقالعاده را باور بکند، آنوقت ایران در همان چالهای میافتد که اینجا در آمریکا هم میگویند که بار از دوش آمریکا برداشته میشود و ایران خودش درگیر این قضیه میشود...».
برخی محافل سیاسی از تلاش ایالات متحده آمریکا و دولت عراق برای مشارکت بیشتر سنیها در قدرت به عنوان راه حلی برای پایان دادن به خشونتها در این کشور سخن میگویند. این محافل برآنند که این تلاش میتواند تا تجدید حیات و سازماندهی حزب بعث گسترش یابد. محمد برقعی در اینباره به رادیو زمانه میگوید:
«... اکنون مسئله شیعه و سنی را زیاد مطرح میکنند، در حالی که ریشه مسئله اصلا این نیست... در مورد سنی ها هم دو بخشی که صحبت کنار آمدن آنها با هم هست، یک بخش نیروهای افراطی معتقد مذهبی القاعده هستند یعنی سلفیها و بخش دیگر حزب بعث است که یک حزب سکولار است. اینها بیشتر با هم در تضاد هستند و درست است که اکنون دشمن مشترک دارند یعنی آمریکا و اسرائیل و اکنون ایران، ولی اگر در یک لحظه کوتاه هم با هم کنار بیایند، دوباره با هم درگیری پیدا خواهند کرد. به نظر من این فرمول که بتوانند حزب بعث را احیا کنند... و اهل تسنن و سلفیها را بتوانند یکپارچه بکنند، سیاست بسیار غلطی خواهد بود...».
دکتر محمد برقعی در مورد فشار بینالمللی و بویژه دولتهای عرب بر آمریکا برای حل مسئله فلسطین و اسرائیل و تاثیر این مسئله بر بحران عراق میگوید:
«...این نکتهایست که سالهاست در مورد آن صحبت میشود و هر چند لابی اسرائیل در آمریکا سعی میکند که این نکته را پنهان کند و نگذاشته است که در آمریکا گفته بشود، ولی حقیقت آنست که هیچ مسئلهای در خاورمیانه بهطوربنیانی حل نخواهد شد مگر اینکه مسئله اعراب و اسرائیل حل بشود... به قول آقای کارتر اسرائیل باید بپذیرد که تن بدهد به قوانین بینالمللی و فکر نکند که به این دلیل که در آمریکا نفوذ دارد میتواند در آنجا هر کاری که میخواهد بکند...».
انتشار طرح گروه مطالعات عراق که دربرگیرنده پیشنهادات مشترک دمکراتها و جمهوریخواهان در کنگره آمریکا برای حل بحران عراق است، بحثهای داغی را در محافل سیاسی دامن زده و در مرکز مذاکرات کنونی رئیسجمهور آمریکا و نخستوزیر بریتانیا نیز قرار گرفته است.
دکتر هوشنگ امیر احمدی تحلیلگر سیاستهای آمریکا در خاورمیانه به رادیو زمانه میگوید که آمریکا اکنون باید یک تصمیم استراتژیک بگیرد.
هوشنگ امیر احمدی در مورد واکنش ایران به طرح جیمز بیکر میگوید:
«...قدرت ایران در عراق البته محدود است... در بخشی از نیروهای درگیر نفوذ دارد و در بخشی دیگر نه تنها نفوذ ندارد، بلکه دشمنان سرسختی هم دارد. مثلا در بخش سنیهای خیلی رادیکال... و نفوذش در منطقه اصولا وقتی در جهت چالش با آمریکاست بیشتر است تا وقتی در جهت کمک به آمریکا باشد...».
این استاد دانشگاه در آمریکا، درباره نقش کشورهای سنی عرب در عراق برآنست که:
«...کشورهای سنی عرب منطقه، نگران جمعیت سنی عراق هستند... و فکر میکنم در تحلیل نهایی عربستان و دیگر کشورهای سنی منطقه علاقهمند باشند که آمریکا ایران و سوریه را درگیر این جریان بکند، اما به شرطی که آمریکا در آنجا حضور داشته باشد. عربستان مخصوصا فشار زیادی روی آمریکا میآورد که از عراق بیرون نرود. در مقابل ایران به آمریکا میگوید که از عراق برود بیرون... اما فکر میکنم که ایران که اکنون میگوید که خروج آمریکا باید مرحلهای باشد، به یک شکلی میخواهد که نگرانی عربستان و کشورهای سنی را هم درنظر بگیرد...».
دکتر امیر احمدی در مورد مشکل اصلی آمریکا در عراق میگوید:
«...مشکل ماندن و رفتن از عراق نه مشکل زمان است و نه مشکل اینکه چندتا سرباز بیاورند بیرون یا نه. بلکه یک مشکل استراتژیک هست. یعنی آمریکا اکنون باید یک تصمیم استراتژیک برای آینده خودش در خاورمیانه بگیرد. مثلا در اوائل دهه ۱۹۷۰ انگلستان یک تصمیم استراتژیک درباره وضعیت خودش در منطقه گرفت و گفت که من دیگر در این منطقه ابرقدرت نیستم.... امروز هم آمریکا باید یک تصمیم اساسی بگیرد که آیا میخواهد جمع بکند و بیاید ... یا اینکه میخواهد که آنجا بماند و بگوید که من هنوز هم ابرقدرت هستم...».
کنفرانس مطبوعاتی نخست وزیر اسرائیل با خبرنگاران در تل آویو- عکس: خبرگزاری فرانسه
ایهود اولمرت، نخست وزیر اسراییل، خواستار اقدامات شدیدتر علیه تهران شد.
به گزارش خبرگزاری رویترز، اولمرت در گفتگو با هفتهنامه آلمانی اشپیگل از جامعه جهانی برای تردید داشتن جهت برخورد با رییسجمهور ایران انتقاد کرد و گفت: "من هرطوری باشم، خوشحال نیستم".
نخستوزیر اسراییل در این گفتگو اظهار داشت: "من بهشدت انتظار دارم که اقدامات موثرتری صورت بگیرد. ما با رهبری مواجهیم که آشکارا میگوید هدفش پاک کردن اسراییل از نقشه است. اسراییل یک عضو سازمان ملل است".
ایهود اولمرت در ادامه افزود: " کسی که امروز چنین چیزی را بگوید مجرم تمامعیار است".
وقتی از نخستوزیر اسراییل درباره کنار ماندن گزینه نظامی علیه ایران پرسش شد، وی در پاسخ گفت: "من هیچ چیز را منتفی نمیدانم".
اولمرت همچنین اعلام آمادگی کرد که نیروهای اسراییل را از کرانه باختری رود اردن تخلیه کند تا فلسطینیها سرزمینی پیوسته داشته باشند.
نخستوزیر اسراییل قرار است در چند روز آینده در سفری به آلمان با رهبران این کشور دیدار و گفتگو داشته باشد.
ایهود اولمرت، همچنین در گفتگو با شبکه آلمانی ان 24 از سفر فرانک اشتاین مایر، وزیر امور خارجه آلمان، به دمشق انتقاد کرده و آن را اقدامی " اشتباه" خواند