| |
موسسه معتبر تحقیقاتی «انیستیتو واشینگتون» به جرج بوش توصیه کرد، فشارهای اقتصادی را به ایران افزایش دهد اما مراقب باشد هر صدمه نظامی به ایران، اشتباهی مرگبار خواهد بود. در این موسسه تحقیقاتی وابسته به جمهوری خواهان افرادی همچون وارن کریستوفر، الکساندر هیگ، ساموئل لوییس، مارتین پرتز، ریچارد پرل، جرج شولتز، پل ولفوویتز، جیمز وولسی، مارتین زوکزمن حضور دارند. گزارش «انیستیتو واشینگتون» درباره رویکرد آمریکا در برابر ایران پس از گزارش بیکر-همیلتون را پاتریک کلاوسون، معاون انستیتو واشینگتون در امور سیاست خاورنزدیک با عنوان «زمان به پایان می رسد» جمع بندی کرده است.
زمان به پایان می رسد در اوایل ما سپتامبر،که کوفی عنان در مقام دبیر کل سازمان ملل متحد به عنوان سفر خداحافظی از خاورمیانه می گذشت، توقفی هم در تهران داشت. او در دیداری که با [آقای] محمود احمدینژاد رئیس جمهور ایران در تهران داشت، چیز عجیبی شنید. بعداً، آنطور که یک دستیار عنان در مصاحبه نیویورک تایمز اظهار داشت [آقای] محمود احمدینژاد گفت که اگرچه بریتانیا و ایالات متحده در جنگ جهانی قبلی پیروز شدند اما در جنگ جهانی آینده، ایران پیروز خواهد شد. دستیار عنان به نیویورک تایمز گفت: «این لحن بیان یا مضموم کلام نبود که ما را شگفت زده کرد» بلکه، «حقیقت بود که وی در آنچه که میگفت جدی بود و بدان اعتقاد داشت.» بهطورکلی، عنان و همراهانش درک نکرده بودند جنگ جهانی دیگری هم خواهد بود. اما از دیدگاه [آقای] محمود احمدینژاد و حامیانش، چنین جنگی آغاز شده است. در طرز تفکر آنها، اسلامگرایان تندرو قبلاً یک ابرقدرت (اتحاد جماهیر شوروی که آنها معتقدند به دلیل جنگ افغانستان سقوط کرد) را به زیر کشیدهاند و در مسیر پیروزی در اروپا هستند. و آمریکا هدف بعدی است. خبر خوب دربارهی نطقهای آتشین [آقای] محمود احمدینژاد آن است که وی در نظام عجیب و غریب ایران، که در آن نهادهای انقلابی از دولت اهمیت بیشتری دارند، مهرهی به ویژه مهمی نیست. قدرت واقعی به وسیلهی روحانیت تندرو به ویژه، آیتا... علی خامنهای، که عنوانش منعکسکنندهی قدرت بیحد و حصر او است، اعمال می شود. خبر بد هم آن است که [آیتا...] خامنهای با دیدگاههای خطرناک [آقای] محمود احمدینژاد موافقت دارند. [آیتا...] خامنهای برای مخاطبانش در خاورمیانه شناخته شدهتر است. وی دیداری طولانی با نفیکنندگان هولوکاست داشته و از اعلام انزجارشان از این دروغها حمایت کرد. وی به طور مرتب به زبان فارسی دولت اسرائیل را یک «غده سرطانی» خطاب میکند که باید از بین برود و به مسلمانان نیز توصیه میکند هرگز همزیستی با دولت یهود را نپذیرند. او از قدرتهای پرسابقه در تأمین سلاح برای گروه تروریستی حزبا... لبنان بوده و همواره توصیه کرده است که این گروه صرفنظر از هر مصالحهای که ممکن است اسرائیل داشته باشد، از مبارزه علیه آن دست برندارد. وی ایران را به پشتیبانی از حماس در نوار غزه و کرانه باختری رود اردن به سبب امتناع آن از به رسمیت شناختن دولت اسرائیل رهنمایی کرد. در سال جاری، ایران پرداخت 250 میلیون دلار به حماس را تعهد کرد که نیمی از این مبلغ پرداخت شده است و بدین ترتیب ایران به عنوان بزرگترین تأمین کنندهی مالی دولت فلسطین به رهبری حماس، مبدل میشود. بدتر از آن خبرها، این است که رهبران انقلابی ایران عمیقاً معتقدند که میتوانند بلندپروازیهای اعلام شدهشان را به فرجام برسانند. به نظر ما، این مسأله پذیرفتنی نیست چرا که ایران را کشوری در حد و اندازهای متوسط میبینیم که باعث انبوهی از مشکلات هم شده است. اما از نظر تندروهای ایران قضیه، بسیار متفاوت است. آنها خویشتن را رهبران یک میلیارد و 200 میلیون مسلمان جهان تصور میکنند و بر این باورند که مقدر شده است که جهان را تسخیر کنند. تندورهای ایران با این اعتقاد که خداوند با آنها است، دوز ملیگرایی شدیدی را هم به آن اضافه میکنند. تاریخ ایران قدمتی 2500 ساله دارد و در مقایسه، فقط 1300 سال از عمر اسلام میگذرد. برای بیشتر این دوره، ایران (ایران باستان) بسیار پهناورتر از اندازه فعلی آن بوده است. با وجود همه اینها، انجیل به ما میگوید این امپراتور ایران بود که به اسارت یهودیان بابل پایان داد و آنها را آزاد کرد تا به بیتالمقدس بازگردند و به آنها پول داد تا در آنجا معبدی بسازند. به زمانهای نهچندان دور یعنی به فقط 200 سال پیش برمیگردیم که طی آن ایران از نظر وسعت دو برابر امروزش بود. هیچ جای تعجب نیست که ایران میخواهد ابرقدرت منطقه شود به ویژه اینکه تعداد نفوس آن سه برابر عربستان سعودی و تمام کشورهای سلطنتی خلیج [فارس] است. گرچه ممکن است خودپسندی ایران پرجاذبه باشد ولی، تنها شانس واقعی آن برای تسلط بر همسایگانش و نه یقیناً تحقق هدف غالباً اعلام شدهاش در حذف اسرائیل، از طریق برنامه هستهای است. بدین سبب است که سیاست ایالات متحده نسبت به ایران، تقریباً روی موضوعات هستهای این کشور متمرکز شده است. بوش، رئیسجمهور آمریکا، و دیگر مقامهای بلندپایه دولت او نطقهای بسیار شدیدی دربارهی خطرات ناشی از ناحیهای ایران ایراد کرده و گفتهاند که یک ایران دارای سلاح هسته ای قابل هضم نیست. اما واقعیت تلخی که هست این است که اگرچه ایران در سال گذشته پیشرفت کند اما مستمری در برنامه هستهایاش داشته ولی واقعیاتی آفریده است که دشوار بتوا آنها را مسکوت گذارد. شاید دیپلماسی ایران بتواند وضعیت را نجات بخشد اما فقط فشار شدیدتر است که میتواند نتیجهـبخش باشد. تا این زمان، دیپلماسی چندان حاصلی نداشته است. از زمانی که در سال 2003 میلادی برای نخستین بار فعالیتهای پنهانی هستهای ایران افشا شد، سیاست ایالات متحده نسبت به ایران بر شورای امنیت سازمان ملل متمرکز بوده است. دولت بوش سپتامبر سال 2005 میلادی که سرانجام موفق به متقاعد کردن اروپای بیانگیزه جهت ارجاع پرونده ایران به سازمان ملل شد، احساس کرد گام بزرگی به جلو برداشته است. اگرچه شورای امنیت در جایگاه تعریف شدهاش بهعنوان محلی برای بحث و تبادلنظر بیشتر و اقدام عملی کمتر، درست عمل کرد. روسیه و چین که تا آن زمان اقدامات شورای امنیت دربارهی ایران را سد کرده بودند درکشان دشوار است. بدبینانهترین دیدگاه این است که آنها نسبت به ایران هستهای چندان اهمیتی نمیدهند؛ بله، بلکه یک ایران اسلامگرای افراطی میتواند آنها را تهدید کند (هر دو کشور عدهی زیادی مسلمان دارند)، اما، تهدید بزرگتر یک تهران هستهای نسبت به غرب میتواند به کام عدهای در مسکو و پکن خوش بیاید. در آینده نزدیک، ممکن است تحت شرایطی مناسب، در صورت عدم همکاری ایران شورای امنیت به اتخاذ برخی تدابیر نمادین شدیدتر که چاشنی فشار را بیشتر کند، مبادرت نماید. این رویکرد روبه رشد به ایران فرصت خواهد داد تا خود را متناسب با هر درجهای از فشار مجازاتها همگون سازد و یقین حاصل نماید که قطعنامههای سازمان ملل چندان کارساز واقع نمیشود. اکنون، روحانیون تندور ایران تصور میکننند که آمریکا تضعیف شده است و ایران در رأس دنیا قرار دارد، بنابراین، برنامه هستهایشان را متوقف نخواهند کرد. از نظر ایشان، غرب، و به ویژه ایالات متحده و اسرائیل، ببر کاغذی بیانگیزه و ناتوان از هر اقدام قدرتمندانهای است. مشکلات آمریکا در عراق و نتیجه مبهم اسرائیل در جنگ تابستان بر ضد حزبا...، قدرت آنها را تقویت کرده است. اگر بتوانیم برنامه هستهای ایران را متوقف کنیم، اگر موقعیت ایران ضعیف و موقعیت ما قوی شود، اگر قاطعیت جامعه جهانی بتواند با اعتبار الازم به ظهور رسد، آنگاه احتمالاً رهبران تندرو ایران از تقابل و رویارویی با جهان پای پس خواهند نهاد. برای کارآمد ساختن این راهبرد، اساسیترین تغییر مورد نیاز همانا، اتکاء کمتر به شورای امنیت است. ایالات متحده باید تدابیری موازی و خارج از پیکرهی سازمان ملل اتخاذ و تشدید نماید. در این جا نمونهای از پارهای از اقدامات که میتوان هماهنگ با روند سازمان ملل برای شفافتر کردن گزینههای ایران و کند کردن روند برنامه هستهای آن کشور اتخاذ کرد، ارائه میگردد. فشارهای مالی پیش از این نیز در سال گذشته، وزارت خزانهداری ایالات متحده نسبت به انجام هرگونه تجارت تأثیرگذار بر ایران به تمام بانکهای آن کشور هشدار داده بود: تجار ایرانی گلهمندند که در نحوهی پرداخت بهای کالاهای وارداتی خود دچار مشکل هستند. تا زمانی که مجازات های مالی تندروهای ایران را به اطاعت وانداشته است معضلات اقتصادی میتوانند در ایجاد نارضایتی عمومی نسبت به دولت، مفید واقع شوند. گو اینکه ممکن است ایرانیها باطناً خواهان سلاح هستهای باشند اما از آن ها میخواهیم تصمیم بگیرند این سلاحها که با بهای بسیار گزافی به دست میآیند ارزش آن را دارند یا خیر.
برنامههای هستهای ایران بسیار آرام و کند پیش رفته است؛ با وجود این، پنهانکاری آن کشور 19سال پیش شروع شد. دلیل اساسی آن نیز در حقیقت به عملکرد مناسب جامعه جهانی به مانع شدن از دستیابی ایران به فنآوری خطرناک هستهای است. تنها مورد نقض در ده سال پیش و تأمین تعدادی از سانتریفوژها و بعضی طرحها بود. از آن پس، ایران برای حل و فصل معضلات فنی دشوارش متکی به راهحلهای خود بوده است. یکی از تدابیری که احتمالاً شورای امنیت اتخاذ خواهد کرد تحریم دستیابی ایران به فنآوری خطرناک هستهای است. مشکل موجود از روی کاغذ به واقعیت تبدیل کردن این عبارات است. این امر مستلزم جمعآوری اطلاعات دربارهی فعالیتهای تدارکاتی ایران و کارکردن با کشورهایی است که ممکن است ایران با آنها مبادلاتی داشته باشد که ظاهراً موادی بیخطر هستند که واقعاً برای برنامه هستهای ایران اختصاص یافته بود. مشوقها مشوقها پیشنهادهای ارزشمندی برای تهران به شمار میآیند تا پیشرفت دیپلماتیک را مورد سنجش قراردهند و افکار عمومی در ایران، ایالات متحده و سرتاسر جهان را متقاعد سازند که واشنگتن هرگونه تلاش عقلانی برای حل و فصل منازعات از راه دیپلماتیک را به جای آورده است. بازدارندگی و گفت و گو ایالات متحده باید حضور امنیتی خود در منطقه را افزایش دهد تا به ایران بفهماند برنامه هستهای آغازگر مسابقه تسلیحاتیای است که ایران بازندهی آن خواهد بود. ممکن است بتوان پارهای همکاریها از جانب عربستان سعودی و دیگر سلطاننشینان در خلیج [فارس] را دربارهی این موضوع جلب و جذب کرد. این کشورها نگران تهدید ایران هستند به ویژه، با تصور نفوذ ایران در جهان عرب در عراق و لبنان که نیروهای طرفدار آن دستاوردهای بزرگی هم داشته اند. شیوخ عرب نسبت به همکاریهای نظامی بیشتر با ایالات متحده موافقت کردهاند و نمونه آن رزمایش ما اکتبر در خلیج [فارس] بود که شامل بازرسی کشتیهای مظنون به حمل مواد هستهای بود. اما کارهای بیشتری نیز میتوان انجام داد. مثلاً، تمرین برای حفظ تنگهی هرمز که ایران به طور مرتب تکرار میکند هر اقدامی که علیه برنامه هستهای آن کشور به مورد اجرا درآید، تنگه را مسدود خواهد کرد. برنامهریزیهای نظامی رهبران ایران بر این باورند که ایالات متحده فاقد ارادهی لازم برای انجام عملیات نظامی پیشگیرانه است. واشنگتن باید به فکر تعریف «خطقرمزهایی باشند که اگر دپلماسی در آخرین لحظه به شکست انجامید بتوانند موجب عملیات پیشگیرانه شوند». آن لحظه هنوز فرانرسیده است. اگر ایالات متحده و اسرائیل در مقطع کنونی به عملیات نظامی روی آورند اکثریت افکار عمومی جهان آن دو را جنگ افروزتر تلقی خواهند نمود. فقط زمانی که ایران به قدر کافی دولتهای عربی حوزه خلیج [فارس] را بترساند، اروپاییها و انشاءا... روسها آرزو خواهند کرد که ایالات متحده یا اسرائیل بدون برانگیختن خشمی، به عملیات نظامی مبادرت کنند. اینکه دنیا حمله به برنامه هستهای ایران را چگونه بنگرد، مهم است. زیرا بر شرایط پس از حمله تأثیر خواهد گذاشت. اگر دنیا به ایران بگوید حمله در نتیجهی اشتباه او بوده است ممکن است ایران را از تجدید برنامهی هستهایاش منصرف کند. حداقل، اگر ایران برنامهی هستهایاش را تجدید کند واکنش حمایت جهانی میتواند اقدامات اولیه برای حملات بیشتر مطرح کند. در کنار تشدید فشارها، شاید مهمترین گام بعدی آن باشد که ابتدا هیچ صدمهای وارد نیاوریم. طرحهای زیادی برای انعطافپذیر کردن ایران در دست اجرا است. گروه مطالعه عراق به سرپرستی جیمزبیکر و لی هامیلتون توصیه کردهاند ایران را دربارهی آیندهی عراق مشارکت دهند. از آنجا که ایران سالها است گروههایی را که به رهبری ایالات متحده در عراق جنگیدهاند تجهیز و تأمین کرده است، این سیاست را به سختی تغییر خواهد داد مگر آن که واشنگتن در مقابل امتیازی بدهد. جواد ظریف، نماینده ایران در سازمان ملل متحد، به بیکر و هامیلتون گفته است تهران پیش از آنکه در عراق بتواند کمکی نماید خواستار پایان یافتن فشارها بر برنامه هستهای خود است. بهراستی که بهای سنگینی است. منافع آن نیز بسیار محدود است. گزارش گروه بیکر هامیلتون نشان میدهد که بیثباتی در عراق مبدل به مسألهای بومی شده است که ایران و دیگر بازیگران خارج از عراق فقط نقش حمایتی اندکی در آن ایفا میکنند. واقعاً، دیپلماسی ممکن است کارساز نباشد. اما واشنگتن و او صرفاً به دلیل نشان دادن این امر به مردم ایران، ایالات متحده و تمام دنیا که تمامی گزینههای صلحجویانه مورد آزمایش واقع شدند، باید بهترین تلاشهایشان را انجام دهد. آنگاه، اگر ایالات متحده مجبور به اتخاذ سفت و سختتری باشد، حوزهی اختیاراتش تقویت خواهدشد. |