بیزبلاگر- BETA

بیزبلاگر: در باره بازار، تجارت، سرمایه، زندگی و کسب وکار از نگاه فرزاد زمانی!- آنچه دیروز نمی دانستم!

بیزبلاگر- BETA

بیزبلاگر: در باره بازار، تجارت، سرمایه، زندگی و کسب وکار از نگاه فرزاد زمانی!- آنچه دیروز نمی دانستم!

اشتباه فاجعه بار امریکا در عراق

   
 سال 1973 ، دو روزنامه نگار مقاله ای را با عنوان «همه مردان رئیس جمهور» منتشر کردند که به رسوایی «واترگیت» انجامید و همان سال به آنها جایزه پولیتزر داده شد؛ «باب وودوارد» و «کارل برینستاین».
مقاله باب وودوارد و کارل برینستاین ، خبرنگاران روزنامه واشنگتن پست نشان می داد که دولت ریچارد نیکسون سال 1972 ، در ساختمان «واترگیت» واقع در واشنگتن و در مقر دموکرات ها ، دستگاه های استراق سمع کار گذاشته است. علاوه بر آن نوشتند که نیکسون ، رئیس جمهور وقت امریکا از ماجرا اطلاع کامل داشته است.

تلاشهای نیکسون برای تکذیب ماجرا ناکام ماند تا کار به طرح استیضاح رئیس جمهور در سنای امریکا کشید و نیکسون با هراس از این که رای لازم را کسب نکند ، در سال 1974 استعفا کرد ؛ اما اکنون و پس از گذشت 33 سال از آن زمان ، باب وودوارد ، روزنامه نگار 63 ساله و کهنه کار روزنامه واشنگتن پست که 3 دهه پس از گزارش واترگیت ، هنوز هم بهترین روایتگر ماجراهای مخفی و خصوصی کاخ سفید است ، در کتاب جدیدش با نام «دولت انکار» (State of Denial) بار دیگر سراغ رئیس جمهور رفته و البته باز هم به افشاگری پرداخته است.

پیش از هر پرسشی علاقه مندم کمی از کتاب جدیدتان بگویید؟ از «دولت انکار» ، از انگیزه ها و دلایلی که باعث شد شما سراغ نوشتن چنین کتابی بروید ، بگویید؟ و این چنین به بوش و تیم نومحافظه کاران بتازید.

نوشتن دولت انکار بیش از 2 سال و نیم طول کشید ، در این مدت ، من به اسناد و واقعیت های جدیدی دست یافتم. از 34 سال پیش ، من همواره به دنبال نوشتن چنین کتابی بودم ، با دهها نفر مصاحبه داشتم ، با افرادی از سنا و کنگره ، پنتاگون ، کاخ سفید ، وزارت خارجه و حتی سرویس های اطلاعاتی ، رامسفلد ، اندرو کارد (رئیس سابق کارکنان کاخ سفید) ، کوفر بلک (رئیس بخش ضدتروریسم سیا) و کسانی دیگر گفتگو کردم.

من در این مدت ، سیاست های امریکا در عراق را دنبال می کردم و شاهد وخامت اوضاع بودم ، در واقع این برخلاف چیزی بود که کاخ سفید و پنتاگون به مردم می گفتند ، اوضاع روز به روز بدتر می شود و حقیقت این است که براساس برآوردهای اطلاعاتی ، سال آینده نیز اوضاع بدتر خواهد شد ، اما شما می بینید که رئیس جمهور و پنتاگون می گویند تروریسم ، عقب نشینی می کند و همه چیز در حال بهتر شدن است.


یادم هست که در کتاب دومتان از 3 کتابی که پس از 11سپتامبر نوشتید ، با عنوان «طرح حمله» ، استقبال زیادی از سوی جمهوریخواهان شد ؛ به طوری که بسیاری از آنها در دوران مبارزات انتخاباتی بوش در دوره دوم ، این کتاب را در فهرستی که برای مطالعه توصیه می کردند ، قرار دادند ؛ اما درباره کتاب «دولت انکار» ما شاهد رفتار تهاجمی از سوی جمهوریخواهان بودیم ، به نظر شما دلیل آن ، چه می تواند باشد؟

من در 3 کتابم پس از 11 سپتامبر ، سعی کردم موقعیت ها و شرایط کاملا متفاوت را در نظر بگیرم ، هر چند این 3 کتاب بسیار به هم نزدیک هستند ، ولی سه جریان و مساله متفاوت را نشان می دهند. کاخ سفید بوش ، درباره تصمیمات اتخاذ شده پس از حملات 11 سپتامبر، طرح حمله ، تشریح اقدامات جنگ عراق و افغانستان و روند وقایع 3 سال و نیم پس از مارس 2003 است.

این که چرا جمهوریخواهان استقبال نکرده اند ، باید از خود آنها پرسید ، چراکه من سعی می کنم مضمون تحولات تاریخی را حفظ کنم و دقیقا حوادثی را که کاخ سفید در 5سال گذشته تجربه کرده است ، به تصویر بکشم.


از هنری کیسینجر بگویید؟ در کتابتان گفته اید کیسینجر ، مشاور دائمی کاخ سفید بوش است. واقعا او چقدر در راهبری های استراتژیک کاخ سفید تاثیرگذار است؟

هنری کیسینجر ازجمله کسانی است که بوش را در سیاست خارجی راهنمایی می کند ؛ به گونه ای که شاید بتوان او را یکی از اعضای خانواده بوش دانست.

بوش و چنی اغلب با کیسینجر دیدار می کنند و از او به عنوان مشاور تمام وقت استفاده می کنند. در گفتگویی که با رامسفلد داشتم ، فهمیدم آنچه کیسینجر به بوش می گوید ، این است که: «پیروزی ، تنها استراتژی بامعنی است که وجود دارد» و این بسیار فریبنده است. به عقیده من ، کیسینجر بار دیگر ، نقشی که در جنگ ویتنام ایفا کرد ، اکنون در بحران عراق بازی می کند.



کتاب دولت انکار روایتی انتقادی از سیاست های کاخ سفید پس از حمله به عراق است. به نظر شما مشکلات آتی امنیتی امریکا در عراق چه روندی را طی خواهد کرد؟

در حالی که مدتهاست بوش در مصاحبه هایش عنوان می کند برای مبارزه با تروریسم در عراق حضور یافته و به موفقیت هایی نیز دست یافته است ، اما من به مدارک و شواهدی دست یافته ام که دقیقا خلاف آن را ثابت می کنند. من فهمیدم اکنون در هر 15 دقیقه یک حمله به نیروهای ائتلاف صورت می گیرد و این حقیقت تکان دهنده و شوک آوری است که بوش آن را مخفی نگه داشته است.

در عراق محلهایی وجود دارد که هر هفته در آنجا 800 تا 900 حمله علیه نیروهای امریکایی صورت می گیرد و سهم روزانه این حملات بیش از 100 حمله است که یک حمله در هر 4 ساعت به نیروهای امریکا صورت می گیرد. طی 3 سال گذشته بیش از 3500 سرباز امریکایی کشته و 10 هزار نفر مجروح شده اند. من فکر می کنم این روند سال آینده نیز به شکل فزاینده تشدید شود.



پس از پایان انتخابات میاندوره ای 7 نوامبر که سنا و کنگره به کنترل دموکرات ها درآمد فکر می کنید اوضاع عراق چگونه پیش خواهد رفت؟ آیا فکر می کنید با روی کار آمدن مجدد دموکرات ها سیاست های امریکا در عراق تغییر خواهد کرد؟

تلفات نیروهای امریکایی در ماه نوامبر به حدی شدت یافت که بر نتایج انتخابات میاندوره ای 7 نوامبر نیز تاثیر شگرفی گذاشت و منجر به شکست جمهوریخواهان شد و این نتیجه را به دنبال داشت که مقامات کاخ سفید کم کم به بیان وخامت اوضاع عراق به حد وخامت دوران درگیری این کشور در ویتنام اشاره ای کنند.


ائتلاف استراتژیک گسسته!

بوش به منظور پیشبرد استراتژی امنیت محورش قصد دارد به صورت درازمدت در عراق بماند چرا که نه تنها بر تیم نومحافظه کاران که بر همه آشکار است شکست در عراق به معنای پایان دوران هژمونی امریکا است.

بیم اصلی بوش از این است که عراق می تواند نقطه آغازی باشد که با سقوط آن دیگر کشورهای منطقه هم از دست امریکا بروند. به تعبیر کیسینجر ، پیروزی امریکا در عراق غیرممکن است و امریکا در باتلاقی گرفتار شده است که نه می تواند در آن بماند و نه آن را ترک کند. خشونت در عراق ریشه دوانده و کل ساختار سیاسی این کشور نیز تکه تکه و مرکز گریز شده است. به هر حال واقعیت این است که زمان به نفع امریکا نیست و نفوذ آن در عراق ماه به ماه رو به کاهش است.

بوش باید طرحی را برای یک عقب نشینی مرحله ای از عراق آغاز کند. هزینه جنگ عراق ویران کننده است. ما بیش از 300 میلیارد دلار را در آنجا برای دنبال کردن یک جنگ 4 ساله هزینه کرده ایم و همچنان در حال صرف 8 میلیارد دلار در هر ماه هستیم. امریکا بیش از 500 میلیارد دلار در جنگهای عراق و افغانستان هزینه کرده است.

من فکر می کنم زمان دیر نشده است و امریکا می تواند همچنان با افتخار خود را از فاجعه قریب الوقوع در عراق نجات دهد تا یک اجماع دوحزبی را برای خروج از عراق ایجاد کند. اگر کاخ سفید در ایجاد یک اجماع دوحزبی برای راهبرد خروج شکست بخورد ، امریکا بهای سنگینی را برای این اشتباه بزرگ خواهد پرداخت.

هدر دادن این فرصت ، هدر دادن احتمالات آینده برای خاورمیانه و جهان است. این چیزی است که طی چند ماه آینده در معرض خطر است. بله ، من در کتابم گفته ام که بلر نخست وزیر انگلیس از افشای این مساله که واشنگتن اطلاعات کلیدی و مهم در مورد اوضاع عراق را از این کشور دریغ کرده ، عصبانی شده است.

همچنین در برخی موارد پرسنل انگلیسی که هواپیماهای امریکایی را در عراق به پرواز درآورده اند ، دستیابی به نظام نامه های خلبانی را منکر شدند ، اما این که ما شاهد اختلاف و یا به تعبیر شما گسست باشیم فقط گذر زمان ما را به این نتیجه می رساند.

گرچه آخرین چیزی که امریکایی ها خواستار آن هستند پیروزی در عراق است ، اما ممکن است حوادث در نهایت به سوی شکست امریکا پیش رود و آن گاه ما هیچ آمادگی برای رویارویی با آن واقعیت نخواهیم داشت. چنین کابوسی ممکن است از هم اکنون و یا از 2 سال دیگر با خروج نیروها از عراق آغاز شود. بوش معتقد به تحمیل دموکراسی است و نه عرضه آن به شکلی که دیگران آن را بپذیرند. مشکل مقامات کاخ سفید این است که عراق را آن گونه که می پسندند می بینند ، نه آن گونه که واقعا هست

اظهارنظرهای رسمی مقامات امریکا در رابطه با مقایسه جنگ در عراق با ویتنام حکایت از وخامت بسیار زیاد اوضاع عراق دارد.

شرایط کنونی در عراق و شورش ها و جنگ داخلی همگی حکایت از یک اشتباه فاجعه بار امریکا در این کشور دارند و به نظر می آید هیچ راهی برای جلوگیری از این وضعیت وجود ندارد. اکنون نه راهبرد بوش با نام ادامه مسیر کنونی و نه پیشنهاد دموکرات ها مبنی بر خروج زمان بندی شده شباهتی به موفقیت و پیروزی نخواهند داشت.

هر دوی این مسیرها در نهایت کابوس و هرج و مرج عمومی به بار خواهند آورد. نه تنها من بلکه مردم امریکا نیز فکر می کنند زمان برای اعزام نیروهای بیشتر امریکایی به عراق به سر آمده است. در حال حاضر چیزی بیش از 147 هزار سرباز امریکایی در عراق است و ما نیروهای بیشتری نداریم که در عراق راه حلی بیابند.

واقعیت این است که ما بار دیگر یک درس بسیار سخت و البته ناامیدکننده را در سیاست خارجی امریکا آموختیم: امریکا نمی تواند دموکراسی را در هیچ کشوری بدون توجه به خواست خود آنها تحمیل کند. از این رو من معتقدم که دموکرات ها نیز این پیام را دریافت کرده اند و اکثر آنها از یک برنامه زمانی معین برای خروج از عراق حمایت می کنند.


رامسفلد کسی است که در کتاب دولت انکار مورد انتقاد شما قرار گرفته است. شما رامسفلد را گردن کلفت اما ضعیف نشان داده اید و در مصاحبه هایتان گفته اید وجود رامسفلد در کابینه ضرورتی ندارد. در این باره بگویید. فکر می کنید چرا بوش یک روز پس از پایان انتخابات 7 نوامبر رامسفلد را از کابینه کنار گذاشت؟

پس از آن که بوش در نوامبر 2004 برای دومین بار به ریاست جمهوری انتخاب شد، اندرو کارد (رئیس سابق کارمندان کاخ سفید) تلاش زیادی کرد تا وی را برای کنار گذاشتن رامسفلد متقاعد کند. البته آنچه کارد می خواست این بود که بوش ساختار تیم امنیتی اش را حداقل ترمیم کند ، زیرا این احساس را داشت که مردم به هر دلیلی فکر می کنند آنها کارشان را درست انجام نمی دهند.

البته برای من هم هنوز معلوم نیست که رامسفلد تا چه حد از این مخالفت ها مطلع بود.

پس از پایان انتخابات 7 نوامبر ، به نتایج نظرسنجی های گالوپ ، زاگبی و تی وی ام که نگاه می کردم پس از گزارش های اطلاعات مرکزی امریکا و مرکز مطالعات استراتژیک وزارت خارجه امریکا از کتاب دولت انکار نیز نام برده شده ، مبنی بر این که تاثیر زیادی بر آرای رای دهندگان داشته است. واقعا شما فکر می کنید این کتاب بر جامعه انتخاباتی امریکا و افکار عمومی مردم این همه تاثیر گذاشته است؟ آیا اصلا چنین انتظاری داشتید؟

بله ، تا حدودی ، البته این تاثیر که شما می گویید ، فکر می کنم ناشی از امر دیگری باشد. اکنون بر تعداد منتقدان جنگ عراق و عملکرد دولت این کشور افزوده شده است.

مردم می گویند بوش بیش از اندازه مشغول عراق است و در رسیدگی به سایر مسائل مهم کم کاری می کند. گزارش سرویس اطلاعات مرکزی امریکا نشان می دهد که وضع عراق در حال وخیم تر شدن است و آینده روشنی برای سیاست های دولت بوش در عراق قابل تصور نیست.

به نظر من رای دهندگان نیز به مسائل واقف بودند و از این رو همه این موارد تاثیرگذار بوده است.


به اعتقاد بسیاری ، نخستین شوک انتخاباتی 7 نوامبر برای جمهوریخواهان برکناری رامسفلد بود. ادامه این روند را چگونه پیش بینی می کنید؟ فکر می کنید ما باید انتظار چه چیزهای دیگری را داشته باشیم؟

فکر می کنم تا پایان دسامبر امسال ، بوش تغییراتی را در استراتژی خود در عراق اعلام کند. هر چند بوش گفته هر اشتباهی ممکن است در جنگ عراق روی داده باشد ، اما بدترین اشتباه این است که تصور کنیم که اگر از این کشور خارج شویم ، تروریست ها ما را به حال خود رها خواهند کرد. من می گویم تمامی مقامات امریکایی و ازجمله بوش دریافته اند که استراتژی کنونی و سیاست های جنگی دولت بوش کارایی ندارد و همه جا سخن از تغییر استراتژی در میان است.

همه به دنبال یافتن راه حل هایی برای خروج از این باتلاق هستند و اینها نیازمند تغییراتی اساسی در تیم کاری بوش است.


در مورد تغییر ساختار قدرت در کاخ سفید با توجه به نتایج انتخابات اخیر چه نظری دارید؟ فکر نمی کنید این انتخابات یک مقدمه برای تغییرات اساسی در کاخ سفید پس از انتخابات ریاست جمهوری در سال 2008 باشد؟

شاید ، اکنون اوضاع برای نئومحافظه کاران به حدی وخیم است که بیش از 60 درصد مردم امریکا مخالف جنگ شده اند و احتمال آن هست بر شمار کسانی که ضدجنگ اند افزوده شود. جنگ عراق پرده از واقعیت ها برداشت و نشان داد که مبارزه با تروریسم جز فریب و دروغ نبوده است.

حال دیگر مردم به دولت و هم پیمانانش اعتماد ندارند تا امورشان را به آنها واگذار کنند. امریکا اکنون 3 سال است که بقیه منطقه خاورمیانه را در استراتژی خود صرفا به خاطر عراق ، نادیده گرفته که چنین موضوعی نمی تواند اتفاقی باشد. تغییراتی که شما می گویید نمی تواند صرفا با تغییر استراتژی رنگ عینی به خود ببیند.

ارزیابی شما از تغییر در دکترین های آتی کاخ سفید در مواجهه با تحولات بین المللی چگونه است؟ آیا اساسا فکر می کنید ما شاهد تغییراتی در سیاست های آینده امریکا مثلا در تقابل با پرونده هسته ای ایران باشیم؟

دولت بوش به اعتراف رسمی و غیررسمی بسیاری از مقامات کاخ سفید در بسیاری از سیاست های خود در منطقه شکست خورده است و طرحهای بوش اعم از نقشه راه ، خاورمیانه بزرگ یا حتی خاورمیانه جدید هیچ کدام نتوانست موفقیتی را در منطقه کسب کند یا منجر به حل حتی یکی از بحران های این منطقه شود. کاخ سفید درحال حاضر با بحران های بسیار جدی روبه روست و به دنبال یک منجی جهت خروج از این بحران ها است.

گزینه های فراروی بوش برای خروج از بحران اعتماد به ایران و سوریه و پس از آن همکاری احزاب مهم و اصلی در عراق با این دولت است. امریکا چاره ای جز ایجاد تغییرات اساسی و ریشه ای سیاست های خود در منطقه بویژه عراق ندارد. بوش باید زمینه های همکاری با ایران را فراهم سازد ، در غیر این صورت باید شاهد فرو رفتن خود در باتلاق بحران های عراق باشد و پیامدهای این شکست را هر چه باشد قبول کند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد