![]() امروز مهمترین چالش ایالات متحده در خاورمیانه بیثبات، درک قدرت گیری شیعیان در سراسر منطقه است. حمله آمریکا به عراق روندی را آغاز کرد که دیگر به مرزهای آن کشور محدود نمیشود. از لبنان تا خلیجفارس، از طریق انتخابات صلح آمیز یا جدالهای خونین شیعیان حضور خود را تحمیل میکنند. مقتدی صدر و سپاه مهدیاش همزمان با گسترش جنگ فرقهای در عراق، حزب ا... و جنگ تابستانی با اسرائیل، ایران سرسخت در برنامه اتمی، و دوباره حزب ا... و تلاشی برای ساقط کردن دولت غربگرای فواد سینیوره ثابت میکند که شیعیان عناوین اخبار در سال 2006 را از آن خود کردهاند! وقتی آمریکا در سال 2003 رژیم صدام حسین را سرنگون کرد، احزابی با اکثریت شیعه که سالها سرکوب شده بودند سهمخواهی از عراق جدید را آغاز کردند. آنها به کمک رهبران مذهبی بزرگشان نظیر آیت ا... علی سیستانی میلیونها هوادار خود را به پای صندوقهای رای کشاندند و اولین دولت شیعه عرب را در جهان تشکیل دادند. این واقعه باعث شد دیگر شیعیان منطقه هم سهم خود را بخواهند و این گونه نظمهای صدها ساله به چالش کشیده شد. حاشیهنشینان قرنها حرکت را آغاز کردند. شیعهها اقلیتی 10 تا 15 درصدی در جهان اسلام به شمار میروند، اما در یک هلال جغرافیایی که از لبنان تا پاکستان امتداد دارد نیمی از جمعیت مسلمانان را تشکیل میدهند: نزدیک به 150 میلیون نفر. 90 درصد ایرانیان، 65 درصد عراقیها، 40 تا 45 درصد لبنانیها و بخشی قابل ملاحظه از مردم کشورهای حاشیه خلیجفارس شیعهاند. قدرت گیری شیعیان با مقاومت سنیها روبرو شده است. حملات خشن شورشیان سنی به مواضع آمریکا در عراق یک هدف مهم دارد و آن مرعوب ساختن شیعیان است، آنهایی که همدست کاخ سفید به حساب میآیند. شیعیان دو سال تمام آرامش خود را در برابر حملات مرگبار و تحریک آمیز شورشیان سنی حفظ کردند، اما بالاخره صبر آنها تمام شد. نزدیک شدن کاخ سفید به سیاستمداران سنی در این امر بیتاثیر نبود و در ژانویه سال 2006 وقتی بمبی قدرتمند یکی از حرمهای مقدس شیعیان در سامره را ویران کرد، جنگ فرقهای آغاز شد. با وجود درخواستهای رهبران مذهبی برای حفظ آرامش، شبه نظامیان شیعی وعده انتقام دادند. آنها به این نتیجه رسیدند که برای حفاظت از مردمشان دیگر نباید به روندهای سیاسی و آمریکا بسنده کنند و اینگونه نهاد جنگ عوض شد، ارتش آمریکا خود را به ناگهان همراه با شیعیانی دید که با شورشیان سنی میجنگیدند، اما تناقض اینجا بود که ارتش برای پایان بخشیدن به پیکارهای فرقهای هم تلاش میکرد و اینگونه در برابر شبه نظامیان شیعه نیز قرار میگرفت. کاخ سفید رهبران شیعه را تحت فشار قرار داد تا هوادارانشان را آرام کنند، اما فایدهای نداشت. آنها سنیها را سرچشمه خشونت میدانستند و بر خلع سلاحشان توسط آمریکا اصرار میورزیدند. تنش وقتی گسترش یافت که شیعیان تلاش آمریکا برای نزدیکی به سنیها را سیاستی شکست خورده یافتند: شورشیان یک سال پس از پیوستن سنیها به روند سیاسی در اواخر سال 2005 قدرتمندتر شده بودند. پیکار فرقهای در عراق معنی گستردهتری برای کل منطقه دارد. قبل از اینکه آمریکا متوجه جدیت این درگیریهای فرقهای شود، مساله در خارج از مرزهای عراق نگرانی برانگیخته بود و سیاستهای جدیدی را شکل میداد. کمی پس از سقوط صدام، عبدا... پادشاه اردن نسبت به ظهور هلال شیعی از بیروت تا تهران هشدار داده بود. قدرت گرفتن شیعیان و نوع واکنش سنیها از مدتها پیش ذهن رهبران منطقه را به خود مشغول کرده بود. هراس پادشاه اردن در جنگ یک ماهه لبنان در تابستان امسال رنگ واقعیت به خود گرفت. جنگ حزب ا... لبنان و ایران را به پرنفوذترین قدرتهای منطقه تبدیل کرد و شیعیان خشنود از پیروزی را به خیابانهای عراق، بحرین و عربستان کشاند. در این زمان بود که قدرتهای سنتی سنی نظیر اردن، عربستان سعودی و مصر خود را - بدون توان تاثیرگذاری - در حاشیه دیدند. حتی القاعده هم تنها نظاره گر قدرت گرفتن حزبا... لبنان بود. رهبران سنی و بنیادگرایان بسیار سریع به واقعه واکنش نشان دادند: آنها اقدامات حزب ا... را به جنگ شیعه برای قدرت با حمایت ایران توصیف کردند. با وجود اینکه مردم کشورهای سنی هم به حمایت از حزبا... به خیابانها ریختند، اختلافات فرقهای به همان شدت قبل باقی ماند، به خصوص در لبنان که پس از جنگ درگیریهای فرقهای شعلهور شد. جنگ لبنان نشان داد که حمله آمریکا به عراق نظم جدیدی را به منطقه تحمیل و وفاداریهای فرقهای را وارد معادلات سیاسی کرده است. اما جنگ لبنان و حمایت آمریکا از اسرائیل باعث شد آن حسن نیتی که کاخ سفید در عراق پس از صدام نسبت به شیعیان نشان داده بود، از خاطرهها زدوده شود. برای واشنگتن تحولات عراق و لبنان بخشی از چالش بزرگش با ایران به حساب میآید.ایران خود را به عنوان قدرتی بزرگ میبیند و سرسختانه بر برنامه اتمی اش پافشاری میکند. ایران از سال 2003 به خود مطمئن تر - و تندرو تر- شده است. هدف دولت ایران برای رهبری بر مسلمانان جهان با تمرکز بر ضدیت با اسرائیل معنا پیدا میکند. رئیس جمهوری ایران میخواهد میان ایران و اعراب - شیعه و سنی - اتحادی به وجود بیاید تا متحدان سنی آمریکا در منطقه به حاشیه رانده شوند. رابطهای منطقی میان افزایش تنش بر سر برنامه اتمی ایران و سخنان تند احمدینژاد علیه اسرائیل وجود دارد. ایران نه فقط برای آمریکا و اسرائیل که برای دولتهای عرب منطقه چالش به شمار میآید، قدرت آنها در خانه و منطقه تحت تاثیر ایران قرار گرفته است. ایران میتواند بر شیعیان سراسر منطقه تاثیر بگذارد و سیاستهای نفتی اش را بر دیگران دیکته کند؛ به همین خاطر است که رهبران سنی از ایالات متحده میخواهند جلوی قدرت یافتن ایران بایستد. آمریکاییها به ایران از منشور برنامه اتمیشان مینگرند، اما نباید اهمیت تاثیر ایران بر عراق، افغانستان، مناقشه اعراب و اسرائیل و نفت را نادیده گرفت. آمریکا با سرنگونی صدام و طالبان دو دشمن منطقهای ایران را از بین برد و به تهران این فرصت را داد که تاثیرش را در خاورمیانه افزایش دهد. با وجود اینکه از نظر آمریکا حمایت ایران از شیعیان عراق باعث بی ثباتی است، کاخ سفید نمی تواند جلوی آن را بگیرد. جنگ تابستانی اسرائیل و لبنان میزان تاثیرگذاری ایران در منطقه را کاملا روشن کرد و حالا تلاش حزب ا... برای سرنگونی دولت لبنان تاثیر ایران در منطقه را بیش از پیش نمایان ساخته است. تهران آنچه را که در لبنان کاشت در عراق برداشت میکند. واشنگتن حالا به اهمیت مذاکره با ایران بر سر عراق پی برده و ایران هنوز کارتهای دیگرش را نگه داشته است. ایران پیش از انتشار گزارش گروه مطالعه عراق در واشنگتن، یک اجلاس امنیتی درباره عراق را در تهران برگزار کرد. آمریکا در این اجلاس دعوت نشده بود. این واقعه نشان داد اگر آمریکا میخواهد با ایران - نه فقط بر سر عراق، لبنان، ماجرای فلسطین و یا افغانستان - معامله کند باید شرایط تهران را بپذیرد. آمریکا در منطقه با مشکلات نو و کهنه فراوانی دستوپنجه نرم میکند، اما بدون شک همه این چالشها با احیای شیعه پس از جنگ عراق آغاز شد. آمریکا برای شکست نخوردن باید نیروی جدید را به رسمیت بشناسد و بداند که شیعیان و ایران چگونه منطقه را شکل میدهند. کاخ سفید چاره دیگری ندارد. |