ایرانی هایی که همیشه براشون مرغ همسایه غازه وقتی وارد دوبی می شن فکر می کنن وارد بهشت موعود شدن و چشمشون فقط به دنبال زرق و برق مراکز خرید و دیسکوتکهای پر از فاحشه و شنا کردن در ساحل با بیکینیه. جالبه این ور قضیه هم باز همون طوری نسبت به دوبی فکر می کنن. این ور قضیه منظورم همین اروپایی ها و آمریکایی ها هستند. اینها تحت تاثیر تبلیغات با مبالغ نجومی شیوخ عرب امارات به سوی دوبی حمله ور میشن تا از گرمای اونجا لذت ببرن و صد البته وقتی به تمام ارکان دولتی و حکومتی دستور داده بشه که آقا اگه یه کله بور و خارجی مسیحی و اروپایی رو سرتون رید نطقتون درنیاد، طبیعتا دوبی بهشتی میشه برای خودش. بالاخص که اروپایی ها و آمریکایی ها فکر می کنن جایی که مالیات نباشه دیگه آخر دنیاس. امروز می خوام کمی این قضیه رو بازم بشکافم.
از نظر من دوبی یه شهر جهان سومیه که فقط لایه سطحیش زیباست و زیرش رو که بخوای نگاه کنی بوی گندش بلند میشه. امروز بعد از مدتهای مدید رفتم روزنامه گالف نیوز و چشمم افتاد به این مقاله. بیش از یکصدهزار مهاجر غیر قانونی از سال 2000 توسط پلیس دوبی دستگیر شده. نکته جالب برای من اینه که لحن رییس پلیس دوبی بسیار کوبنده و تمسخر آمیزه و به مراتب در اون پلیس سایر امارت ها رو مورد خطاب میده که چرا شماها مهاجرهای غیر قانونی خودتون رو نمی گیرید. این خودش نشون میده که این 7 امارات همچنان باهم مشکل دارن. خدا رحمت کنه شیخ زائد رو که اگه اینا رو زیر یه پرچم نمی آورد معلوم نبود اینها تا کی می خواستن همدیگه رو رنده کنن.
تو دوبی پر از مهاجر غیر قانونی، فاحشه های بدون ویزا، هندی ها و پاکستانی های دهاتیه که کوچکترین بویی از زندگی نوین و تمدن نبردن. اینها اصلا درکی از زندگی شهری ندارن و فقط به عنوان یه حمال و کاربر اونجا استفاده میشن و هیچ وقت هم از طرف هیچ کسی بهشون احترام گذاشته نمیشه. اگر دوبی بوده باشید حتما برخورد بد عربها رو با کارگران هندی و پاکستانی دیدید. ضمن اینکه اینها چون سواد درست حسابی ندارن و دقیقا میشه گفت از پشت کوه اومدن به خودشون هم رحم نمی کنن و مرتب در بین قشر خودشون هم دعوا و مرافه هست.
زمانی که من مشاوره برای اقامت به دوبی می دادم به تمام کسانی که نیازمند مشاوره بودند بدون استثنا گفتم که بر اساس طرحهای ساخت و ساز، دوبی تا سال 2010 جای مناسبی برای سکونت نیست. و یکی از مشکلات مهمش قضیه ترافیکه. جالبه که اکثر پیش بینی های من داره درست از آب درمیاد. این مقاله میگه که آمار تصادفات در دوبی به شدت بالا رفته و میزان مرگ و میر هم همین طور. مشکل دیگه هم آقایون موتور سوار هستند که گویا یاد گرفتن از چراغ قرمز رد بشن و تریپ تو مایه های تهرون خودمون.
ترافیک دوبی و شارژه به دوبی افتضاحه. مسیری که با ماشین و در اتوبان میشه در 10 دقیقه پیمود رو باید در دو ساعت و گاهی دو ساعت و نیم طی کنید. شبها در مسیر بازگشت هم همین طوره. اکثریت قریب به اتفاق ماشینها تک سرنشین هستند. به جز مواردی که پلیس باشه و بخواد جریمه کنه، در بقیه موارد اکثریت ماشین ها و به خصوص خود عربها از خطوط سمت راست و ممنوع که خالی هست و برای رفت و آمد پلیس و اورژانس تعبیه شده استفاده می کنن. ماشین ها جلوی هم می پیچن و به هم فحش می دن و افتضاحیه.
جدای از برده کشی انسانی در دوبی و همچنین استفاده از سرمایه های بی زبون مردم بدون ارائه دادن سرویس ها و خدمات شهری مناسب که باعث میشه مردم نسبت به جایی که زندگی می کنن، وابستگی پیدا نکنن و بخوان فقط به فکر خودشون باشن، دوبی از یه منظر دیگه بسیار زجر می کشه و اون فرهنگ مردم اونه. بر عکس اونچه که بقیه فکر می کنن که دوبی شهری چند فرهنگی ست من باید بگم که به ظاهر افرادی که در اون هستند(من راجع به اکثریت صحبت می کنم) از نظر پراکندگی جغرافیایی ممکنه جدا باشن اما از نظر تفکر و روال زندگی مثل هم می مونن.
تمام ملیت های اونجا با یه گره مذهبی تو هم لول می خورن و باطن امر اینه که امرای دوبی و شیخ ها هیچ توجهی به وضع فرهنگی مردم ندارن. این همون جایی هست که باعث میشه ازش ضربه بخورن و شهرت دوبی رو روزی به منجلاب بکشه. آدمهای بدوی و دهاتی و بی تمدن به معنای تمام کلمه در هم وول می خورن و باعث جرم و جنایت میشن. فعلا تنها راه کار اینها استفاده از جریمه و زندان هست ولی همون طور که می دونیم و در مملکت گل و بلبل خودمون هم تجربه کردیم، به زور چماق نمیشه مردم رو به سمت درستکاری و فرهنگ ترویج داد. مطمئن باشید موتور سوارها هر روز بدتر از قبل میشن، ماشین های بیشتری تصادف خواهند کرد و تعداد کشته ها بیشتر میشه و وضعیت رانندگی بیش از پیش گند زده خواهد شد. من حالا میفهمم که کنفوسیوس در قرنها پیش عجب حرف بزرگی زده که گفته سعادت یک ملت در گرو داشتن دولت مردان خوب هست. شهرداری و مملکت داری کار هر آدمی نیست. و طبیعتا کشورهای استثمار گر هم هیچ وقت دلشون برای من و توی جهان سومی نسوخته. دوبی یک تاریخ مصور استثمار امروزیست که پولش به جیب صاحبان قدرت میره و بدبختیش رو باید مردمش تحمل کنن. حتما این معنای گسترش دموکراسی و حقوق بشره؟ زرشک بسیار آبداری تقدیم به علاقه مندان.
پانوشت: آنجا که نوشته ام آدمهای بدوی و پشت کوهی صرفا به منظور ایجاد فضای ذهنی خواننده از موقعیت است. من هیچگونه قصد توهین و استهزایی نداشته ام و ندارم. آدمیزاد گاهی موجودی فرمول پذیریست مثل همون هرم ماسلو (مازلو به قول بعضی دوستان) که باید احتیاجات اولیه اش بر طرف شود در غیر این صورت از درجه حیوانیت هم پایین تر میاد.
از نظر من دوبی یه شهر جهان سومیه که فقط لایه سطحیش زیباست و زیرش رو که بخوای نگاه کنی بوی گندش بلند میشه. امروز بعد از مدتهای مدید رفتم روزنامه گالف نیوز و چشمم افتاد به این مقاله. بیش از یکصدهزار مهاجر غیر قانونی از سال 2000 توسط پلیس دوبی دستگیر شده. نکته جالب برای من اینه که لحن رییس پلیس دوبی بسیار کوبنده و تمسخر آمیزه و به مراتب در اون پلیس سایر امارت ها رو مورد خطاب میده که چرا شماها مهاجرهای غیر قانونی خودتون رو نمی گیرید. این خودش نشون میده که این 7 امارات همچنان باهم مشکل دارن. خدا رحمت کنه شیخ زائد رو که اگه اینا رو زیر یه پرچم نمی آورد معلوم نبود اینها تا کی می خواستن همدیگه رو رنده کنن.
تو دوبی پر از مهاجر غیر قانونی، فاحشه های بدون ویزا، هندی ها و پاکستانی های دهاتیه که کوچکترین بویی از زندگی نوین و تمدن نبردن. اینها اصلا درکی از زندگی شهری ندارن و فقط به عنوان یه حمال و کاربر اونجا استفاده میشن و هیچ وقت هم از طرف هیچ کسی بهشون احترام گذاشته نمیشه. اگر دوبی بوده باشید حتما برخورد بد عربها رو با کارگران هندی و پاکستانی دیدید. ضمن اینکه اینها چون سواد درست حسابی ندارن و دقیقا میشه گفت از پشت کوه اومدن به خودشون هم رحم نمی کنن و مرتب در بین قشر خودشون هم دعوا و مرافه هست.
زمانی که من مشاوره برای اقامت به دوبی می دادم به تمام کسانی که نیازمند مشاوره بودند بدون استثنا گفتم که بر اساس طرحهای ساخت و ساز، دوبی تا سال 2010 جای مناسبی برای سکونت نیست. و یکی از مشکلات مهمش قضیه ترافیکه. جالبه که اکثر پیش بینی های من داره درست از آب درمیاد. این مقاله میگه که آمار تصادفات در دوبی به شدت بالا رفته و میزان مرگ و میر هم همین طور. مشکل دیگه هم آقایون موتور سوار هستند که گویا یاد گرفتن از چراغ قرمز رد بشن و تریپ تو مایه های تهرون خودمون.
ترافیک دوبی و شارژه به دوبی افتضاحه. مسیری که با ماشین و در اتوبان میشه در 10 دقیقه پیمود رو باید در دو ساعت و گاهی دو ساعت و نیم طی کنید. شبها در مسیر بازگشت هم همین طوره. اکثریت قریب به اتفاق ماشینها تک سرنشین هستند. به جز مواردی که پلیس باشه و بخواد جریمه کنه، در بقیه موارد اکثریت ماشین ها و به خصوص خود عربها از خطوط سمت راست و ممنوع که خالی هست و برای رفت و آمد پلیس و اورژانس تعبیه شده استفاده می کنن. ماشین ها جلوی هم می پیچن و به هم فحش می دن و افتضاحیه.
جدای از برده کشی انسانی در دوبی و همچنین استفاده از سرمایه های بی زبون مردم بدون ارائه دادن سرویس ها و خدمات شهری مناسب که باعث میشه مردم نسبت به جایی که زندگی می کنن، وابستگی پیدا نکنن و بخوان فقط به فکر خودشون باشن، دوبی از یه منظر دیگه بسیار زجر می کشه و اون فرهنگ مردم اونه. بر عکس اونچه که بقیه فکر می کنن که دوبی شهری چند فرهنگی ست من باید بگم که به ظاهر افرادی که در اون هستند(من راجع به اکثریت صحبت می کنم) از نظر پراکندگی جغرافیایی ممکنه جدا باشن اما از نظر تفکر و روال زندگی مثل هم می مونن.
تمام ملیت های اونجا با یه گره مذهبی تو هم لول می خورن و باطن امر اینه که امرای دوبی و شیخ ها هیچ توجهی به وضع فرهنگی مردم ندارن. این همون جایی هست که باعث میشه ازش ضربه بخورن و شهرت دوبی رو روزی به منجلاب بکشه. آدمهای بدوی و دهاتی و بی تمدن به معنای تمام کلمه در هم وول می خورن و باعث جرم و جنایت میشن. فعلا تنها راه کار اینها استفاده از جریمه و زندان هست ولی همون طور که می دونیم و در مملکت گل و بلبل خودمون هم تجربه کردیم، به زور چماق نمیشه مردم رو به سمت درستکاری و فرهنگ ترویج داد. مطمئن باشید موتور سوارها هر روز بدتر از قبل میشن، ماشین های بیشتری تصادف خواهند کرد و تعداد کشته ها بیشتر میشه و وضعیت رانندگی بیش از پیش گند زده خواهد شد. من حالا میفهمم که کنفوسیوس در قرنها پیش عجب حرف بزرگی زده که گفته سعادت یک ملت در گرو داشتن دولت مردان خوب هست. شهرداری و مملکت داری کار هر آدمی نیست. و طبیعتا کشورهای استثمار گر هم هیچ وقت دلشون برای من و توی جهان سومی نسوخته. دوبی یک تاریخ مصور استثمار امروزیست که پولش به جیب صاحبان قدرت میره و بدبختیش رو باید مردمش تحمل کنن. حتما این معنای گسترش دموکراسی و حقوق بشره؟ زرشک بسیار آبداری تقدیم به علاقه مندان.
پانوشت: آنجا که نوشته ام آدمهای بدوی و پشت کوهی صرفا به منظور ایجاد فضای ذهنی خواننده از موقعیت است. من هیچگونه قصد توهین و استهزایی نداشته ام و ندارم. آدمیزاد گاهی موجودی فرمول پذیریست مثل همون هرم ماسلو (مازلو به قول بعضی دوستان) که باید احتیاجات اولیه اش بر طرف شود در غیر این صورت از درجه حیوانیت هم پایین تر میاد.
منبع: وبلاگ یه وجب خاک اینترنت