۱ شهریور ۱۳۸۵
حدود 4 ماه قبل، وزرای پیشین امور خارجه چند کشور غربی، ازجمله خانم مادلن آلبرایت [امریکا]، هوبرت ودرین [فرانسه] و یوشکا فیشر [آلمان] در نامه ای [به جرج بوش] نوشتند که بین ایران و ایالات متحده یک "مشاجره بزرگ" وجود دارد؛ به بیان دیگر، یک گفتمان پردامنه و قابل توجه. مقصود نویسندگان این نامه این بود که به رسمیت شناختن حق مشروع ایران و نقش آن در امنیت منطقه بسیار حائزاهمیت است، ولی همچنین باید راه های دستیابی به هرگونه سلاح هسته ای توسط دولت تهران را مسدود کرد و کنترل های بین المللی را افزایش داد. در این نامه از ایالات متحده خواسته شده بود از قرار گرفتن بر سر دوراهی بپرهیزد: بمباران ایران یا قبول بمب ایرانی، چرا که هر دو برای روابط امریکا با دیگر کشورها ویرانگر و مخرب است. آنها همچنین خاطرنشان کرده بودند که عملیات نظامی علیه ایران از پشتیبانی کمی برخوردار خواهد بود.
رییس جمهور بوش این پیشنهاد را رد کرد، اما پذیرفت که در صورت چشم پوشی جمهوری اسلامی از انجام فعالیت های غنی سازی، یعنی اولین گام در تولید بمب هسته ای، ایالات متحده با ایران مذاکره کند.
پنج عضو دائم شورای امنیت و آلمان این پیشنهاد را در ماه ژوئن به دولت تهران اعلام کردند. مقامات ایرانی نیز اظهار داشتند که در تاریخ 22 اوت پاسخ خود را اعلام خواهند کرد. محتمل ترین رویکرد این است که آنها نه این پیشنهاد را بپذیرند و نه آن را رد کنند. آنها مذاکرات و همچنین شرایطی را برای انجام این مذاکرات پیشنهاد خواهند داد.
آنها پس از نبرد بین حزب الله و اسراییل، بیشتر از هر زمان دیگری احساس قدرت می کنند. آیا امریکایی ها نمی خواهند جایگاه برجسته ایران در امنیت منطقه را به رسمیت بشناسند؟ دولت تهران نشان داد که از توان بالایی در ایجاد اغتشاش برخوردار است، به طوری که از تهدیدهای امریکا یا حملات نظامی اسراییل علیه حزب الله نیز تأثیر نمی پذیرد. درواقع، حمایت و پشتیبانی آنها [سران ایرانی] در تعریف "خاورمیانه جدید" بسیار حائزاهمیت است. زمانی که فیلیپ دوست بلازی، وزیر امور خارجه فرانسه، در بحبوحه جنگ لبنان از "نقش سازنده" ایران سخن گفت، به شکل ناشیانه ای این واقعیت را گواهی کرد.
غربی ها علیرغم خصومت سنتی بین اعراب و پارس ها، نمی توانند نقش مؤثر تهران در عراق، افغانستان، فلسطین، لبنان و کل جهان اسلام را نادیده بگیرند: شیعیان ایرانی در عراق برای هم مذهب های خود نقش مشاور را دارند؛ کمک ایران در افغانستان علیه ازسرگیری فعالیت های طالبان بسیار مفید و حتی لازم است؛ اعلام هرگونه آتش بس در جنگ فلسطین و اسراییل تا حدود زیادی به همکاری حزب الله بستگی دارد؛ و در نظر کل جهان اسلام، محمود احمدی نژاد، مردی که قصد نابودی اسراییل را دارد و می خواهد با ایالات متحده مقابله کند، به مردمی ترین شخصیت تبدیل شده است.
دولت پاریس که در پرونده هسته ای ایران بسیار فعال بوده، اکنون سیاست خود را به سوی حمایت از دولت تهران معطوف کرده است تا بدین طریق بتواند امنیت سربازان فرانسوی در یونیفیل [نیروی میانجی سازمان ملل در لبنان] را تضمین کند. رویکرد فعلی پاریس نسبت به تهران دقیقاً مانند رویکردی است که سال گذشته در انتخابات لبنان نسبت به سوی حزب الله داشت.
ژاک شیراک از زمان عملیات تروریستی فرانسه در سال 1986 [زمانی که نخست وزیر فرانسه بود]، انزجار و تنفر شدیدی نسبت به شیعه گرایی پیدا کرد و آن را به عنوان یک دین غضبناک شناخت. ولی اکنون پیشداوری های خود را بنابه دلایل سیاسی فراموش کرده، درحالی که همچنان می بینیم علاقه ای به ازسرگیری مذاکرات با سوریه ندارد.
ایران با موقعیت استراتژیک به دست آمده چه خواهد کرد؟ آیا حاضر خواهد شد خود را با پیشنهادات ارائه شده در برنامه هسته ای وفق دهد یا اینکه از قدرت خود در ایجاد اغتشاش استفاده خواهد کرد؟
استنباط غربی ها از این مسأله: در صورت رد این پیشنهادها توسط ایران، آیا باید ابتدا تحریم ها و مجازات هایی را اعمال کرد یا باید در این خصوص ضعف نشان داد؟ آیا باید بدون هیچ مقدمه ای خواسته تهران مبنی بر انجام مذاکرات همه جانبه را اجابت کرد؟
منبع: لوموند، 22 اوت 2006
مترجم: علی جواهرفروش