بیزبلاگر- BETA

بیزبلاگر: در باره بازار، تجارت، سرمایه، زندگی و کسب وکار از نگاه فرزاد زمانی!- آنچه دیروز نمی دانستم!

بیزبلاگر- BETA

بیزبلاگر: در باره بازار، تجارت، سرمایه، زندگی و کسب وکار از نگاه فرزاد زمانی!- آنچه دیروز نمی دانستم!

استراتژی برگش‍‍ت لولـه اسلحه

   
 

السلام علی المهدی(عج)

این روزها به هر مجلس، محفل،  سایت و روزنامه سرک بکشی، به نوعی از احتمال تحریم بزرگ و حمله متحدین غربی  به ایران و نتایج و پیامدهای آن سخن می‌شنوی.

رفت و آمدهای پی‌درپی سیاستمداران به اقصا نقاط عالم،  مانورهای نظامی و آزمایش سلاح های موشکی و غیره نیز از احتمال حمله خبر می‌دهند‌ .  حمله به ایران به خاطر مقاومت در برابر تمامیت خواهی دلتای شوم آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی. حمله به خاطر رویکرد به نیروی زاینده و حیات‌بخش دین و دینداری و بالاخره حمله به ایران به خاطر تلاش و مجاهده، در طریق علم و دانش.

بی‌پرده از آن‌جا که مسلمانان تحت هدایت و عنایت آسمانی، سه عنصر اصلی تشکیل دهنده «مثلث کمال» یعنی: دینداری، علم‌ورزی، و مقاومت و پایداری را در جغرافیای شیعه خانه حضرت صاحب‌الزمان(عج) شناسایی  و در مسیر کسب مدارج و مراتب آن سیر و سفر می‌کنند، مستحق هجوم فرض شده‌اند.

سیر در مراتب این مثلث، در خود و با خود «انکار غرب» و «احیای شرق» را داراست؛ همان‌که از قرن‌ها پیش، مردان صاحب‌نام، نظریه‌پرداز و معماران اصلی تمدن غربی آن را شناسایی کرده بودند و با آگاهی تمام از رشد و نضج آن در شرق اسلامی جلوگیری می‌کردند.


نمی‌بایست از نظر دور داشت که به آن قول استاد مرحوم، حقیقت شرق «وحی آسمانی» است.

این سه عنصر در سیر  اکمالی و به شرط مراقبت، «موجد» تمدن جدید است.

در همین جا متذکر این معنا می‌شوم که  دست‌یابی به آگاهی همه جانبه و پیراسته از شائبه‌ها درباره هر یک از سه‌عنصر ذکر شده و پیوند بنیادین و همه جانبه آن‌ها در قالب یک  استراتژی نیازمند صبوری است.

غربیان در خاطره خود سابقه شکل‌گیری و نتایج «مثلث کمال» در سرزمین‌های اسلامی و از جمله «شکوفایی اندلس» را دارند و به خوبی پیامدهای احیای آن را می‌شناسند و از همین رو با تما م قوا در برابر رشد و ارتقای تدریجی آن در ایران ایستادگی می‌کنند و از آن در هراسند.

شاید بتوان «نشانه رفتن جوانان» به قصد تصرف جان آنان را اساس و روح دو حادثه و ماجرا شناسایی کرد. ماجرای اول تصرف اندلس و دومی رویارویی در عصر حاضر است.  در هر دو ماجرا، غرب مسیحی با حیله‌ای و حربه‌ای ثابت وارد کارزار شده است.

«بسط فساد و انحراف» در میان جامعه جوان مسلمان به منزله مقدّمه تصرف قلعه و برج و باروی سرزمین‌های اسلامی است.

تنها در این ماجرا  و به شرط کارگر افتادن حیله خصم است که جماعتی جوان از میان سرزمین‌های مسلمان‌نشین در وضعی میان خواب و بیداری درهای قلعه‌‌ها را بر روی خصم می‌گشایند  و آن‌ها را تسلیم خصم می‌سازند.

«مفاسد اخلاقی و انحراف مذهبی» با سرعت هر چه تمام‌تر  چنان جان‌ها را متصرف می‌شوند که دیگر هیچ دستی یارای فشار آوردن بر ماشه اسلحه را نخواهد داشت.

«مفاسد اخلاقی و انحراف مذهبی» لوله هر سلاحی را به سوی صفوف سپاهیان خودی برمی‌گرداند.

اگرچه طیّ دهه‌ اوّل و دوم انقلاب اسلامی به انحاء مختلف شاهد جریان‌های مهاجم فرهنگی بوده‌ایم و صورت‌های مختلف عملی آن را مشاهده کرده‌ایم، امّا، در دهه سوم واقعه‌ای جدید سر برآورده است.

در آن دو دهه، مهاجمان، استراتژی «ناتوان ساختن دست های» جوانان مسلمان را دنبال می‌کردند امّا، در دهه سوم که اینک بیش از هفت سال از آن می‌گذرد، «برگرداندن لوله اسلحه» جوانان مسلمان به سوی مسلمانان به عنوان «استراتژی مهاجمان»  قابل شناسایی است.

در این مرحله هدف دشمن اجرای چهار طرح :
1. رویارو ساختن جوانان شیعه و سنی
2. احیاء فرقه‌ها و نحله‌های مسکوت و نیمه‌جان.
3. ایجاد فرقه‌های جدید و مدرن
4. کشاندن جوانان مسلمان به دام کلیساهای تبشیری و بالاخره تضعیف و به خواری کشاندن جوامع مسلمین است.

حذف هر یک از اضلاع مثلث کمال یعنی: دینداری،

علم ورزی و مقاومت، به منزله قبول نقصان و در نتیجه بی  اثر و یا کم اثر شدن تلاش امتی است که سیر و سفر در مسیر کمال را آغاز کرده است.

نمی‌بایست  فراموش کرد که در تمامیت جغرافیای شرق از حاشیه دریای مدیترانه تا منتهاالیه شرق چین تنها ایران است که به دلیل باور ولایی، از ایجاد سازمان «اجتماعی سیاسی» برای محقق ساختن وجوه آفاقی و انفسی دین سخن می‌گوید و آن را لازمه دینداری می‌شناسد و درست به همین خاطر هم در ذات خود نوعی رویارویی با عناصر و عوامل کفر و شرک و نفاق در نظر و عمل را می‌پرورد.

آگاهی غرب از:

1. سابقه شکل‌گیری و اتحاد این سه عنصر (دین و علم و عمل مجاهدانه) در میان سرزمین اسلامی؛

2. لزوم پیوستگی این عناصر برای وقوع یک اتفاق متفاوت و اثرگذار؛

3. استعداد موجود در شیعه خانه اهل بیت (ع) ، ایران با جمعیتی جوان.

باعث بوده تا همواره با طراحی و برنامه‌ریزی جدی و همه جانبه در صدد جلوگیری از به ثمر رسیدن نهال «دین‌داری و علم ورزی و عمل مجاهدانه» در این سرزمین باشند چنان که قرن‌هاست که درباره آن هزینه می‌کنند. بی‌شک خشکاندن  ریشه این نهال و بی‌ثمر ساختن آن متضمن نشانه رفتن «جوانان سرزمین اسلامی» به قصد گرفتن «جان آن‌ها» است.

این، « استراتژی» اصلی غرب مهاجم و طاغی است. همان که هماره درباره‌اش غفلت شده است.

شاید لازم باشد بار دیگر آنچه در «اندلس» در جریان مبارزه غرب مسیحی  با مسلمانان برای تصرف اندلس گذشت بازخوانی شود.

در دوره جدید دیگر بار ماجرای حیله و حمله غرب برای تصرف اندلس تکرار می‌شود.

متأسفانه تاکنون به خاطر غفلت دستگاه‌های فرهنگی مسئول:

1. وجوه این استراتژی شناسایی نشده است؛

2. «طرح و برنامه‌های اجرایی» کشف و تشریح و تبیین نگردیده؛

3. ابزار و آلات و عوامل مجری طرح در میان سرزمین‌های مسلمان‌نشین و از جمله ایران شناسایی نشده؛

4. برآورد دقیقی از نحوه عمل و نتایج عملکردهای آن عوامل وجود ندارد؛

5. راه‌های مقابله، خنثی‌سازی، ترمیم ضایعات، و مسدود ساختن مجاری و منافذ و جبران خسارات جست‌وجو نشده است

اجازه می‌خواهم عرض کنم، «حمله آغاز شده و دامن گسترده» است. پیش از آن که حتی یک گلوله شلیک شود.

چنان که ذکر شد در «استراتژی برگرداندن لوله تفنگ» حدّاقل چهار طرح نهفته است که هم زمان با هم این طرح‌ها به اجرا در آمده و هر کدام جریانی وسیع را ایجاد کرده‌اند.

گفت‌وگو از هر یک از این چهار طرح فرصتی مبسوط را می‌طلبد.

طیّ دهه سوم انقلاب مجریان طرح چهارم در اقصا نقاط کشورهای اسلامی و از جمله ایران فعالیت‌های گسترده‌ای را آغاز کرده‌اند. مجموعه آثار و منشورات مبلّغان تبشیری انجیلی در قالب لوح‌های فشرده، کتب و جزوات به زبان‌ها و لهجه‌های مختلف کردی، عربی، لری، مازندرانی، گیلکی در تیراژی وسیع در میان جوانان منتشر و توزیع شده است. اقداماتی نظیر:

1. سر دادن شعار: «پس از مسیحی کردن قاره آفریقا اینک نوبت آسیاست» که از سوی واتیکان به عنوان طرح و برنامه قرن 21 شناسایی شده؛

2. اهتمام کلیسای انجیلی برای گسترش فعالیت‌های تبشیری از طریق کلیساهای تلویزیونی و ماهواره‌ای؛

3. گسیل مبلّغان انجیلی به سرزمین‌های اسلامی و شبه قاره هند؛

4. ورود آقای کسینجر، استراتژیست صهیونیستی به جمع مشاوران پاپ بندیکت شانزدهم؛

5. رخنه مبلّغان صاحب نام انجیلی در کاخ سفید تا مرز رهبری سیاسی و نظامی هیأت حاکمه  امریکا و آبیاری دانه جنگ آخرالزمانی آرمگدون در جان و قلب رئیس جمهور آمریکا و ... پرده از سناریو و طرحی شیطانی برمی‌دارد. آن هم در آستانه فروپاشی تمام عیار تمدن الحادی غربی در مقابل «فرهنگ دینی و اسلامی».

جای تعجب ندارد اگر در سایه امنیت و حسن ظنّ جاری در ایران، مبلّغان تبشیری آثار و محصولات فرهنگی خود را رایگان چون نقل و نبات در سطح شهر بپراکنند و در شهرهای تهران ، شیراز ، کرج ، قم و ... جوانان مسلمان را شمع مجلس تبشیری خود بسازند و از اشعار «محبت و عشق» گلوله‌ای برای جان‌های جوان بسازند.

به زعم آنان، نتیجه اجرای این طرح، شکل‌گیری جریان «مقاومت از درون» یا همان «برگشت لوله اسلحه» به سوی خود است.

در این باره وظیفه‌ای سترگ به دوش حوزه‌های علمیه است. برای پاسخگویی به شبهات، تربیت خطبا و مبلغینی مسلّح به دانش روز و آگاه از منابع و اهواء فرقه‌ها و نحله‌ها؛

وظیفه‌ای مهم بر دوش دستگاه‌های رسمی و سازمان‌های فرهنگی و تبلیغی است؛ برای جذب جوانان، تشکیل مجامع و جلسات نقد و گفت‌وگو، نشر آموزه‌های حقیقی با ادوات و ادبیات روز، حمایت از خطبا، محققان ، مؤسسات فعال مردمی و شناسایی شبهات؛

وظیفه‌ای بر دوش خانواده‌هاست تا در کنار همتی که مصروف نان و خورش جوانان خود می‌سازند جایی برای دینداری، صلاح و فساد خُلقی و خَلقی و حراست آنان باز کنند..

وظیفه‌ای بر دوش تک‌تک مردان و زنانی است  که در موقعیت‌ها صاحب مسؤولیتند و مایل نیستند سرزمین اسلامی، جوانان و شیعه‌خانه اهل‌بیت نشان تیر مرگ‌بار «احیاگران جنگ‌های صلیبی» شوند.

بی گمان بررسی عملکرد سازمان های فرهنگی رسمی کشوروتعریف وظایف جدید برای آن ها مقدمه ای است برای ورود در این عرصه جدید که جان جوانان را نشانه گرفته است.

والسلام‌علی‌من‌اتبع الهدی
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد